به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، اختتامیه جشنواره نمکستان شب گذشته با حضور طنزپردازان به نامی همچون ناصر فیض، قاسم رفیعا و مجید رحمانی صانع در آمفی تئاتر پردیس دانشگاه فردوسی برگزار شد.
این جشنواره که به همت کانون شعر و ادب دانشگاه فردوسی مشهد و با همکاری حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی استان خراسان رضوی در سطح استانی برگزار شد با استقبال گرم دانشجویان این دانشگاه مواجه شد، بهاندازهای که برخی از حاضران به دلیل تکمیل شدن ظرفیت سالن مجبور به ایستادن در کنار سالن یا نشستن بر روی پلهها شده بودند.
قاسم رفیعا به عنوان مجری این مراسم، از شاعران دعوت میکرد تا برای شعرخوانی به جایگاه بروند و به عنوان اولین شاعر، از مرضیه رضوان دعوت شد تا اشعار خود را بخواند؛ اشعار او به این شرح است:
یک مرد مباد هرچه مد شد بکند
یا آنکه هرچه میشود مد بکند
آنقدر که نازک شده ابروی رجال
کم ماده خروس نیز قُدقُد بکند
استقبال دانشجویان دختر از این شعر و سردادن شعار «دوباره دوباره!» باعث شد تا خانم رضوان این شعر را دوباره تکرار کند!
اسکی نکرده برف دل پیست آب شد
دیو سپید کوه و کمر بینقاب شد
در پادر مسافری شب خزیدم و
سر را گذاشتم بر زمین آفتاب شد
آن جزوه ای که ترم شما 20 صفحه داشت
نوبت به ما که رسید به یکهو کتاب شد
عمری خراب بودمو مست می کده
از مستی تو میکده هامان خراب شد
دومین شاعری که برای خواندن اشعارش دعوت شد، جواد حاجیزاده بود که با چندین رباعی خنده را بر لبان حضار نشاند، بخشی از اشعارش در زیر قابل مشاهده است:
بسیار من اهل رفتوآمد هستم
در شوخی و شیطنت سرآمد هستم
هی پشت سرم نگو که من بد هستم
من بچه خوب شهر مشهد هستم
من بوسه عاشقانه را مد کردم!
هر کار باعقل نمیشد کردم
عمرم که گذشت عاقبت فهمیدم
یکعمر چقدر کار بیخود کردم
آورده باز تشریفش را
باید بپذیریم اراجیفش را
باید بسیار ساده باور بکنیم
احساس بهاصطلاح تکلیفش را
چون اصل و نژاد آریایی داریم
تأکید به نوشیدن جایی داریم
به خاطر این مقوله که شده
هر روز خدا گردهمایی داریم
زهرا سالاری، دبیر جشنواره نمکستان نفر بعدی بود که برای ارائه گزارش و خیرمقدم به جایگاه رفت و سخنان خود را در قالبی هنری بیان کرد.
بهار فصل شکفتن است، فصل فروریختن، فروردین بر دامن زمستان و تپیدن اردیبهشت بر لبخند شکوفهها، جاری شدن خرداد در لحظههای ناگهان خورشیدی و اکنون در آستانه خرداد، کانون شعر و ادب با همکاری حوزه هنری خراسان شوقی از میلاد شکوفهها را وام گرفته تا لحظهای جاودان را در استقبال از خرداد حک کند.
گاهی دغدغههای رنگبهرنگ زندگی حواسمان را پرت میکند که لحظهای به جهان عشق بورزیم و لبخند را نفس بکشیم، جشنواره طنز نمکستان بهانهای شد تا قلمهایمان را پر از جوهر شوق کنیم؛ کلمه به کلمه شور زندگی را به تصویر بکشیم، قهقه خوشیهایمان شاید هوای شهر را معتدل کند، شکر سخنانی همچون ناصر فیض و طنزپردازان خراسان اینجا کنار ما هستند و گرمای حضورشان دلمان را قرص میکنند.
امروز در اختتامیه جشنواره نمکستان، با نخ و سوزن امید خیالتان را میدوزیم به کلماتی از جنس لبخندهای خوش.
