به گزارش خبرنگار اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»، یکی از مواردی که در خصوص زنان و مردان همواره محل بحث بوده، بررسی دو مفهوم خانه داری و اشتغال زنان است. موضوعی که به طور مستقیم روی روابط خانوادگی نیز تاثیرگزار است و می تواند در معادلات مختلف و لایه های مختلف جامعه نیز اثرگزاری مستقیم داشته باشد. به همین منظور به گفتگو نشستیم با خانم دکتر فریبا علاسوند از اساتيد جامعةالزهرا و عضو هيأت علمي دفتر مطالعات و تحقيقات زنان...
«خبرگزاری دانشجو»: در سال های اخیر تعریف های متفاوت و گوناگونی از دو مفهوم "خانه داری" و "اشتغال زنان" از سوی صاحب نظران ارائه شده است. بد نیست در ابتدای گفتگو تعریف شما را در خصوص این دو مفهوم بشنویم...
در خصوص خانه داری تعریف روشنی از نگاه فقهی و حقوقی وجود دارد. چرا که ما مفاهیمی مانند مادری و همسری را داخل مفهوم خانه داری نمی دانیم، زیرا این ها در واقع مفاهیم حقوقی متفاوتی دارند. خانه داری انجام امور داخلی خانه است مانند نظافت و آشپزی و امور این چنینی. کارهایی که در چارچوبه منزل انجام می شود و معمولا هم از نظر جامعه شناختی یک مفهوم زنانه به حساب می آید. اما در عین حال فروعاتی در فقه وجود دارد که انجام همین امور را ممکن است بر عهده مرد قرار گیرد. مانند آن که اگر مردی از یک خانواده مرفه همسر بگزیند که به داشتن خدمتکار عادت داشته، وظیفه اوست که برای همسر خود خدمتکار بگیرد و اگر نتوانست این کار را بکند، وظیفه خود اوست که کارهای داخل خانه را انجام بدهد. ولی صرف نظر ازین موارد اسثنایی، معمولا خانه داری کاری زنانه است و اتفاقا در روایات ما هم نگاه مثبتی به این موضوع وجود دارد. مثلا در روایاتی وقتی ویژگی های یک زن مناسب برای همسر گزینی کفته می شود به "طبیخ" بودن به معنای هنر آشپزی اشاره می شود و در مجموع نیز نگاه مثبتی به این معنا وحود دارد.
اما بحث اشتغال در حال حاضر یک مفهوم مدرنی دارد و اشتغال در دنیای امروز ملازم با خروج زن از خانه است. یه این معنا که زن باید در مرکزی مانند کارگاه، اداره و امثالهم و در ساعاتی منظم و غالبا غیر قابل انعطاف حضور یابد و وظایفی را انجام دهد. این، مصداقی از اشتغال است در جامعه امروز ما. و طبیعتا هم این مدل، با مدل های اعصار قبل متفاوت است. این که زنان کسب در آمد داشته باند، مسئله جدیدی نیست. از همان ابتدا که معاملات پایاپای و اشکال ابتدایی معامله و پول اختراع شد، زنانی هم بودند که در این حوزه ها فعال بودند. اما شرایط آن زمان با شرایط امروز متفاوت بود. آن جا اداره ای نبود که وظیفه خاصی و ساعات حضور خاصی را به زن تحمیل کند اما در عین حال راه های کسب در آمدی نیز وجود داشته است.
این نمایه از اشتغال در کشورهای مختلف البته در سال های اخیر دستخوش تغییراتی شده است. مثل مشاغل انفورماتیک یا مشاغل خانگی یا حتی مشاغل نیمه وقت و پاره وقت و... . اینها صورت هایی است که نمودهای جدید اشتغال به حساب می آیند.
