کد خبر:۳۱۸۶۹۳
شعر اختصاصی/شعری از معرفتالله حاتمی
تا بیاید حضرت صاحب زمان در خیمهها
غیرت مولاییات، اهل حرم را یار بود / بی تو پر گشته نوای «الامان» در خیمهها

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» دومین شعر برگزیده نشست عصر شعر که بر اساس روال معمول خود، در روز سه شنبه برگزار گردید غزلی است آقای معرفت الله حاتمی است که در زیر از نظر میگذرانید.
میتپد نبض زمین و آسمان در خیمهها
میشود هنگامه برپا بی گمان در خیمهها
بغضها آتشفشانی گشت و طوفان در گرفت
کربلای دیگری شد ناگهان در خیمهها
در دل اهل حرم این آرزو گل کرده بود
آب آرد دستهای مهربان در خیمهها
منتظر بودند سقا مشک پر آب آورد
اشک میبارند، حالا، کودکان در خیمهها
آتش شرم تو افتاده است بر جان فرات
شعله ها از ناله و آه و فغان در خیمهها
دستهایت شد قلم، با خون چشمانت نوشت:
بر لب دریایم و روح و روان در خیمهها
کودکی با گریه میپرسد: عموی من کجاست؟
تا ببیند جای آب اشکی روان در خیمهها
نوحه خوان و اشک ریزان، عرشیان هم آمدند
با دلی بشکسته و سینه زنان در خیمهها
غیرت مولاییات، اهل حرم را یار بود
بی تو پر گشته نوای «الامان» در خیمهها
از کنار ماه، غلطیده به خون گویید تا
رخ نماید آفتاب قد کمان در خیمهها
تا تو بودی خیمه های عاشقی آرام بود
رفتی و غوغای محشر شد عیان در خیمهها
نالهی اهل حرم از خیمه میآید هنوز
تا بیاید حضرت صاحب زمان در خیمهها
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.