خیلی از این خط قرمزها ساخته ذهن برنامه ساز ها و تهیه کننده هاست. یعنی بیشتر این ها بهانه است برای اینکه به بعضی موضوعات اصلا نپردازند، این طور بهانه ها اورده می شود...
اشاره: بررسی برنامه های گفتگو محور و آسیب شناسی آن یکی از مواردی است که می تواند در روزگار فقر برنامه های گفتگو محور در صدا و سیما به کشف چرایی این موضوع کمک شایانی نماید. به خصوص اگر این موضوع را از منظر برنامه سازان و تهیه کنندگان سیما مورد مداقه قرار دهیم. تهیه کنندگانی که در مجموع میتوانند بسیار موثرتر از آنی باشند که امروزه در آن جایگاه ایستاده اند.
به همین جهت گفتگوی مشروح و تخصصی انجام دادیم با تهیه کننده و اعضای اتاق فکر یکی از برنامه های موفق حال حاضر سیما در حوزه گفتگو. گفتگویی چالشی که از آسیب شناسی گفتگو در سیمای ملی آغاز شد و به بررسی چالشی کافه سوال منجر شد. پذیرای گفتگوی ما باشید با سهیل سلیمانی، تهیه کننده برنامه کافه سوال...
***
«خبرگزاری دانشجو»؛ قبول دارید برنامه های گفت و گو محور در سیمای ملی مدت هاست که کم فروغ شده اند؟
بله متاسفانه. این موضوع چند تا دلیل دارد. یکی ش این است که اصلا یک گفتگو کننده خوب در سیمای ملی کم است. یعنی باید بگویم با تمام احترامی که برای مجریان صدا و سیما قائلم باید بگویم در حال حاضر تعداد مجریانی که بتوانند خوب گفتگو کنند در سیمای ملی کمتر از تعداد انگشتان دست است.
حوزه های تخصصی شبکه ها هم هستند. مثلا طبیعی است که شبکه دو به حوزه اجمتاعی بپردازد و مثلا شبکه سه به حوزه ورزش و جوانان.
مهم ترین موضوع هم این است که برنامه گفتگو محور ساختن واقعا دل شیر می خواهد. یعنی باید کفش آهنی پایت بکنی و بیافتی دنبال ساختن چنین برنامه ای. این همه مهمان، آن هم برای هر شب، انتخاب مهمانانی که حرفی برای گفتن داشته باشند و برای بیننده جذاب باشند. و این که آن چیزی که در ذهن توست بتوانی از این گفتگو و آن مهمان در بیاوری. در حالی که برآورد مالی این جور برنامه ها اصلاً برای تهیه کننده ها جذاب و فریبنده نیست.
«خبرگزاری دانشجو»؛ البته خیلی از این تیپ برنامه ها اتاق فکر درست و حسابی هم ندارند و مجری محورند...
ما از خرداد پارسال که طرح مان را تصویب کردیم، اتاق فکرمان را تشکیل دادیم. اتاق فکری که اعضایش اولا جوان بودند، یعنی شاید اگر خودِ من آدم سن و سال داری بودم اصلا به این ها اعتماد نمی کردم. دوم اینکه در حوزه خودشان متخصص بودند و واقعاً صاحب فکر. ما اواسط خرداد اتاق فکرمان تشکیل شد و 12 مهر اولین قسمت برنامه مان رفت روی آنتن. یعنی چهار ماه مستمر کار فکری پشت سر کافه سوال بود. ما حتی یک برنامه ریزی کلی و یک پیش بینی دو ساله ای برای برنامه تعریف کردیم، یعنی می خواهم میزان خرد جمعی را درباره کافه سوال به شما بگویم. نیم نگاهی هم به برنامه های موفق داخلی و بین المللی داشتیم که ایده فصل محور بودن برنامه ها از همین جا آمد.
«خبرگزاری دانشجو»؛ و البته خط قرمزهایی که این سالها در صدا و سیما پر رنگ تر شده اند و شما هم مجبور به تمکین از آن ها هستید...
ببینید واقعاً در این هشت ماه ما آن طور ها خط قرمزی نداشتیم. بله باید و نباید های کلی همه جا هست ولی خط قرمز آن چنانی نیست. خیلی از این خط قرمزها ساخته ذهن برنامه ساز ها و تهیه کننده هاست. یعنی بیشتر این ها بهانه است برای اینکه به بعضی موضوعات اصلا نپردازند، این طور بهانه ها اورده می شود.
مثلاً شما نگاه کنید خودِ ما موضوعات داغ و خاضی مثل جراحی های زیبایی و شبکه های اجتماعی را کار کردیم هیچ اتفاق بدی هم نیافتاد برای مان. در حالی که خیلی ها فکر می کردند ما به قسمت دوم و سوم هم نمی رسیم و مدیران، برنامه مان را متوقف می کنند.
