به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از شیراز، یکشنبه ۱۰ اسفند دانشجویان، استادان، کارمندان و بازنشستگان دانشگاه شیراز با تجمع مقابل ساختمان مدیریت این دانشگاه به احتمال واگذاری حدود ۴۰ هکتار از اراضی این دانشگاه به دانشگاه علوم پزشکی شیراز، اعتراض کردند. این تجمع که ساعت ۹ صبح با تعطیلی کلاس های درس همراه بود به دنبال تجمعات روزهای سهشنبه و چهارشنبه استادان و کارکنان دانشگاه شیراز در هفته گذشته، برگزار شد.
دانشگاه شیرازیها با برگزاری کنفرانس خبری و تجمع اعتراضی از یک سو و دانشگاه علومپزشکیها با برگزاری نشست خبری از سوی دیگر، موضوع خانوادگیشان را به صحنه رسانهها و افکار عمومی کشاندند.
قضیه از این قرار است که به دنبال جدا شدن بخش آموزش پزشکی از وزارت فرهنگ و آموزش عالی وقت در سال ۱۳۶۶ جلسه ای در دفتر دکتر حسن حبیبی وزیر دادگستری وقت تشکیل و مسایل مالی دو دانشگاه شیراز و علوم پزشکی شیراز در صورتجلسه ای هفت صفحه ای با حضور نمایندگان وزارتخانه ها تبیین شد. پس از آن جلسات متعددی در سطوح مختلف شکل گرفت و موضوع اراضی درخواستی دانشگاه علوم پزشکی در سفر اخیر معاون حقوقی رییس جمهوری به شیراز نیز مطرح شد.
تا اینکه در سال ۶۹ تفاهمنامهای میان دو دانشگاه و با تصویب هیئت دولت، معاون رئیس جمهور وقت و وزاری بهداشت و آموزش عالی وقت؛ امضا میشود و قضیه برای مدتی آرام میشود. تا اینکه در دهه اخیر، دانشگاه علوم پزشکی زمینهای در اختیار دانشگاه شیراز را موقوفه مرحوم نمازی میداند و اعلام میکند که قصد دارد در ۴۰ هکتار از اراضی دانشگاه شیراز تا کوهسار المهدی(عج) بیمارستان نمازی ۲ بسازد.
استاندار فارس ششم دی ماه ۹۳ در حاشیه سفر معاون حقوقی رییس جمهوری به شیراز گفت: دانشگاه شیراز و دانشگاه علوم پزشکی شیراز در مقطعی تحت نام دانشگاه شیراز یکی بودند که بعد از جدا شدن از هم و قرار گرفتن در زیر مجموعه دو وزارتخانه علوم و بهداشت و درمان بنا شد که اموال آنها نیز تقسیم شود.
سیدمحمد احمدی افزود: این تقسیم اموال انجام شده تا امروز به بحث تقسیم زمینی در محدوده پردیس ارم رسیده ایم که دانشگاه علوم پزشکی متقاضی بخشی از این اراضی است تا بیمارستان شماره دو نمازی شیراز را در آنجا احداث کند.
اما به دنبال کنفرانس خبری دانشگاه شیراز که در آن قائم مقام این دانشگاه ابلاغیه ۲۲ آبان ماه سال ۶۹ با امضای معین وزیر وقت علوم، فاضل وزیر وقت بهداشت که در آن اراضی دانشگاه علوم پزشکی شیراز مشخص شد و آمده است که «ما بقی اراضی متعلق به دانشگاه شیراز است» در اختیار رسانهها قرار می دهد. علیاکبر صفوی میگوید:«قصه موقوفه بودن دانشگاه شیراز، دروغ بزرگ است».
اما در پی این کنفرانس خبری، رئیس دانشگاه علوم پزشکی شیراز در نشستی خبری با خبرنگاران که به درخواست برخی خبرنگاران تشکیل شد، بیان میکند:«اراضی مورد ادعای دانشگاه شیراز نه متعلق به آن دانشگاه و نه متعلق به دانشگاه علوم پزشکی شیراز بلکه متعلق به موقوفه نمازی است.»
