به گزارش خبرنگار"خبرگزاری دانشجو" از مشهد، محمدتقی فخلعی امروز در نشست "در رویای بهشت" که به بررسی بسترهای فکری و اجتماعی افراطگرایی در جهان اسلام میپردازد در دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد، خشونت ورزی و اعتقاد به لزوم حذف گرایشات مخالف را از مشخصههای افراطیگرایی دانست و گفت: همانگونه که مشاهده میکنید افراطگرایی را در جریانات ناسالم و در عرصههای مذاهب گوناگون میتوان مشاهده کرد. در تشییع و تسنن نیز این افراطگرایی وجود دارد؛ اما وزن افراطیگری در تسنن بیش از تشییع است.
وی با بیان اینکه چنانچه به کلید واژههایی از قبیل تجددستیزی، خشونت مذهبی، شیعه، سنی و یا تصوف ستیزی، سلفیگری، بنیادگرایی، سلفیگری، جهاد و غیره پرداخته شود اطلاعات بسیاری در این زمینه بدست خواهیم آورد، افزود: توسل کردن به ائمه و بر سر مزار آنان رفتن یکی اقداماتی است که شیعیان انجام میدهند؛ اما وهابیت همه این مسائل را بدعت میداند و معتقد است هر قرائتی در اسلام جز قرائت سلفی و وهابی، بدعت در دین است و باید با آن به ستیز پرداخت.
فهم ظاهری از نص، زمینه را برای تعطیلی تعقل فراهم میکند
دانشیار فقه و مبانی حقوق دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه نخستین انحراف روشی وهابیان، جزم اندیشی(مطلق گرایی) است، تصریح کرد: انحراف دیگر، فهم ظاهری از نص است که همین مسئله باعث شده زمینههای تعقل تعطیل شود و درکی نسبت به زمان و مکان وجود نداشته باشد.
فخلعی با اشاره به اینکه در زمینه جهاد چنانچه نگاه تعلقی نداشته باشیم ممکن است اصل را بر جنگ و قتل بدانیم چیزی که داعش نسخه عملی آن است، تصریح کرد: امروز جریان داعش ایجاد شده و به دنبال اینگونه جهاد کردن است و همانگونه که مشاهده میکنید امروز داعش در پی ایجاد خلافت اسلامی است و جریان اخوان المسلمین به روی همین تفکر آراسته و مسیر 80 ساله خود را دنبال کرده است و اینگونه بود که خلافت اسلامی را بدون توجه به دولت و جامعه مدرن بوجود آوردند؛ اما جالب این است که زمانی که در زمان مرسی بر مصر تسلط یافتند جرات نکردند خلافت اسلامی را مطرح کنند و عنوان کردند مرسی، رئیس جمهور منتخب مردم میباشد.
وی گفت: تنها داعش بود که بیمهابا به مصاف با واقعیتی رفت که در جامعه امروز رسوخ کرده است که همه این مسائل برمیگردد به اینکه داعش درصدد است با نسخه قرن اول و دوم جهان را دنبال کند.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: ما به دورانی تعلق داریم که زمانی که مردم به مانیتورهای خود نگاه میاندازند و این سر بریدنها را میبینند نفرت در آنان موج میزند، این در حالی است که داعش معتقد است تنها راه مقابله با مخالفان گردن زدن آنان است که این مسئله را جهان امروز نمیپذیرد و چنانچه وارد یک مقایسه تاریخی شویم این مشابهتها را در خوارج نیز میتواند دید.
فخلعی سومین عامل انحراف را گسست فقه و اخلاق و نشاندن فقه در جایگاهی بی ارتباط با اخلاق دانست و گفت: طبیعی است که در چنین شرایطی گذارههای اخلاقی دین مورد غفلت واقع میشود و مهربانی، احسان و شفقت از بین میرود.
وی ادامه داد: چهره رحمانی همان اقتضاع دینی اسلام است و یکی از مسائلی که در اسلام مورد تاکید قرار گرفته است، مسئله مدارا با خلق میباشد؛ به طوری که در این مسیر روایات بسیاری وجود دارد این در حالی است که در افراطگرایان این گونه مسائل دیده نمیشود.
جریانات افراطی تنها مقوله جنگ را از اسلام فهمیدهاند و نه رحمانیت و عطوفت آن را
دانشیار فقه و مبانی حقوق دانشگاه فردوسی مشهد بیان داشت: جریانات افراطی به دلیل اینکه فهمشان از دین گسسته از اخلاق است تنها آن قسمت از اسلام را دریافتهاند که در رابطه با جنگ سخن میگوید؛ اما قسمتهایی که از رحمانیت، مهربانی و عطوفت سخن گفته میشود را درنیافتهاند.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود خاطرنشان کرد: مادامی که مخالفان و رقیبان فکری را کافر بدانیم و درصدد باشیم که با آنان تنها باید وارد جنگ شد آیا رفتاری جز داعش به وجود خواهد آمد؟
فخلعی افزود: اتهام کافر بودن شیعه از سوی اهل تسنن به دلیل اینکه خلفای بعد از پیامبر را مشمول ستم میدانند و در طرف مقابل اتهام کافر بودن به اهل تسنن منجر به افراطگرایی میشود. چنانچه مشاهده میکنید داعش ایجاد شده به دلیل این است که در بستری رشد کرده که همین استنباطات را داشتهاند.
وی در پایان گفت: تجربه نشان داده است با توجه به اینکه فترت انسان سازگار با اعتدال است هیچگاه تندورها به جایگاه و نتیجهای نخواهند رسید.