«خبرگزاری دانشجو»: به نظرتان نگاه زنان ایرانی به این دو مفهوم صحیح و جامع است؟
قبل از اینکه پاسخ این سئوال را بدهم، باید به این نکته اشاره داشت که بر خلاف برخی تبلیغات و اظهار نظرها، در کشور ما قریب به 80 درصد زنان خانه دار هستند. حتی اگر افراد جویای کار را از این درصد کم کنیم باز هم اکثریت قاطع زنان ایرانی را خانه دار ها تشکیل می دهند. با عنایت به این موضوع نگرش زنان ما به این دو مفهوم پیرو تغییرات فرهنگی سال های اخیر دستخوش تغییر شده است. در واقع در سال های اخیر شغل برای زنان ایرانی فقط و فقط راهی برای کسب در آمد به حساب نمی آید و شأن اجتماعی، هویت فردی، استقلال نسبی و قدرت ابتکار عمل در زندگی نیز در این مورد دخیل هستند. فرضا اینکه زن با این قدرت، خودش انتخاب می کند که چه زمانی ازدواج کند یا بچه دار شود و یا حتی تقاضای طلاق کند.
یعنی شغل برای زنان امروز یک اتفاق چند وجهی به حساب می آید. اگر اشتغال برای یک زن تمام این منافع را بیاورد و یک زن خانه دار حس کند که فاقد این وجوه و منافع است طبیعی است که شغل، یک نمونه آرمانی برای زنان ما تلقی می شود. به موازات همین موضوع، مفهوم خانه داری هم دستخوش تغییر شده است. یعنی در سال های اخیر زن خانه داری مساوی شد یا زنی که از وجاهت کافی برخوردار نیست یا احیانا کم سواد است و... . علیرغم اینکه بسیاری از این نگاه ها غلط است اما شاهد القای این مفاهیم هستیم و همین القائات نادرست است که گاها باعث شده که نگاه زنان به خانه داری متزلزل شود. تا جایی که مثلا وقتی از یک دانش آموز پنجم ابتدایی سئوال می شود که مادر تو چه کاره است، خجالت می کشد که بگوید مادرم خانه دار است.
خیلی ها به این نگاه دامن زده اند. از نگاه ها و جریانات فمینیتی بگیرید تا حتی رسانه ها. مثلا وقتی که یک در یک گزارش خبری می گویند که 80 درصد زنان خانه دار افسرده هستند، خب این گزارشات بی پایه و اساس به این القائات منفی دامن می زنند دیگر و به زنان خانه دار دلهره می دهد.
«خبرگزاری دانشجو»:می خواهم سئوالی را در خصوص زنان شاغلی مطرح کنم که اتفاقا فرزند هم دارند. به نظرتان در صورتی که وظایف شغلی و خانه داری در این زنان با هم تزاحم پیدا کرد زن باید چه کند؟ و چگونه بتواند هر دو وظیفه را به خوبی ایفا کند؟
این یک مسئله جهانی برای زنان شاغل است. من در میان زنان بسیاری از کشورهای دنیا شاهد این تناقض و مشکل بوده ام. که یکی از مسائل اصلی زندگی انها هم هست. و باید راه حلی که برای این موضوع ارائه می شود یک راه حل جهانی باشد. طبیعی است که یک زن سنتی تعهد کاملی به خانواده دارد و وطایف خود را در برابر همسر و فرزندان خود ایفا می کند، از طرفی شرایط کار هم اگر قرار باشد مفید باشد، طبیعتا باید تمام وقت باشد و این دو مضوع به خصوص در کلانشهر ها با ترافیک و مسائل خاص خود، اوضاع را خیلی حاد می کند. که معمولا زنان در این حالت هم دچار تضاد می شوند و هم درگیر موضوع "گرانباری نقش" می شوند. ببینید کلاً فضای اجتماعی یک مدل مشی رفتاری را می طلبد و داخل خانه نوع دیگری رفتار را لازم دارد. شما تصور کنید که یک مادر در فضای کاری خود بسیار خوب انجام می دهد و تشویق می شود ولی در خانه می بیند که نظم و انضباط خانگی ش به هم ریخته است کهدر این حالت یک زن احساس ناراحتی بسیار زیادی می کند. در کنار ان موضوع گرانباری نقش است. یعنی حجم کار زنان شاغل بسیار فراتر از زنان خانه در است. چرا که علاوه بر وظیفه خانه داری، تعهدات شغلی هم دارند و باید آنها را هم به نحو احسن انجام دهند. و جه بسا باید تلاش بسیار بیشتری داشته باشند تا به کم کاری در خانه متهم نشوند. البته مواردی هم هست که گاهی اوقات انسان زنانی را می بیند که زندگی منظم تری را دارند.
