به گزارش خبرنگار حوزه سینما و تلویزیون «خبرگزاری دانشجو»، نمایش را در روز افتتاحیه در سالن ایرانشهر میبینم. زنگ افتتاحیه را بانوی تئاتر ایران " گلاب آدینه " به صدا در میآورد. گلاب آدینه سخنان خود را در مورد کارگردان نمایش با توصیفات (خوش ذوق، خوش فکر، خوش اخلاق،خوش تیپ و سه نقطه که همه شما بهتر از من در مورد پارسا جان میدانید...) آغاز میکند. این درحالی است که کارگردانهای صاحب نام تئاتر، خشونت و برخورد فیزیکی را پشتوانه کار هنری خویش قرار دادهاند. در یک سال گذشته خبر سیلی خوردن بازیگر زن از دست کارگردان صاحب نام تئاتر، ریختن آب جوش بر سر بازیگر توسط کارگردان پرفروش ترین نمایش سال گذشته تا پرتاب خودکار به چشم بازیگر بد اقبال از اندک موارد بیشمار اختلافات خانه تئاتر بوده است. توصیفات خانم آدینه را به فال نیک گرفته و همچون ایشان شیوه و اخلاق پیروزفر را الگوی دیگران قرار میدهیم.
بر پهنه دریا چهارمین نمایشنامه "اسلاومیر مروژک" (2013-1930) میباشد. مروژک نویسنده، طنز پرداز ، نمایشنامه نویس لهستانی است که به علت مخالف با شوروی در انقلاب 1968(حکومت کمونیستی اروپای شرقی ) مجبور به مهاجرت به فرانسه شد. او در آثار خود موضوعات تخیلی را با واقعیتهای سیاسی و تاریخی ترکیب کرده و نوعی طنز سیاه را پدید آوده است. از جمله نمایشنامه های مروژک میتوان به "کارول 1961"، "جشن 1962"،" شب شگفت انگیز1963"،" مهاجران1974"، "پرتره 1987" اشاره کرد. مروژک در خلق موقعیت به صورت ساده و انسانی مهارت ویژه دارد. او به همراه "سارتر" و "ممت" از پیروان سبک "تئاتر موقعیت" است. موقعیت که بن مایه اصلی نمایشنامه و خوراک کل اجزای آن است. او از موقعیت بسیار ساده برای بیان حقایق انسانی و دغدغه های بشری بهره میبرد. آزادی ، اخلاق، تنهایی، ترس، گرسنگی(بر پهنه دریا) ... از مسائل انسانی در نوشته های اوست. قرار گرفتن شخصیت های نمایشی او در موقعیت های گوناگون، مخاطب را به شناخت عمیق تری از زندگی اجتماعی میرساند. حال این امر در تغییر موقعیت و برخورد شخصیتها با آن، برای رسیدن به وضعت اولیه و یا یورش بردن به ارزش های اجتماعی زندگی مدرن، باشد فرقی نمیکند.
بر پهنه دریا نمایشی است درباره سه مرد متمدن کشتی شکسته بروی یک کلک که در میان اقیانوس سرگردان هستند. با تمام شدن آذوقه، ظاهرا تنها یک راه باقی میماند و آنهم قربانی شدن یکی از آنهاست. تم اصلی نمایش "گرسنگی" و موقعیت برجسته آن، منجر به از بین بردن آزادی، حیات بشری و حقوق دیگران میشود.
نگاه کارگردان جوان به نمایشنامه بر پهنه دریا که اولین بار در سال 1362 توسط "داریوش مودبیان" ترجمه شد و این بار توسط خود پیروزفر حکایت از اندیشه های درست ودقیق او در انتقال مفاهیم نویسنده است. . پیروزفر در مورد نمایش بر پهنه دریا میگوید: «شخصیتهای این نمایشنامه همگى مرد هستند. نمایشنامهنویس با قراردادن این شخصیتها در موقعیتى ویژه به هولناکترین وجوه انسان نقب میزند. انسانى که بدون در نظرگرفتن جنس، رنگ، ملیت، نژاد و اعتقادات و بدون در نظرگرفتن جغرافیا و تاریخى خاص تصویر مىشود. آنچه در من براى به صحنهبردن یک نمایشنامه انگیزه ایجاد میکند، هم عمق اندیشهای است که گاه در بستر داستانى به ظاهر ساده خفته است و هم جذابیت این بستر داستانى و فضا و شخصیتپردازى و پتانسیلهاى اجرایى متن."(روزنامه ایران)
نمایش با زبانی ساده ما را به خواستگاه و حقیقت انسانیت پرتاب میکند. انتخاب کلک ، صندوق چوبی و حتی قوطی های کنسرو که بسیار شیک در صحنه جای گرفته اند و ساخت موقعیتیهای نمایشی (پرواز پرندگان دریای، حرکت کوسه ها، ورود پستجی و سر پیشخدمت) برای ایجاد طنز و نشانی از اجتماع مدرن، فاصله موقعیت مجازی داستان با دنیا واقعی انسانی را گوش زد میکند.