محمدهادی ایمانیه با اشاره به اینکه یک مقدار زمین در محدوده بیمارستان نمازی برای توسعه آینده بیمارستان و توسعه آموزشی تحت عنوان مدرسه عالی پرستاری ساخته است، بیان داشت: مرحوم نمازی از سال ۳۲ تا ۴۰ از پل نمازی تا بالای کوهسار مهدی (ع) شیراز رقبه به رقبه زمینها را می خرند و در محضر وقف رشته مرکز طبی بهداشتی نمازی می کند.
وی تصریح کرد: امروز ۴۰۰ هکتار زمین از اراضی وقفی مرحوم نمازی برجای است که از تپه تلوزیون شروع می شود تا انتهای بیمارستان شهید چمران، رصد خانه دانشگاه شیراز، دشت بلوار کوهسار مهدی و بلوار شهید چمران همه وقفی است
رئیس دانشگاه علوم پزشکی شیراز با بیان اینکه زمین ها وقف و حق مرحوم نمازی هستند، تصریح کرد: دوستان ما در دانشگاه شیراز که برخی از اساتید من بوده اند، در سال های گذشته از بخشی از این زمین ها استفاده کرده اند و اکنون نیز عاقلانه نیست که بخواهیم جلو پیشرفت دانشگاه شیراز، به عنوان یکی از بزرگ ترین دانشگاه های کشور را بگیریم و آن ها نیز می توانند به ساخت دانشکده های خود در کنار این بیمارستان ادامه دهند.
اما ایرادی که مسئولان دانشگاه شیراز به علوم پزشکی میگیرند این است که بروید و در جای دیگر شهر از جمله جنوب شهر بیمارستان بسازید که محمدهادی ایمانیه، رئیس دانشگاه علوم پزشکی شیراز پاسخ داده است: برخی از مسئولان دانشگاه شیراز بیان کردهاند که علوم پزشکی ساخت بیمارستان را به جنوب و شرق شیراز که نقاط کمتر برخوردار محسوب میشود، انتقال دهد اما در پاسخ به آنها باید گفت که طرح احداث بیمارستان و مراکز درمانی این نقاط پیشبینیشده و برخی نیز مانند بیمارستان بانوان و یا بیمارستان حضرت زینب (س) در حال تجهیز است.
همچنین آنگونه که از شنیدهها برمیآید و حتی استادان دانشگاه شیراز سر کلاسها بازگو میکنند، بیمارستان نمازی سالانه بیمارانی را به دلیل واقع شدن در مکان نامناسب و بد آبوهوا از دست میدهد و یکی از دلایل اصرارش بر ساخت بیمارستان در کوی ارم، آبوهوای مناسب این مکان است.
اوضاع مالی دانشگاه شیراز وخیمتر از این حرفهاست
اما نکته دیگری که به نظر میرسد از دید همگان مغفول مانده، وضعیت مالی به ظاهر نابسامان دانشگاه شیراز است. افزایش پذیرش دانشجویان انتقالی با دریافت هزینه بهگونهای که در برخی رشتهها تعداد دانشجویان انتقالی(که اغلب از سطح درسی پایینتری نسبت به استاندارد دانشگاه شیراز قرار دارند) از دانشجویان پذیرفته شده دانشگاه شیراز پیشی میگیرد و درهمچنین فروختن و اجاره دادن برخی خوابگاهها و ساختمانهای دانشگاه شیرازدر سالهای اخیر؛ نشان از وضعیت نامناسب مالی این دانشگاه دارد. از موارد دیگر شاید بتوان به مسمومیت دهها دانشجوی این دانشگاه در سال گذشته اشاره کرد که گفته میشد به دلیل بدهی دو میلیارد تومانی دانشگاه به پیمانکار سلف سرویس، باعث شده است که پیمانکار از مواد اولیه نامرغوب در تهیه خوراک سلف استفاده کند.
اگر اثبات شود که اراضی دانشگاه شیراز موقوفه و متعلق به دانشگاه علوم پزشکی است، شاید دانشگاه شیراز میتوانست مقدار قابل توجهی از مشکلات اراضی خود را با پرداخت مبالغی به دانشگاه علوم پزشکی برطرف کند اما گویا اوضاع مالی این دانشگاه وخیمتر از این حرفهاست که حتی بخواهد لحظهای به موقوفه بودن زمینهایش فکر کند.