به خاطر همین مسائل است که زن شاغل فشارهایی را متحمل می شود. مهم ترین فشار، فشار روانی است که با سخت گیری همسر و قدرناشناسی فرزندان یا فشارهای کاری به اوج می رسد و بسیار برای زن کاهنده است. در واقع همراهی فکری شوهر در این فضا بسیار لازم است؛ که اگر گاهی اوقات پیش آمد که خللی در وظایف همسری پیش آمد و فرضا یک غذایی آماده نبود، همین که زن بداند در چنین شرایطی از طرف شوهر فشاری وجود ندارد و زن در آرامش روانی باشد بسیار حائز اهمیت است. نکته بعدی بحث تقسیم وظایف در خانه است. که وظایف مختلف در خانه بین اعضای تقسیم شود. البته درست هم همین است، چرا که خانه داری وظیفه شرعی زن نیست، و حالا که زن متکفل این امر شده خیلی خوب است که باقی اعضا هم به را کمک کنند. اتفاقا سیره اهل بیت مکرم هم همین است. مثلا حضرت امیرالمومنین علیه السلام یا آن حجم مشغله خارج از خانه، در امور داخل خانه هم کمک می کردند. بنا بر این همکاری اعضا و اینکه لااقل هر کس کار شخصی ش را خودش انجام دهد می تواند به ارامش روانی خانواده و خود زن کمک شایانی بکند...
«خبرگزاری دانشجو»:البته ایجاد همین نگاه هم تا حدود زیادی بستگی به نحوه تربیت فرزندان توسط مادر دارد. یعنی این خود مادر است که با تربیت صحیح می تواند چنین فضایی را در خانه ایجاد کند. درست است؟
بله همین طور است. البته همیاری همسر هم لازم است. ببینید خداوند الگوی تربیت را الگویی دو جنسی قرار داده است. خیلی مواقع هست که پدران می توانند با اقتدار خود به همسر خود در تربیت فرزندان کمک کنند. هر چند که باز هم باید گفت نقش مادر، نقش کلیدی تری است.
بخشی از این موضوع هم برمی گردد به دولت. خیلی اوقات باید دولت به همیاری زنان بشتابد. اما متاسفانه اتفاقی که در دولت اصلاحات افتاد این بود که مهدکودک ها در ادارات جمع شد و اندکی حقوق به جای ان به زنان اضافه شد. خب این ماجرا برای ایفای نقش مادری اصلا کفایت نمی کرد و آن پول هم کمکی هم نبود واقعا. وقتی دولت، زنان را بعنوان بخشی از بدنه اقتصادی کشور پذیرفته، دولت وظیفه دارد که همیاری خوبی نیز به عمل اورد که احساس آرامش را برای مادران فراهم آورد. و بالتبع فرزندان آنها نیز آرامش کمتری خواهند داشت.
یا مثلا در خصوص دانشگاه ها. اصرار ما این است که دختران در سن پایین ازدواج کنند و در همان سنین جوانی که بهترین زمان برای باروری است فرزندآوری کنند، اما این امکانات و این وضعیت دانشگاهی اصلا کمکی به دختران برای این شرایط نمی کند...
