گروه فرهنگی «خبر گزاری دانشجو»، فاطمه ابراهیمی؛ ارزش واژه ای آشنا و پر تکرار است ، ارزش میزان برازندگی ، قابلیت و استحقاق یک اتفاق ، فرد و ... را می رساند ، جوامع مختلف بشری متناسب با قوانین کشوری و همچنین دینی خود واجد ارزش هایی هستند که بصورت هنجاری اجتماعی هر فرد این جامعه موظف است تا به این هنجارها عمل کند و فردی که از این مسائل بگذرد و اهمیتی برای آنها قائل نباشد هنجارشکن و بی قانون نامیده می شود ، حال این شخصیت یک دزد باشد یا یک هنرمند و شاید هم یک حقوقدان و ...
هنر مقوله ای است که بطور مستقیم با ارزش ها در ارتباط است ، البته در این میان برخی نیز می توانند هنر را وسیله ای برای دست یافتن به امیال شیطانی خود نمایند ، ذات هنر سوق دادن هنرمند و مخاطب هنر به سوی کمال و حقیقت است کمالی که از ارزش های یک فرد محسوب می شود.
هنرمند نیز از قائله ارزش مستثنی نیست ، هنرمند حقیقی باید تابع ارزش های جامعه و دین خود باشد که اگر این گونه نباشد بدون شک او برای جامعه اش پذیرفته نیست و طرد خواهد شد در واقع هیچگاه نمی توان هنرمند را به یک چشم دید همانگونه که نمی شود هنر را از یک زاویه نگریست ، در حقیقت هنر وسیله ای است برای بیان درونیات و مکنونات قلبی هنرمند حال اگر هنرمند نقاش ، نویسنده ، شاعر یا سینماگر و ... به ارزش های جامعه اش که مهمترین اتفاق برای اوست وفا دار و پایبند باشد خروجی هنر وی متناسب با عرف جامعه خواهد شد و این تناسب استقبال عمومی را در وهله نخست برای او به ارمغان خواهد آورد که خود همان مسیر کوتاه دستیابی به ارزوست و در ادامه اعتماد و مسیری مهیا برای رسیدن به کمال و حقیقت مطلوب.
اما از سوی دیگر این وسیله ( هنر ) منعطف می تواند تحت تفکر و فرمان هنرمندش به گونه ای دیگر عمل نماید و نا هنجاری بیافریند ، آیا نوشتن یک داستان خشن ، تلخ و هرزه نگارانه ، یا ساخت یک فیلم و کشیدن یک نقاشی و پرتره یا سرودن شعری بیهوده که مغایر با ارزش های یک جامعه است امری پسندیده واقع می شود یا خیر؟ ، ایا افراد یک خانواده ایرانی پایبند به جامعه جمهوری اسلامی ایران و دین مقدس اسلام می توانند پای چنین آثار هنری بنشینند و از ان استقبال کنند ایا حقیقت اسلام و خداوند بعنوان معبود پذیرنده این خطا هست؟ ، ایا تماشای یک فیلم هرزه نگارانه که هیچ کجای جهان امروز نیز امری پسندیده بشمار نمی رود را به فرزندان و خانواده خود می توانید پیشنهاد کنید ؟
قطعا ساخت و تولید چنین برنامه هایی در قالب هنر سینما ، داستان ، نقاشی و ادبیات و ... از ذهن و قلب یک هنرمند متعهد و پایبند به ارزش ها نگذشته است و نخواهد گذشت ، شاهدان عینی این اتفاقات خود مردمان حقیقت طلب و بی غرض جامعه هستند ، این اتفاق و تفاوت بین هنرمند ارزشی و پایبند به ارزش های اخلاقی و دینی و اجتماعی یک اتفاق بومی یا تاکیدی بر جامعه یا دین خودمان نیست ، بلکه هنرمند حقیقی در تمام این کره خاکی در تلاش برای رسیدن به کمال است ، کمالی که در حق بعنوان معبود خلاصه می شود ، تاریخ هیچ یک از هنر های دنیا تا کنون این اتفاق را به خود ندیده است که هنرمندی مردمی و مورد پسند توده مردم از مسیر خویش خارج شود و خلاف عرف و اخلاق هنرش را عرضه نماید.
در تاریخ سینمای جهان اغلب فیلمسازان بزرگ و حقیقت طلب جهان نیز تاکنون دست به خلق یک اثر ضد ارزش نزده اند ، از جان فورد تا هیچکاک و چاپلین همگی اخلاق را نخستین معیار و ملاک هنر خویش قرار داده اند و دست به ساخت اثار هرزه نگارانه و مروج بی بند باری نزده اند اما در نقطه مقابل این بزرگان افرادی نیز هستند که هنر را ابزاری برای سوء استفاده خود قرار داده اند و سعی بر تحریک و براشفتن خوی حیوانی ادمیزاد دارند اما نامی از انها هیچ گاه بر صفحه تاریخ نقش نخواهد بست و هنر بی ارزششان خود وسیله ای برای دفن و نابودی انها خواهد شد.
هنر و هنرمندانش را باید به افراد ارزش نگر و ارزشی ساز و بی ارزش تقسیم کرد زیرا همانطور که پیش تر گفته شد هنرمندی که پایبند بر ارزش های اخلاقی ، دینی و اجتماعی خود هست اثر هنریِ مطلوب و حقیقت مندی ارائه می کند و هنرمندی که ارزشی برای ارزش های جامعه قائل نیست ترویج بی بند و باری می دهد که اصلی ترین خطر برای بنیان های جامعه از یک کشور تا یک خانواده به شمار می رود و باید خطی قرمز دور نام افراد و هنرهایی کشید که مروج بی ارزشی و ناهنجاری در جامعه اند و مانع کمال طلبی انسان هستند حتی اگر برای رسیدن به مقاصد سیاسی و اجتماعی و ... ناچار به این تخطی باشند.