به گزارش گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»، این روزها رکود اقتصادی در اروپا، اسب تندرو صنعت در جهان را زمین گیر کرده و اقتصاد سرمایه داری و سوسیالیستی در دو منطقه اروپا و آمریکا را به نوعی شکست رسانده است. عوامل متعددی در شکل گیری این رکود بی سابقه نقش دارند؛ از افزایش انتظارات مصرف کنندگان و نیاز به دستمزد بالاتر در این کشورها گرفته تا افزایش قیمت نفت و کاهش تقاضای مصرف. اما یکی از مهمترین عوامل رکود اقتصادی در اروپا و آمریکای شمالی کاهش جمعیت جوان و کمبود نیروی کار است.
از نگاه جمعیت شناسی، یک جمعیت در حال رشد و جوان احتیاج بیشتری به کالا و خدمات دارد. برای تامین این کالا و خدمات نیاز به نیروی کار بیشتر وجود دارد و هم این مساله، تقاضا برای مسکن، املاک و امکانات را افزایش می دهد. با افزایش این نیازها، باید افراد بیشتری فعالیت کنند تا محصولات بیشتری تولید شود، این روند سبب می شود اقتصاد وارد چرخه رکود نشده و هر ساله رشد اقتصادی، رفاه بیشتری را برای مردم آن جامعه به همراه داشته باشد.
در این میان، برقراری توازن تولد و مرگ یا به عبارت دیگر عدم رشد جمعیت، گام اول برای ورود به رکود اقتصادی است؛ در واقع زمانی که تقاضا افزایش نیابد نیازی به تولید بیشتر نیست و با توجه به توسعه تکنولوژی، تعداد شغل روند کاهشی به خود می گیرد. رشد بیکاری به دنبال خود کاهش تقاضا و رکود را برای جامعه به ارمغان می آورد و نتیجه آن همان چیزی است که از سال 2000 به بعد در اروپا شاهد بوده ایم. سطح باروری به دلیل افزایش هزینه زندگی و کاهش درآمدها روند نزولی به خود گرفت و کاهش جمعیت، اقتصاد را بیشتر از گذشته در رکود قرار داد، این دو مقوله با تشدید یکدیگر اقتصاد را به سمت بحران حرکت می دهند.
تحولات جمعیتی ایران و تاثیر آن بر اقتصاد
از آنجایی که ایران نیز آرام آرام در حال پیوستن به جمع کشورهای صنعتی و توسعه یافته است، مساله فوق در ایران نیز صدق می کند. نگاهی به تاریخ ایران در 35 سال پس از انقلاب و تغییر میزان زاد و ولد نشان می دهد که در سالهای ابتدایی پس از انقلاب، امید به زندگی پایین بود؛ اما چشم انداز بلندمدت شرایط مطلوبی را به خانواده ها نوید می داد. به همین جهت در سالهای 55 تا 65 بیشترین نرخ رشد جمعیت در نیم قرن گذشته را شاهد هستیم. در این بازه زمانی، جمعیت شهری سالانه 5.41 درصد و جمعیت روستایی 2.39 درصد رشد را تجربه کرد؛ که به طور میانگین 3.91 درصد رشد جمعیت در کل کشور رقم خورده است. این در حالی است که میانگین رشد جمعیت در دهه پیش از آن 2.7 درصد و در دهه پس از آن، 1.96 درصد است. در بازه سال های 55 تا 65 با وجود مشکلات ناشی از جنگ تحمیلی، میل به زاد و ولد در کشور بالا بود.
میل به زاد و ولد در مناطق شهری و روستایی دارای چند نکته قابل توجه است. در سال های 65 تا 90 اگرچه در مناطق شهری میل به زاد و ولد کاهش یافت، اما همچنان بیش از 2 درصد در سال بود، این در حالی است که میل به زاد و ولد در مناطق روستایی در همین بازه روند نزولی شدید داشت تا جایی که در سالهای 75 تا 85 نرخ زاد و ولد به منفی 44 صدم درصد رسید. یکی از عوامل این تغییر شدید نرخ رشد در مناطق روستایی، وجود خانواده های پر جمعیت در دهه های گذشته است. به عبارت دیگر خانواده های روستایی که پیش از آن، بیش از 4 فرزند داشتند اکنون با سیاست "فرزند کمتر زندگی بهتر" مواجه شده و در نتیجه با کاهش شدید جمعیتی در این بازه روبه رو می شوند.