پس از این خوشآمد گویی گرم، ناصر فیض، مدیر دفتر طنز حوزه هنری کشور و نویسنده کتاب فیض بوک به جمع طنزپردازان مشهدی اضافه شد و برای شروع صحبتهای خود گفت: ما ایرانیها با خنده برای همدیگر تعریف میشویم، از همان سلام اول که به هم میرسیم، میگوییم: «ستاره سهیل شدی! شما بهتری!» و از این قبیل لغات سعی داریم، با هم شوخی داشته باشیم.
وی با خواندن دو بیت از اشعارش، مراسم را در اختیار شعرای جوان قرارداد؛
چون تیر بهسوی خویش انداختن است
مانند قمار بردنش باختن است
هشدار! اگر گرفتهاید پس ندهید
چون لذت وام در نپرداختن است
ایمان ژاله، شاعر بعد بود که به جایگاه آمد و اشعار خود را خواند و پس از آن، مجید رحمانی صانع، هنرمند مشهدی که در مسابقه تلویزیونی قند پهلو نیز حضور داشت به جمع طنزپردازان اضافه شد و اشعاری را خواند.
ناصر فیض در مورد مسابقه قند پهلو، گفت: در این مسابقه بنا نبود به شکل مسابقه برگزار شود؛ بلکه قصد بود تا به شکلی جدید و جذاب بتوان طنز را در بین مردم و جامعه ترویج کرد و اینکه شخصی در این مسابقه اول شود یا کسی حذف شود به این معنا نیست که نفر اول بهترین طنزپرداز کشور باشد.
مجید رحمانی صانع نیز شعری در وصف دانشجویان خواند:
گلی خوشرنگ و خوشبو، رشک هر گلزار، دانشجو
بتی شورآفرین و شوخ و شیرینکار، دانشجو
عزیزی نازنینی، ماه روییی، سروبالایی
شمیمی دلنشینی طعنه عطار، دانشجو
پروبالش قشنگ و دلفریب و ناز و رؤیایی
فقط کم دارد از طاووس یک منقار، دانشجو
چه کم دارد مگر از آنجلینا جولی و نیکی
و یا حتی ز رادان ممد گلزار، دانشجو
همیشه گرم خرخوانی است ازاینرو
شبیه من سرش در آخور خویش است بالاجبار، دانشجو
ندارد شاخ و نه نیش و نه حتی گاز میگیرد
نجیب و سربهراه و رام و بیآزار، دانشجو
پسازآن حمله گازانبری بیچاره میترسد
دگر از جعبه بوکس و کیسه آچار، دانشجو
اگر بر سرکاریم یکعمری تمام ما
چرا بعد از فراغت میشود بیکار، دانشجو
داخل پرانتز! (بهاینعلت که دانشگاه همچون قارچ روییده
شود تولید در هرسال صد خروار، دانشجو)
ندید هیچ گوشی را بدهکار سخنهایش
اگرچه مینویسد دمبهدم طومار، دانشجو
سراغش را نمیگیرند جز در روز مخصوصش
و آنهم هرکجا نه بلکه در اخبار، دانشجو
همان لحظه که میگوید میان 20:30 مجری
چنان خاری است در چشمان استکبار، دانشجو
ازآنجاییکه چون جبهه است دانشگاه ما بیشک
روا باشد اگر بخوانیمش سردار، دانشجو
مگر جزوه کند امداد او را
ور نه میماند دگر تا آخر عمرش بدون یار، دانشجو
خلاصه آن گل و سردار و آن طاووس رؤیایی
در اینجا میشود بیچاره لا کردار، دانشجو
در ادامه مراسم، شاعران جوانی همچون امیرحسین خوشحال، حسنزاده، آمنه دولتآبادی، ایمان مرصعی، نعیمی، و رضا نوریان در بخش شعر، اشعار خود را خواندن و نوشتههای ارژنگ حاتمی و سعید ترشیزی در بخش نثر در این مراسم خوانده شد.
در پایان مراسم اختتامیه جشنواره طنز نمکستان، از برگزیدگان دو بخش شعر و نثر با اهدای تندیس، لوح و کیسهای سکه تقدیر شد!
برگزیدگان بخش شعر؛ مجتبی فدایی نفر اول، امیرحسین خوشحال نفر دوم و سعیده موسوی زاده نفر سوم و در بخش نثر نیز ارژنگ حاتمی، سعید ترشیزی و محمد زرهساز به ترتیب اول تا سوم شدند./155ب2/