«گروه های تروریستی» در خاورمیانه، در آینده نه چندان دور، گستردهتر از امروز در کشورهای عربی وارد خواهند شد و ممکن است با تحریک قومیتهای ناراضی، یا مدعی حاکمیت شوند و یا به دنبال سهمخواهی در حکومت باشند؛ در این صورت میتوان شاهد بروز اختلافات داخلی و چند دستگی در برخی کشورها بود.
گروه بین الملل «خبرگزاری دانشجو» ـ سجاد مصطفیپور؛ خاورمیانه به عنوان کانون مهمترین تحولات جهانی که عرصه رویارویی و تقابل قدرت های بزرگ است، این روزها، رویدادهای مختلفی را تجربه می کند، شاید مهم ترین اتفاق ممکن، برگزاری گسترده «انتخابات» در کشورهایی چون سوریه، عراق و مصر باشد که در آینده معادلات جهانی تأثیر بسزایی دارد. در سوریه، مردم با حضور پرشور در پای صندوق های رأی، به سه سال بحران غربی- عربی پایان دادند، در مصر، با انتخاب ژنرال السیسی، گویی دوران ریاست جمهوری «حسنی مبارک» در حال تکرار شدن است و با قدرت گرفتن دوباره نظامیان در مصر، روند تحولات سال های اخیر رو به افول می گذارد و سرانجام در عراق، با پیروزی ائتلاف قانون در انتخابات پارلمانی ـ نورالمالکی ـ باید دید چه کسانی سکان دار پست های اجرایی عراق می شود. از سوی دیگر اگر کشور افغانستان را در داخل منطقه خاورمیانه در نظر بگیرم، می توان گفت روند تحولات این کشور هم قابل توجه است. در این کشور، با برگزاری انتخابات پرشور نسبت به انتخابات دوره های گذشته، اکنون قرار است «عبدالله عبدالله» و «اشرف غنی احمدزی» در دور دوم که در 24 خرداد برگزار می شود به رقابت بپردازند و باید دید برنامه های فرد پیروز، چه تاثیری بر اوضاع داخلی این کشور و مسائل و موضوعات مهم پیش روی جامعه افغان خواهد داشت.
نکته مهم دیگر که می توان در کنار برگزاری «انتخابات» در منطقه خاورمیانه بدان اشاره کرد، موضوع «پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران» و رویارویی با 6 قدرت جهانی است. مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 صرفا موضوع میان طرفین مذاکره کننده نیست بلکه عمده ترین تاثیر نتیجه این مذاکرات بر آینده بازیگران منطقه ای همچون عربستان، رژیم صهیونیستی، قطر، امارات و ترکیه است، از این روست که مذاکره کنندگان غربی مجبورند منافع متحدین خویش در منطقه را در طول رایزنی های هسته ای با ایران در نظر بگیرند و حتی به صورت منظم، آنان را در جریان مذاکراتی که متعهد شده بودند مفاد آن اعلام نشود، قرار بدهند تا از این طریق، اطمینان حاصل شود که توافق هسته ای با ایران به هیچ وجه منافع آنان را تهدید نمی کند.
گذشته از این رویدادها و اتفاقات بزرگ در کانونی ترین منطقه جهان، باید گفت خاورمیانه، با چالش بزرگ به نام «حضور گروه های تروریستی همچون داعش،القاعده، جیش العدل، النصره، الشباب و غیره» روبروست که تهدید بزرگ برای هر یک از کشورهای منطقه محسوب می شود، از سوی دیگر، گروه های تکفیری و وهابی که به مرور زمان با سرمایه گذاری برخی کشورهای عربی و غربی در حال رشد و گسترش هستند می توانند کلید تحولات منطقه را بدست کسانی بدهد که ابزاری چون غارت، قتل،تجاوز و نسل کشی را برای رسیدن به منافع شان انتخاب کنند.
دلیل این امر، در این مسئله نهفته است که در وهله اول، برخی کشورهای منطقه چون، عربستان، قطر، امارات و ترکیه نه تنها برای جلوگیری از گسترش این اتفاق نامیمون اقدامی موثر صورت نمی دهند بلکه، با حمایت از حضور این گروه های تروریست در کشورهای مختلف خاورمیانه، باعث تقویت جایگاه آنان می شوند، علت حمایت هم این است که رهبران این کشورها اینطور فکر می کنند که حضور این گروه ها و ایجاد بحران در برخی کشورها می تواند رقبا و دشمنان آنان را در منطقه حذف کند در حالیکه باید گفت نه تنها این اتفاق نخواهد افتاد بلکه قدرت گرفتن گروه هایی از جنس داعش در منطقه در آینده نه چندان طولانی باعث خواهد شد که کشورهای حامی خود گرفتار بحران به دست این گروه های تروریستی شوند، برگزاری موفق انتخابات ریاست جمهوری در سوریه با وجود 3 سال بحران سازی برای این کشور و کشتار مردم بی گناه بدست همین گروه های تروریستی و از سوی دیگر نارضایتی های گسترده در کشورهای عربستان و ترکیه و تظاهرات خیابانی در مناطقی در این کشورها می تواند شاهدی بر این مدعا باشد.
