گروه دانشگاه های کشور «خبرگزاری دانشجو»-ماریه البرزی؛ 364 روز در بطن بودن و دیده نشدن باعث می شود که تنها یک روز از سال که به نام «خبرنگار» نامگذاری شده به روز عقده گشایی این قشر بدل شود روزی که قلم هایی که عمری از مشکلات دیگران می گفت حال مجال می یابد که از خود بنویسد و این قاعده را مهیا می سازد که مانند بمبی از نگفته ها متلاشی گردد مباد که هجدهم مرداد شود و باز روز از نو و روزی از نو!
عصر کنونی را عصر ارتباطات و اطلاعات نام نهاده اند، نام دهن پر کنی است، اما اگر نبود نقش آفرینی خبرنگاران، این ارتباط یا شکل نمی گرفت و یا خالی از اطلاعات بود!
از واژگان و بارمعنایی آن که بگذریم تازه می رسیم به صاحبان واژه ی «خبرنگار»؛ حقیقتا از این یک قلم که همه ی سال همه فقط می گذرند! آدم را یاد پُل می اندازند گویی آمده ای که از تو بگذرند و یا به مدد تو به چیزی برسند هر چه که هست تو نیستی و دیده نمی شوی درست مانند خورشید در پس ابر که گرما می رساند و دیده نمی شود؛ و اما هفدهم مرداد که می رسد باز هم نه از صاحبان واژه بلکه آن هم اندکی از واژه ی «خبرنگار» تجلیل می کنند! البته ما خبرنگاران نیز دلخوش می کنیم که: «چشم بزرگان تنگ است!!»
مصداق لازم نیست؛ گواه این گفته ها چشمان بیدار قشری است که این نوشته را می خوانند و آهی از نهادشان بر می آید که: «جانا سخن از زبان ما می گویی»!
اما در اثنای همین انجام رسالت خطیرمان که اطلاع رسانی منضبط، آگاهانه، متعهدانه، خیرخواهانه و بصیرانه است یاد گرفته ایم که نوشته هایمان را مستند بیان کنیم بنابراین گواه و سند نادیده گرفته شدن خبرنگاران را نیز عنوان می کنیم؛ فقط برای اینکه خشن نشود اندکی به تشبیه و استعاره و مناره و گلدسته مزین می کنیم! تا مبادا خاطر شریف بزرگان مکدر شود البته ناگفته نماند خواندن شرح ماوقع به کودکان زیر 30 سال توصیه نمی شود!
بیایید بدبین نباشیم و فکر کنیم معنای واژه سنگین است که درک نمی شود! بنابراین آن را تعریف می کنیم؛ یک «خبرنگار» به اعتقاد من بیان کننده ی بازخورد فعالیت های نهادها و دستگاه های مختلف اداری و غیراداری در یک اجتماع انسانی است تا بدین ترتیب صدای متن مردم را به گوش مسئولان برای تصمیم گیری و برنامه ریزی و صدای مسئولان را به مردم به منظور آگاهی بخشی برساند.
اما...! اما این تعریف به مذاق عده ای خوش نمی آید آن هم فقط گهگداری! مثلا زمانی که طبق تعریف بالا بازخورد یک فعالیت در بطن جامعه مثبت نباشد آن وقت است که اطلاع رسانی صرف هم که بکنی قلم ات شمایل نقادی به خود می گیرد و مسئولینی که تا دیروز چشم به دستان تو داشتند که کارهای ریز و البته مثبت را با اعجاز قلم بولد و بزرگ کنی گره به ابروان می اندازند و کوچک ترین اقدام شریفان در این مواقع این است که تو تحریم می شوی و دیگر اجازه انتشار اخبار سازمان فخیمه ی مورد نظر را نداری!
حال یکی نیست بگوید بابا عصر ارتباطات است، سواد رسانه ایت را بالا ببر، مثلا نماینده ی روابط عمومی هستی!! خصوصی اش کردی که بمانَد رابطه را قطع کردی که بمانَد.. (دیگر چیزی نماند!) و اینچنین جامعه پر می شود از آدم های اشتباهی.
یکی دیگر نیست بگوید انعکاس معنی اش همین است دیگر! در واقع خبرنگار آینه ی تمام قدی است که آنچه را انجام می دهی در وسعت بزرگ تر انعکاس می دهد و باز هم باید بگویی آقا «سواد رسانه ایت را بالا ببر!» مثلا... بیخیال!
البته اتفاقاتی از این دست بیشتر در مناطقی که آب و هوا مساعد نیست می افتد ابدا فکر کنید در استان خوش آب و هوای گلستان نظیر این اتفاق ها بیداد می کند! مثلا مبادا یک وقت فکر کنید ادارات در گلستان نگاه جانبدارانه و سیاست زده حتی به قشر خبرنگار دارد! یا فکر کنید نشست خبری که با رئیس اداره می گذارد به رسانه های مخالف زنگ بزند که خواهشا از این طرف ها رد نشو که راهت نمی دهیم تو قلم ات «چیز» دارد!! قطعا این افکار شالوده ی یک ذهن مریض و حتما خلاف واقع است!!
یا مثلا فکر کنیم یک اداره ای آن هم از نوع آموزش عالی آن هم آخرین نسخه ی فرهیخته اش در اقدامی شگفت آفرین روز خبرنگار را جشن بگیرد!! و از اهالی رسانه تقدیر کند!! و یکدفعه آن وسط شمع سه ماهگی فلان طرحش را نیز فوت کند تا هزینه ها به نام «خبرنگار» هدر نرود! و با یک تیر دو نشان بزند! البته اگر خبرنگار را آن وسط ها نشانی نیز به حساب بیاورد! و بعد نیز صفی طولانی که نان! نه ببخشید هدیه! روز خبرنگارت را بگیری!!
یا مثلا فکر کنی شخصی در جایگاه معاون فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد یک استانی، خبرنگاران را با خبرنگاران مقایسه کند و در نهایت نتیجه بگیرد این طرفی ها خبرنگار هستند و آن خبرنگارهای دیگر، خبرنگار نیستند! این مورد آنقدر نادر است که ابدا اتفاق نمی افتد قطعا مخیله ای که آن را ابداع کرده ذهنی خلاق تر از خالق فیلمنامه ارباب حلقه ها و یا ذهنی جوگیرتر از نوستراداموس داشته است!!
و یا فکر کنی در جشن روز خبرنگار سبد کالا را به همان روش قدیم توزیع کنند بین خبرنگاران و شگفت تر آنکه با وجود فعالیت مستمر باید یک روز مانده به روز خبرنگار بروی و حضوری ثبت نام کنی و...؛ وقتی واقعیت ندارد چرا ادامه دار شود؟!
دیگر دارد هفدهم مرداد تمام می شود بهتر است متن را به پایان برسانیم تا برای 364 روز دیگر نیز بماند! یادم می آید دوستی زمانی می گفت «مَرد باید بوی روزنامه بدهد»؛ شهادت محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در 17 مرداد 1377 بهانه ای شد برای نامگذاری این روز از سال به نام نامیِ «خبرنگار»؛ بوی روزنامه می دادی مَرد، روحت شاد و یادت گرامی.ُ