«خبرگزاری دانشجو»:گمان می کنم که در این موضوع ایرادات جدی هم در حوزه قوانین و سیاستگذاری در کشورمان داریم. به نظرتان این طور هست؟
بله همین طور است. ببینید ما سیستم های لیبرال را کاملا نقد می کنیم اما همان ها هم وقتی با مقوله کاهش جمعیت روبرو می شوند و سیاستهای افزایشی را مد نظر می گیرند تمام ساختارهای لازم را برای این منظور ایجاد می کنند. یعنی یک زن شاغل در آن سیتم، وقتی از صبح تا عصر سر کار خود مشغول است هیچ نگرانی برای مراقبت و آرامش فرزند خود ندارد. و همه چیز برای آرامش او فراهم است؛ امکانات قابل قبول، مهدکودک، مربی خوب... حتی بعضی اوقات مادر می داند که آن مربی مهد به لحاظ دانش نگه داری از فرزند، از خودِ او حرفه ای تر و متخصص تر است. البته هیچوقت آن مربی نمی تواند جای مادر را برای بچه پر کند، اما الان که ضرورتاً این اتفاق افتاده، می تواند تجربه قابل قبولی باشد...
«خبرگزاری دانشجو»:خانم دکتر بعضی صاحب نظران بین دو مفهوم تساوی زن و مرد و عدالت میان زن و مرد تفاوت قائلند. و تساوی و عدالت را یکی نمی دانند. نظر شما در این باره چیست؟
ببینید تساوی و عدالت قطعا یکی نیستند اما ما باید مشخص کنیم که در چه پارادایمی صحبت می کنیم. در پارادایم اسلامی ما مباحث اقتصادی خانواده را بر عهده مرد می گذاریم، طبیعتا چیزی به نام تساوی بین "زن و مرد در فرصت های شغلی" غلط خواهد بود. من به صراحت عرض می کنم که این نگاه، نگاه غلطی است ولو اینکه برخی خانم ها از این موضوع خوش شان نیاید. وقتی نظام حقوقی ما مرد را مکلف بر تامین هزینه های خانواده می داند، پس منطقی نیست که فرصت های شغلی را بین زن و مرد مساوی بدانیم. بله اگر میزان فرصت های شغلی زیا باشد و بیش از تقاضا باشد، در این صورت اشکالی به این تساوی وارد نیست اما وقتی می دانیم که فرصت های شغلی محدود هستند و بسیاری از مرد ها در موقعیت بیکاری به سر می برند اولویت با مردی است که شاغل بودن برای او مهم ترین فاکتور برای ازدواج کردنش است. در حالی که در دختر اینطور نیست و شغل داشتن، برای یک زن تا این حد حیاتی نیست. بنا بر این تساوی به این معنا عادلانه نیست و به ضرر مردان است.
اما حالا که اشتغال زنان وجود دارد، ما باید در ساختارها نیز به فکر زنان باشیم. و عدم پیش بینی وضعیت مساعد برای زنان و اشتغال انان نیز ناعادلانه است. این حمایتها، حمایت های کلان کؤثر است. حمایت های جزئی مانند نیم ساعت حق شیر و ... بیشتر صدمه به بافت اقتصادی و شغل زنان می زند و هیچ تاثیری هم در اصل مادری و آرامش خانواده ندارد.
«خبرگزاری دانشجو»: در پایان اگر نکته خاصی مد نظر شما هست، آن را بشنویم...
ما در خصوص اشتغال زنان و خانه داری نیازمند اصلاح جدی هستیم و حامعه باید در این خصوص ارزشگذاری مجدد و تغییر جدی داشته باشد و زنان خانه دار به جایگاه والای فرهنگی و اجتماعی خود بازگردند. و این موضوع مستلزم کار جدی است. و برای این موضوع یه همت جمعی نیاز است، چه در رسانه ملی، چه در ساختارها، چه در لایه های اجتماعی و... .