یک نکته دیگر هم این است که ما واقعا دنبال تاثیر گذاشتن در بین بیننده های مان بودیم. یعنی تمام تلاشمان را برای تاثیر گذاشتن معطوف کردیم. ولو شده شبی یک نفر به خاطر برنامه ما راه را از چاه بشناسد برای ما کافی است. آن هم در برنامه ای که در ساعت پیک برنامه های ماهواره ایست. در بین بینندگاه ها بارها پیش آمد که در بعضی فصل ها برای مان پیام می آمد که من این ساعت همیشه مخاطب ماهواره بودم ولی این هفته برنامه شما را می بینم. یا مثلا یک خانمی پیام داده بود که من هر شب ساعت نه می نشستم فلان سریال را از شبکه جِم نگاه می کردم ولی حالا شما را نگاه می کنم. خب این ها اتفاقات خیلی مهمی است. و چه مبارزه ای بهتر از برنامه سازی خوب برای مقابله با ماهواره.
ببینید واقعیت این است که در بحث ماهواره، آن ها یک سری ابزاری دارند که ما اصلاً نمی توانیم آن ها را داشته باشیم. چیزهایی که من اسمش را می گذارم جذابیت های کاذب.
«خبرگزاری دانشجو»؛ یک مقدار درباره نحوه گفتگو کردن و کلاس خاص در برنامه های گفتگو محور صحبت بکنیم...
یک موضوعی که مهم است این است که جمع بندی و قضاوت درباره موضوع را باید به عهده مخاطب گذاشت. نه اینکه بخواهی از صفر تا صد را برای مخاطب ببندی و نتیجه را هم بدهی به او. یعنی خود مخاطب اگر از خلال گفتگو، نتیجه را دریافت بکند طبیعتا نافذ تر خواهد بود.
«خبرگزاری دانشجو»؛ یک مقداری ازتان انتقاد کنیم! به نظر تان برای بحث مهم، گسترده و جذابی مانند ازدواج یا شبکه های اجتماعی یا جراحی های زیبایی شش برنامه نیم ساعته کافی است؟ یعنی می توان در همین مدت محدود و در قسمت هایی که بعضا حتی نیم ساعت هم نمی شوند درباره این موضوعات یک بسته اطلاعاتی قابل قبولی را برای مخاطب ارائه داد؟ واقعیت این است که دستپاچگی کاملا در کافه سوال به چشم می آید. و به نظر ما که نمی شود! به نظر شما می شود؟!
بله قطعا نمی شود. ولی فشردگی میان بخش خبری 20:30 و سریال شبانه شبکه ما را مجبور به این دستپاچگی کرده. بله واقعیت این است که مثلا درباره ازدواج نه تنها این دو هفته بس نیست، بلکه به نظر من باید یک برنامه ثابت به این موضوع به طور جامع و چالشی بپردازد. یک سری بحث ها هم حقیقت این است که ما خودمان می بینیم نمی توانیم ادامه بدهیم. یعنی مهمان ما کشش لازم را برای ادامه برنامه را ندارد.
از جهتی هم کافه سوال شده سردمدار بعضی موضوعات. یعنی ما که به فلان موضوع می پردازیم، از هفته بعدش چند تا برنامه شروع می کنند به بررسی آن موضوع و حتی نقد خود ما! در حالی که ما نمی خواهیم تکراری باشیم. برای همین موضوع را می گذاریم تا همان برنامه ها ادامه دهند. این خلاقیت ما و موضوع سازی ما کار بعضی برنامه های بی ایده را راحت کرده. کسانی که اصلا اتاق فکر ندارند و از موضوعات ما به راحتی استفاده می کنند.
«خبرگزاری دانشجو»؛ یک نکته دیگر این است که شما دائماً از مهمان های برند و لوکس استفاده نمی کنید و اتفاقا خودتان بعضاً چهره سازی هم می کنید. می خواهم بگویم که برنامه تان را زرد نمی بندید!
آره بحث اصلی این است که باید مهمان را به قدر دانشش شناخت. نه اینکه چون فلانی مشهور است پس گزینه خوبی برای برنامه است. اصلا این طور نیست. متاسفانه تهیه کننده های ما یک لیست 20 نفره ای دارند، سالهاست برای همه برنامه های شان همان 20 نفر را دعوت می کنند! این کارشناسان کلا دارند بین برنامه های مختلف دست به دست می شوند! یعنی انگار تهیه کننده های ما حال زحمت و دردسر ندارند. بعد اینکه برایشان این مهم است که مهمانشان آدم معروفی باشد. حالا اینکه حرفل آنچنانی برای گفتن ندارد آن چنان مهم نیست. و می تواند ادعا کند که آقا من فلانی را آوردم. حالا هیچ حرفی هم اگر نداشت، نداشت! مهم نیست. این نگاه اصلاً نگاه خوبی نیست.