در روانشناسی ناخوداگاه جمعی گرسنگی، نشان از مصیبت و بیچارگی است. کشتی شکسته نیز میتواند نماد جامعه انسانی و شکست مکاتب فکری بشر باشد. اگر بخواهیم بر اساس همین الگو ادامه دهیم دریا به نشانه گذر زندگی است و مرد پستچی سوار بر دوچرخه نشان از تکیه داشتن انسان بر توانای خویش و همینطور مرحله عبور را معنا میدهد. پیشخدمت هم در آموزه های یونگ نشانی از لذت های تحقیر شده زندگی است. حال میتوان نگاه عمیق تری به نمایش " برپهنه دریا " انداخت.
هرچند درک نمادین آن برای مخاطب سالن ایرانشهر که به طنزهای عامه پسند( نه طنز تلخ) خوی گرفته ، کمیدشوار به نظر میرسد. نمایش در برخورد با تمدن بشری، از جمله آزادی اجتماعی مفهوم حقیقت آزدای را مطرح میکند و رفتار انسانی که در موقعیت های خارج از معمول از تمدن خارج شده و به وحشیگری باز میگردد. به راستی نشان متمدن بود در چیست؟! آیا دموکراسی برای بشر آزادی را به ارمغان آورده است؟! و حال اینکه این آزادی میتواند نشان و شاخص دنیای متمدن باشد؟!
موقعیت نمایش جمله "جواهر لعل نهرو" در کتاب "نامه های به دخترش" را یادآور میشود:" ساختمانهای زیبا، تابلوهای زیبا و کتابهای گوناگون و هرچه زیبائی است مسلما نشانه های تمدن هست اما بهترین ومهمترین نشانه تمدن وجود انسان عالی و نیک است که خودخواه نباشد و همراه با دیگران برای خوشبختی همه کار میکند." و این انسان نیک همان حلقه مفقوده اجتماع انسانی امروز است و به قول شهید مطهری خیانت بزرگ قرن ما اینست که کسی از آزادی معنوی سخن نمیگوید و همه قوانین و مسئله به آزادای اجتماعی میرسد.
باید بگوییم کارگردان برای حفظ ریتم با بهره گیری از موسیقی و صداهای آوائی همچون نمایش قبلی خود (سنگها در جیبش) به موفقیت قابل قبولی دست یافته است.
همینطور تحول و رسیدن به آزادی حقیقی شخصیت کشتی شکسته کوچولو (سیاوش چراغی پور) در تعارضات انتخاب بر سر قربانی شدن برای دیگران یا بقا خویش، بسیار ساده و بجا، باعث میشود تماشاگر به دنبال درون مایه حقیقت آزادی برود. اینکه آیا داشتن آزادی اجتماعی بدون در نظر گرفتن آزادی معنوی حقیقتا آزدای است!؟ این همان پرسشی است که نمایش ما را با بازی روان و قوی بازیگران در کنار طراحی صحنه هدفمند روبرو میکند.
عرصه تئاتر عرصه اندیشه است. تئاتر چون تولید اندیشه میکند فی نفسه مقدس است. پیروزفر نشان داد بدون شوخی های رکیک و جنسی و با حفظ ارزش های خانواده های ایرانی میتوان خندید. میتوان بدون تمسخر حزب، طبقه و گروهی به مسائل سیاسی و انسانی اندیشید و از نمایش دیدن لذت برد.
«بر پهنه دریا» با بازی پارسا پیروزفر، سیاوش چراغیپور، هوتن شکیبا، هوشنگ قوانلو و علی ابدالی و به تهیه کنندگی نورالدین حیدری ماهر و با طراحی صحنه و لباس خانم آتوسا قلمفرسایی در سالن استاد ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر تا مهر 93 به روی صحنه خواهد بود.
در حاشیه مراسم به چند مورد نیز باید اشاره کنیم. نکته قابل توجه، حمایت مدیر خانه هنرمندان در سخنرانی خود از کارگردانی بود که در ماه پیش اخبار و نقل قولهایش در رسانه ها برایش دردسر ساز شد.
همینطور حضور همسر مدیر خانه هنرمندان در این مجموعه (چون دیگر مدیران شهرداری تهران در مجموعه های خود) دلخوری و خروج برخی هنرمندان از مجموعه فوق الذکر را به همراه داشته است.
عدم حضور بازیگر زن در کارهای پارسا پیروزفر شایعه زن گریز بودن او درعرصه تئاتر را موجب شده است که خود ایشان آن را تصادفی و عدم حضور نقش زن در متن های خوب دانسته است.