گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»-نعیمه موحد؛ دستاوردهای مذاکره با غرب یک به یک خود را نشان می دهند. البته نه آنطور که تیم مذاکره کننده و مردم انتظار آن را داشتند ودارند. با وجود همه کوتاه آمدن های دولت در برابر زیاده خواهی غرب، آمریکا در جدیدترین اقدام خود درقالب مصوبه سنا در اقدامی خلاف عرف دیپلماتیک از اوباما خواسته است که برای حمید ابوطالبی نماینده ایران در سازمان ملل، اجازه دریافت ویزا صادر نکند.
اکنون باید دید چه چیزی در گذشته و شخصیت ابوطالبی وجود دارد که آمریکا باید با یک مصوبه در مجلس نمایندگان خود، به ابراز دشمنی با وی بپردازد و اینگونه در برابر انتخاب روحانی به عنوان رئیس جمهوری که درحال مذاکره صلح جویانه با آنان است بایستند؟
حمید ابوطالبی متولد سال 1336 و فارغ التحصیل دانشگاه لرون فرانسه با مدرک دکترای جامعه شناسی تاریخی است. وی در کشورهایی مثل ایتالیا و استرالیا به عنوان سفیر ایران فعالیت کرده است و به مدت 15سال نیز همین سمت را در اتحادیه اروپا داشته است. وی برادر دو شهید است و از جمله سوابق مدیریتی وی نیز میتوان به عضویت شورای راهبردی سیاست خارجی، ریاست گروه مطالعات مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام اشاره کرد. همچنین ابوطالبی کتب مختلفی هم به رشته تحریر درآورده است.
وی ازنظر سیاسی در میان طیف های سیاسی کشور، یک میانه روی اصلاح طلب شناخته می شودو به همین خاطر نیز روحانی وی را به سمت معاونت سیاسی خود برگزید.
اگرچه وزارت خارجه آمریکا دلیل این اقدام خود علیه نماینده ایران را مشارکت وی در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا برشمرد، اما شخص آقای ابوطالبی در گفتگو با خبرآنلاین گفته است فقط به عنوان مترجم گروه برای مدت کوتاهی در جمع دانشجویان تسخیرکننده سفارت حاضر بوده و نقش دیگری نداشته است.
دراخبار گفته شده که علت این تصمیم سنای آمریکا اعتراض جمعی از گروگانهای سابق لانه جاسوسی است و در بیانیهای که آن را دراختیار خبرگزاری رویترز قرار داده اند خواستار عدم صدور ویزا برای ابوطالبی شده بودند. اما آنچه ماجرا را جالب مینماید این است که خود آمریکایی ها نیز مدرک موثقی برای حضور این سیاستمدار ایرانی در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا ندارند. همانگونه که ماری هارف سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا درسخنانی گفته است که هیچگونه جزئیاتی درباره پیشینه فردی که معرفی شده است ندارم.
پس حالا که حمید ابوطالبی دارای خط مشی سیاسی است که غرب بیش از همه آن را درباره ایران می پسندد و معاون رئیس جمهوری است که از دروازه تعامل و صلح با غرب وارد شده و علاوه بر اینکه خود می گوید نقش مهمی در تسخیر سفارت نداشته، همچنین آمریکا نیز منبع قابل استنادی برای این امر سراغ ندارد و دارای چهره ای شناخته شده در غرب است که مدتها در مسئولیتهای دیپلماتیک حضور داشته، علت عدم صدور ویزا برای وی چیست؟
شاید بتوان اینگونه نتیجه گیری کرد که هم آمریکا و هم برخی از دولتمردان داخلی، ماجرای درست یا غلط حضور ابوطالبی در 13 آبان 57 را دستاویزی برای پوشاندن موارد دیگری قرار داده اند. غرب می خواهد با سنگ اندازی در همه معادلات بین طرفین مذاکرات خوی سلطهگری و تمامیتخواهی خود را به رخ بکشد و اینگونه ابراز کند که در صورت مذاکره نیز، می تواند با نادیده گرفتن تمامی آنچه توافق شده حتی خلاف عرف دیپلماتیک جهانی عمل کند و از ورود یک دیپلمات با سابقه ایرانی به خاک آمریکا که اتفاقا هیچ سابقه به زعم خودشان تندروی و موضع گیری افراطی در برابرشان در کارنامه ندارد، جلوگیری به عمل آورند.
از طرف دیگر شاید در داخل، برای برخی سیاستمداران ما هنوز سخت است که اعتراف کنند چه چیزی در مذاکرات با غرب و آمریکا از دست داده اند و چه چیزی را به دست آورده اند. درمقابل آنچه از احترام و سکوت و تلاش برای عادی سازی روابط خرج کرده اند انواع بی احترامی ها و توهین ها را در پاسخ گرفته اند و اکنون کار به جایی رسیده است که به خواسته مجلس نمایندگان کشوری که تنها مقر سازمان ملل در خاک آنان قرار دارد از ورود یک دیپلمات ایرانی جلوگیری به عمل آورند و شاید موفق شوند ایران را وادار کنند فرد دیگری را به عنوان نماینده معرفی کند تا همینگونه راحت در جزئیترین امور داخلی یک کشور مثل انتخاب نماینده بین المللی، دخالت کرده و تصمیمات ریاست جمهوری یک مملکت مستقل را نقض کرده باشند.
آیا این مصداق عزت و اقتدار و ترمیم چهره ایرانی در مجامع بین المللی است که قرار بود در دولت تدبیر و امید تحقق یاید؟