مقایسه میزان باروری کل در سال های 65 و 85 تایید کننده سخن بالاست. در سال 65 میزان باروری کل (میانگین نوزادی که هر زن در دوران باروری خود به دنیا می آورد) 6.3 است، در حالی که در سال 85 این نرخ به 1.8 درصد کاهش می یابد؛ در حالیکه در همین بازه، امید به زندگی از 59 سال به 71 سال افزایش می یابد و طبیعتا باید بر تعداد موالید بیفزاید، اما باوجود رشد امید به زندگی و افزایش میانگین طول عمر افراد جامعه (افزایش تعداد افراد پیر که توانایی کار و فعالیت ندارند) تعداد موالید رو به کاهش گذاشته است.
با توجه به بحران اقتصادی اروپا که در بالا به آن اشاره شد، ادامه این روند، جمعیت کشور را به سمت پیری سوق داده و در آینده 30 ساله، ایران با جمعیتی با میانگین سنی بالا رو به رو خواهد شد؛ جمعیتی که توانایی تولید کمتری دارند و در مقابل مصرف بیشتری را طلب می کنند. در نتیجه جامعه به سمت مصرف گرایی، کاهش تولید و در نهایت رکود اقتصادی حرکت خواهد کرد.
نقش اقوام مختلف ایرانی بر تغییرات جمعیتی کشور
قومیت ها به واسطه آداب و رسوم و سنت های خاص خود، تاثیر مهمی بر روند تغییرات جمعیتی کشور دارند. در تحقیقات انجام شده توسط دکتر عباس شوازی بر روی چهار قوم فارس، ترک، کرد و بلوچ مشخص شد که تغییرات زاد و ولد رابطه مستقیم با فرهنگ اقوام دارد. در حالیکه در سال های 55 تا 65 قوم ترک و کرد روند کاهشی باروری زنان را داشتند، 2 قوم فارس و بلوچ میانگین رشد باروری زنانشان رو به افزایش بود. در سال های پس از آن نیز اقوام ترک، کرد و فارس روند نزولی شدیدی را دنبال کردند به طوری که ترک ها از 6.7 در سال 55 به 2.7 در سال 79 رسیدند، قوم فارس از 5.4 به 2.2 و قوم کرد از 7.1 به 1.9 رسید. اما بلوچ ها همچنان با رشد مناسبی همراه بودند، بطوریکه نرخ باروری زنان بلوچ از 8.4 در سال 65 به 4.2 در سال 79 رسیده بود.
سطح باروری 4.2 برای هر مادر بلوچ عدد قابل توجهی است، که نشان می دهد سیاست های اعمال شده و همچنین تغییرات محیطی و شرایط زندگی تاثیرات کمتری بر قوم بلوچ داشته است.
از طرف دیگر، کاهش شدید میانگین باروری زنان در اقوام فارس، ترک و کرد نشان دهنده تاثیرات بالای مسایل حاکمیتی، محیطی و اقتصادی بر این قومیت ها است.
در همین زمینه، باید به گزارش سازمان ملل در سال 2009، که مربوط به پیش بینی جمعیت کشورهای در حال توسعه است اشاره کرد. در این گزارش در خوشبینانه ترین حالت، جمعیت ایران در سال 1420 به 94 میلیون نفر خواهد رسید و در بدترین حالت، ایران کمتر از 78 میلیون نفر جمعیت خواهد داشت.
با در نظر گرفتن تغییر میانگین سن افراد در این مدت و همچنین عدم رشد متناسب جمعیت، به جرات می توان گفت در بهترین حالت در سال 1420 نیمی از جمعیت ایران بالای 50 سال سن داشته و در نتیجه بازده و توان تولید کمتری در بازار اقتصادی خواهد داشت. در بدترین حالت در این سال ایران به یک کشور پیر تبدیل شده و اقتصادی مصرف گرا خواهد داشت.
چنانچه در ابتدای مطلب گفته شد؛ جمعیت جوان هر کشور موتور متحرک اقتصاد آن کشور است و در صورتی که سیاست افزایش موالید در کشور اجرایی نشود، در سال 1420، ایران برای به حرکت درآوردن اقتصاد خود نیاز به جذب نیروی کار از کشورهای خارجی خواهد داشت؛ مانند آنچه امروز در کانادا شاهد آن هستیم و این یعنی به وجود آمدن تهدیدات سیاسی و امنیتی؛ مساله ای که مسئولان باید چاره ای برای آن بیاندیشند.
منبع: هفته نامه بانگ ساوالان استان آذربایجان شرقی