دکتر اسماعیل امینی استاد ادبیات و شاعر و منتقد ادبی مطرح کشور قسمتی از کتاب «جلسه شعر» خود، که اشاره به وضعیت چندساله اخیر رباعی در کشور دارد را در صفحه اجتماعیاش منتشر کرده و نوشته است:
چند سالی است که قالب رباعی با اقبال شاعران مواجه شده؛ به گونهای که برخی شاعران مجموعههای مستقل رباعی منتشر میکنند و این برای دلدادگان به قالبهای موزون شعر فارسی خوشایند است.
امّا این گرمی بازار رباعی موجب شده است که انبوهی از رباعیهای ساختگی و کمارزش نیز برای بازارگرمی به میدان بیایند. همراه با این عرضهی انبوه کالای نامرغوب، نظریهها و نقدهای سطحی و شتابزده نیز تولید میشوند تا کاستیهای رباعیهای ساختگی را نه تنها توجیه کنند، بلکه بهعنوان نقاط قوّت و هنروری شاعرانه به کرسی بنشانند. در این نوشته مروری خواهیم داشت بر این تصورات نادرست و سطحی از ویژگیها و کارآمدهای قالب دلانگیز و دیرسال رباعی.
1ـ میفرمایند که رباعی باید در مصراع پایانی، ضربهای غافلگیر کننده داشته باشد و تصوّر میکنند که این ضربهی غافلگیر کننده میتواند جایگزین تمام عناصر شعری باشد. غافل از این که غافلگیری در رباعی لزوماً به معنای ایجاد حیرت یا خندهی گذرا نیست و بسیاری از رباعیهای برجستهی بزرگان شعر فارسی بدون غافلگیری در مصراع پایانی، تأثیرگذاری عمیقی بر مخاطبان دارند.
2ـ بر اساس همان تصوّر نادرست از غافلگیری در مصراع پایانی، رباعیهایی میسازند که فقط یک مصراع سالم دارد و آن مصراع چهارم است؛ سه مصراع دیگر با دشواری تمام و به واسطهی قافیههای مصنوعی و تحمیلی فقط برای پُر کردن قالب ساخته میشوند.
3ـ همان مصراع سالم پایانی نیز اغلب حرفی برای گفتن ندارد؛ بلکه فقط یکی از مضمونهای مخاطب پسند را با وزن رباعی منطبق ساخته است؛ حرفهایی دربارهی دوستیهای خیابانی، بحثهای سیاسی روز، شوخیها و لطیفههای رایج و التماس و ناز و قهر و تهدید در برابر علیامخدّرهای به نام «تو» که معشوق مشترک تمام شعرهای ساختگی است.
4ـ اینگونه مضامین، البتّه با اقبال مخاطبان مواجه میشود و ممکن است رباعیهایی ازایندست، ورد زبانها شود، پیامک شود، در وبلاگها منتشر شود و حتّی برندهی جایزه شود، امّا شعر نخواهد شد.
5ـ برای علاقهمندان به انبوهسازی رباعی مخاطب پسند و ساختگی، چند مصراع چهارم پیشنهاد میکنم.! سه مصراع دیگر را خودتان بسازید و از اقبال عام به ساختههایتان لذّت ببرید: «فردا سر این کوچه بیا منتظرم»، «این ترم به خاطر تو من افتادم»، «آن روز که در بوفه فلافل خوردیم»، «افسوس که روزنامهها میترسند»، «زندانی انفرادی چشم تو بود»، «یک هفته گذشت و تو پیامک نزدی» و...
6ـ برای ساختن این شش مصراع، تنها شش دقیقه وقت لازم است و برای پُر کردن بقیهی قالب نیز اگرچند دقیقه وقت صرف کنید، میبینید که هرروز میتوانید دهها و صدها رباعی بسازید و هرماه یک مجموعه منتشر کنید.
7ـ البتّه هر کس به هر شیوهای که دوست دارد میتواند بنویسد و بسراید و منتشر کند، امّا دریغ که در این بازار آشفته، حاصل ذوق و خلّاقیت شاعرانی که به قالب رباعی جانی تازه بخشیدهاند، در میان اینهمه رباعی سطحی و جعلی، چنان که شایسته است، دیده نمیشود.
«جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف میشکند بازارش»