در وهله دوم هم باید گفت منافع بازیگران فرامنطقه ای همچون آمریکا و اتحادیه اروپا چنان ایجاب می کند که با حمایت و پشتیبانی از گروه های تروریستی در هر نقطه ای از منطقه که لازم می دانند وارد شوند و شروع به بحران سازی کنند و از طرفی به گونه ای عمل کنند که موجودیت طفل صغیر نامشروع خویش، رژیم صهیونیستی را در منطقه حفظ کنند و با این دو اقدام به منابع گسترده موجود در خاورمیانه دست یابند و بتوانند برای همیشه بر کشورهای این منطقه اعمال قدرت کنند.
ولی آنچه مشخص است، حضور و تقویت جایگاه گروه های تروریستی در منطقه خاورمیانه، برای هیچ یک از کشورهای منطقه نمی تواند یک برد محسوب شود، چون گروه های تروریستی بسته به خواسته بازیگران فرامنطقه ای وارد یک کشور می شوند اگر امروز سوریه جولانگاه بحران سازی این گرو ه ها شده است ممکن است در آینده ترکیه، عربستان یا قطر گرفتار بحرانی بشوند که اربابان امرورزشان برایشان تدارک می بینند این نکته ای است که تحلیلگران و سیاستمدارن این کشورها بدان به خوبی واقفند ولی مشخص نیست تا کجا، «سیاست یک بام دو هوای» ترکیه که برای رسیدن به عضویت اتحادیه اروپا هر اقدامی برای خوشایند غرب انجام می دهند و یا سیاست های «بله قربان گویی» عربستان و قطر در قبال غرب تا کجا تداوم دارد، شاید عربستان و ترکیه نیازمند یک «دگردیسی قدرت» و حضور شخصیت های جدید بر سر حاکمیت کشور هستند.
اگرچه حضور سازمان های بین المللی و منطقه ای می تواند مانعی برای توسعه و گسترش چالش های متعدد همچون «قدرت گیری گروه های تروریستی» در منطقه باشد ولی متاسفانه، سازمان ملل، سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی و حتی اتحادیه عرب به دلیل گرفتار شدن در بند سیاست های کشورهای خاص نتوانسته و نمی توانند در انجام وظایف خویش بر اساس منشور و اساس نامه اقدام کنند.
«گروه های تروریستی» در خاورمیانه، در آینده نه چندان دور، گسترده تر از امروز در کشورهای عربی وارد خواهند شد و ممکن است با تحریک قومیت های ناراضی، یا مدعی حاکمیت شوند و یا به دنبال سهم خواهی در حکومت باشند و در این صورت، می توان شاهد بروز اختلافات داخلی و چند دستگی در برخی کشورها شد. این مسئله، کشورهایی همچون عربستان و حتی کشور غیر عربی ترکیه را بیش از کشورهای دیگر تهدید می کند، از یک سو، در عربستان با احتمال مرگ «ملک عبدالله» با آشفتگی قدرت و دعوا بر سر جانشینی روبرو خواهیم بود و از سوی دیگر در ترکیه با توجه به نارضایتی های عمومی مردم از دولت «عبدالله گل» ممکن است موضوع کردها، بر سر کار آمدن دوباره نظامیان چالش های جدیدی را برای این کشور به صورت گسترده ایجاد کند.
تهدید «گروه های تروریستی» منحصر به بحران های داخلی نیست بلکه این گروه ها می توانند در ایجاد یا دامن زدن به اختلاف فی ما بین کشورها موثر باشند و هدفی را دنبال کنندکه در راستای خواسته های قدرت های فرامنطقه ای همچون آمریکاست و با طرح ریزی یک جنگ منطقه ای علاوه بر جنگ داخلی، بنیان نظام موجود در این کشورها را نشانه بگیرند.
مع الوصف، با ذکر آسیب های وجود چالشی به نام «گروه های تروریستی» برای کشورهای منطقه که تهدید بزرگ برای آینده سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کانونی ترین منطقه جهان محسوب می شود باید دید، آیا یک اجماع منطقه ای برای از بین بردن این موضوع بوجود می آید یا نه؟ و سازمان ملل با توجه به وظایف خویش، اقدام عاجلی در برابر رشد و گسترش تروریسم بین المللی در جهان انجام می دهد؟ یا همچنان با ابزار دست شدن کشورهای خاص و دنبال کردن سیاست های مدنظر آنان، تروریسم را به گونه ای دیگر معنا خواهد کرد که در این صورت، کشورهایی که در برابر آمریکا و اتحادیه اروپا می ایستند به عنوان «تروریسم بین المللی» معرفی شوند!؟ و باید دید سرانجام «گروه های تروریستی» بلای جان کدام کشور یا کشورها می شوند و حاکمیت کدام کشور را نقض می کنند که سرانجام به فروپاشی این کشور منجر می شود؟ البته با توجه به آنچه گفته شد کشور عربستان سعودی می تواند مهم ترین گزینه برای روبرو شدن با این چالش و در نتیجه «دگردیسی قدرت» با این موضوع باشد که شاهد این مدعا شکست خواسته های مقامات سعودی در سوریه با برگزاری موفقیت آمیز انتخابات و پیروزی دموکراسی بر تروریسم می تواند باشد که در نتیجه یک «کیش بزرگ» برای عربستان محسوب می شود که می تواند در آینده نه چندان دور به «مات شدن» حکومت پادشاهی خاندان سعودی منجر شود.
خاورميانه کاملااشتباه است و يا از سهل انگاري يا از قرض ورزي استفاده ميشود خواهشا شما استفاده نکنيد آمريکا نسبت به کشور خودش اسم خاورميانه را به اين منطقه اختصاص داده
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.