«خبرگزاری دانشجو»؛ یک موضوع دیگری هم که خیلی صریح باید به آن بپردازیم پیدایی ضعف در روند کلی کافه سوال است. موضوعات جنجالی شما در فصل های اول، شروع تان را طوفانی کرد. تا جایی که بهترین برنامه های تان از نظر مخاطبین همان دو فصل مذکور بوده اند. جلوتر آمدیم. روند خوب برنامه تان را حفظ کردید. به جز دو فصلی که خودتان و خودمان می دانیم قصه اش چه بود بقیه فصل ها نسبتاً سر پا بودند، تا فصل اخیرتان(جوانی) که به جرات می توان گفت ضعیف بود. و علیرغم موضوع جذاب آن به هیچ وجه نتوانست روند سرپای فصل های اولیه تان را حفظ کند. به نظر می رسد دارید به اپیدمی بقیه برنامه های گفتگو محور سیما دچار می شوید. یعنی انحطاط...
ببینید روزی که حس کنیم به تکرار رسیده ایم حتماً پرونده کافه سوال را می بندیم. این را خیلی قاطعانه می گویم. درباره این فصل هم هنوز چهار قسمت مانده، زود قضاوت نکنید!
«خبرگزاری دانشجو»؛ ببینید اساساً موضوعات شما در این فصل محل بحث ماست. مثلاً درباره موضوع گسترده ای مثل جوان و فضای مجازی شما در نیم ساعت چه بسته مفیدی را می توانید به مخاطب بدهید؟
خب کافه سوال نه قسمت در فصل های قبلی به این موضوع پرداخته.
«خبرگزاری دانشجو»؛ پس الان کارتان تکراری بود دیگر؟
اینجا همان یک قسمت کافیست...
«خبرگزاری دانشجو»؛ پس یعنی دچار فقر سوژه شده اید؟!
نه. ما می خواهیم «جوان» را مورد بررسی قرار بدهیم...
«خبرگزاری دانشجو»؛ صبر کنید! من می خواهم از منظر یکی از افراد اتاق فکرتان موضوع را بررسی کنم. شما در فصل های مختلف تان آمدید و روی موضوعاتی مثل جراحی، شبکه های اجتماعی، ازدواج و امثالهم به نتیجه رسیدید. اما ناگهان در این فصل می آیید روی موضوع گسترده و عام الشمولی مثل «جوان» تفاهم می کنید. در حالی که در تمام فصل های قبلی تان در طول هشت ماه داشتید موضوعات جوانان را بررسی می کردید، حالا چه طور می توانید در یک فصل یکی دو هفته ای کل پرونده جوانی را ببندید؟! آن هم با یک سیر مورد قبول و یک بسته جمع و جور و کامل؟!
ببینید ما قرار بود بعد از ازدواج، برویم سراغ طلاق. بعد دیدیم که مقارن شدیم با هفته جوان و موضوع تلخی مثل طلاق مناسب این هفته نبود. ما گفتیم این موضوع را به مناسبت هفته جوان برویم و بعدش هم سوژه های بعدی مان...
«خبرگزاری دانشجو»؛ خب می توانستید موضوعات شیرین دیگری را به این مناسبت روی آنتن بفرستید!
ببینید هر کدام از این موضوعاتی که ما در این فصل کار کردیم رویش فکر شده. در واقع خواستیم یک جمع بندی روی این موضوعات داشته باشیم. حالا این هم هست که بعضی مواقع مهمانان، بالاخره آن چنان که باید نمی تواند بدرخشد. مثلاً من چه کار می توانم بکنم وقتی مهمانم همان اول برنامه می آید و یک سالگی دولت تدبیر و امید را تبریک می گوید یا فلان موضوع سیاسی را مطرح می کند، در حالی که این ها هیچ ربطی به موضوع برنامه ندارد. فقط می شود با پخش یک کلیپ یا هدایت مجری موضوع را جمع و جور کرد دیگر!
به هر حال بعضی مواقع آن چه که ما فکر می کنیم در برنامه از آب در نمی آید، حالا به دلایل مختلف. ولی این را تاکید می کنم که اگر یک روز فکر کنیم که به آن انحطاطی که شما می کویید افتاده ایم یقیناً کار را متوقف می کنیم؛ بدون تعارف. یعنی خداحافظی در اوج!
«خبرگزاری دانشجو»؛ موضوع دیگری که در برنامه شما نکته مثبتی به حساب می آید این است که جانب انصاف و در عین حال چالشی بودن برنامه در عین حال به نحو مطلوبی حفظ شده است...
ببینید خانم لواسانی جزو معدود مجریانی هستد که مطالعه می کنند، معدود مجریانی هستند که در اتاق فکر برنامه حضور دارند و این ها به بهبود روند برنامه کمک می کند. این ها را اضافه بکنید به توانایی شخصی ایشان که می شود یک گفتگوی موفق. و این که ایشان در نهایت با اتاق فکر برنامه کاملاً هماهنگ هستند. و مجری سر خودی نیستند. طبیعی است اجرایی که مطابق بر خرد جمعی باشد موفق تر از یک اجرای انفرادی است. متاسفانه امروزه در رسانه برخی مجری ها طوری با تبختر رفتار می کنند که اصلا تهیه کننده جرات نمی کند با او صحبت کند؛ بس که مغرور هستند...!