کد خبر:۳۸۴۳۰۱
باخرد در جمع دانشجویان در اهواز:

۴۰ ‌ دانشجوی پزشکی دانشگاه مشهد در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند

یک راوی دوران دفاع مقدس درجمع دانشجویان گفت: 40 دانشجوی پزشکی دانشگاه مشهد در اولین اعزامشان به جبهه‌های حق علیه باطل با یکدیگر به شهادت رسیدند و هیچ کدام از این دانشجویان به مشهد بازنگشتند.

به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، حسن باخرد امروز در جمع دانشجویان دانشگاه فردوسی در  اهواز گفت: 40 دانشجوی پزشکی دانشگاه فردوسی از مشهد در اولین اعزامشان به جبهه‌های حق علیه باطل با یکدیگر به شهادت رسیدند و هیچ کدام از این دانشجویان به مشهد بازنگشتند.

 

وی ادامه داد: در بین این شهدای دانشجو فردی به نام هاشم مورگان بود که رتبه 242 کنکور را در آن زمان از آن خود کرده بود، هاشم به حدی زیبا بود که زمانی که در بین دانشجویان حرکت می‌کرد زیبایی چهره او غیر قابل توصیف بود. خانواده هاشم از خانواده‌های پولدار مشهد بودند و بسیار تلاش داشتند هاشم هر چه سریع تر ازدواج کند.

 

این راوی دوران دفاع مقدس ادامه داد: حاج رضا نخعی به عنوان آخرین کسی که هاشم را قبل از شهادت دیده است نقل می‌کند که هاشم را وقتی زخمی شده بود به عقب می‌آوردم؛ اما به دلیل هجوم آتشبار دشمن وی را رها کردم تا با کمک برگشته و او را به عقب برگردانم؛ اما وقتی به هاشم رسیدم او درحالی که شش تیر خورده بود به درجه والای شهادت نائل شده بود.

 

وی با بیان اینکه ابراهیم سعیدی، دانشجوی دیگر دانشگاه فردوسی بود که در دوران دفاع مقدس دلبری‌های بسیاری از خود نشان داد، خاطرنشان کرد: ابراهیم سعیدی فردی بود که تنها، ساعتش آن قدر گران قیمت بود که برای من و امثال من جای تعجب داشت.

 

باخرد ادامه داد: سعیدی تفنگ بادی بسیار خوبی داشت که من همیشه آرزو داشتم با آن تفنگ کار کنم. یک روز ابراهیم به من گفت اگر دعا کنی شهید شوم تفنگ بادی ام را به تو می‌دهم و من در آن زمان به دلیل اینکه نوجوانی بیش نبودم، در نهایت بچگی خدا خدا می‌کردم که کی ابراهیم شهید شود تا تفنگش از آن من باشد و در نهایت پس از شهادت ابراهیم سعیدی تفنگ بادی از آن من شد و اکنون نیز این تفنگ را دارم.

 

وی با بیان اینکه رحیم پور ازغدی در آن زمان نیروی سعیدی بود گفت: رحیم پور ازغدی خود نقل می‌کند که به فرمان سعیدی بنا شد که به آب بزنیم تا تمرین غواصی داشته باشیم، من آن زمان تب شدیدی داشتم به نحوی که حاضر نبودم وارد آب شوم در حالی که سعیدی فرمان داد که به داخل آب برویم من به او گفتم فرمانده سعیدی من تب دارم؛ اما سعیدی به من توجهی نکرد دوباره صدایش زدم برادر سعیدی من تب دارم. نمی‌توانم وارد آب شوم؛ اما سعیدی باز هم به من توجهی نشان نداد. بار سوم گفتم سعیدی مگر صدایم را نمی‌شنوی؟ من تب دارم، در این لحظه سعیدی برگشت و به من گفت شب گذشته که شما داخل آب بودید و از سرما دندان‌هایتان به هم می خورد من نیز تب شدیدی داشتم به نحوی که در داخل آن آب سرد عرق می‌کردم؛ اما آقای پور ازغدی این شب و روزها می‌گذرد و فقط افسوسش برای ما باقی می‌ماند.

 

باخرد درپایان با بیان اینکه من نماد فرصت سوزی هستم، خاطرنشان کرد: من تابلو و نماد فرصت سوزی هستم. این را بدانید باخرد امروز نباید در میان شما روایت شهدا را کند؛ بلکه باید خودش امروز روایت شما می‌شد؛ اما متأسفانه فرصت را از دست دادم، از شما می‌خواهم این فرصت‌ها را از دست ندهید.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۳
ایا تا به حال فکر کردیم که چرا شهدا رفتن وعده ای ماندن؟
کمی به اعمالمان نگاه کنیم متوجه خواهیم شد
3
1
پربازدیدترین آخرین اخبار