نزاع کلامی مسئولان دو دانشگاه
اما همانگونه که هر نزاعی با حاشیههایی نیز همراه است، باید به الفاظی که در این بین مسئولان ردوبدل شده است نیز نگاهی انداخت. در این ماجرا شاید بتوان گفت، قائم مقام دانشگاه شیراز بیش از سایرین اولیای دانشگاههای شیراز و علوم پزشکی، به دلیل اظهارات تند و صریحش؛ مورد توجه رسانهها بوده است. بهگونهای که تنها متن سخنرانی اوست که در فضای مجازی بین دانشجویان دانشگاه شیراز میچرخد.
اولین کنایهها و تکهانداختنهای علیاکبر صفوی به علوم پزشکیها که به رسانهها نیز راه یافت؛ به کنفرانس خبری اش در نهم ماه جاری و یک روز پیش از تجمع اعتراضی و تعطیلی دانشگاه شیراز بود که با تعریف و تمجید از رئیس دانشگاه شیراز، وی را فردی متین معرفی کرده و وی را «بهترین مدیر تاریخ فارس» میداند. سپس اشاره میکند که خودش و مجید ارشاد، به اجبار پستهای ریاست و قائممقامی دانشگاه شیراز را قبول کردهاند میگوید:« بنده نیز برای پذیرش قائم مقامی شرط گذاشتم. بنده گفتم ماهی یک میلیون تومان و الان برای یک سال جلوتر می دهم و بنده را از این مسئولیت عفو کنید و بگذارید کارهای علمی و تحقیقاتی را بکنم اما قبول نکردند.». صفوی سپس با گوشه چشمی به طول مدت ریاست ایمانیه بر دانشگاه علوم پزشکی شیراز ادامه میدهد: «اما متاسفانه برخی از هر حربهای استفاده می کنند که جایگاه و پست خود را حفظ کنند.»
صفوی همچنین در کنفرانس خبری نهم اسفند جاری، بارها و بارها از واژه «دروغ» استفاده میکند.
صفوی با اشاره به این که قصه موقوفه نمازی بودن این اراضی دروغ بزرگ و رقت بار است، بیان داشت: یکی از دروغ های دیگر که توسط برخی از علوم پزشکی و غیر علوم پزشکی گفته شده است، توافق بین دو دانشگاه است. هر گونه توافق در مورد این اراضی در جلسه ای، مرحله ای و گوشه ای بین دو دانشگاه گفته شود، دروغ و کذب است. وی ادامه میدهد: تاسف بنده از این باب است که مدیری در جمهوری اسلامی دروغ توزیع می کند و این دروغ نشر پیدا می کند و این اختلالات و سوء مدیریت ها را در شان جمهوری اسلامی نمی دانم.
وی که مدیریت برنامه ریزی و توسعه دانشگاه شیراز را نیز بر عهده دارد، با اشاره به مصاحبه های چند روز اخیر رئیس دانشگاه علوم پزشکی شیراز در مورد اراضی گفت: مصاحبه های ریاست دانشگاه علوم پزشکی حاوی اطلاعات ناصحیح و دروغ بود؛ این مصاحبه ها به نحوی بود که بسیاری از استادان ما ناراحت شدند و گلایه می کردند که چرا دانشگاه شیراز سکوت کرده است و خواستند که ما سکوتمان را بشکنیم.
اوج صراحت لهجه و ادبیات تند قائم مقام دانشگاه شیراز در تجمع دهم اسفند، یک روز پس از کنفرانس خبریاش قابل مشاهده بود. کلاسهای ۹ صبح دانشگاه شیراز تعطیل و استادان و دانشجویان در مقابل ساختمان مدیریت دانشگاه تجمع کردند.
آنگونه که در «خبرگزاری دانشجو» آمده است؛ صفوی در ابتدا وجود «دروغ» را از دلایلی می داند که به برخی کشورها، "جهان سومی" میگویند. سپس ادامه می دهد که بهانه ساخت بیمارستان، یک دروغ و فریب بزرگ برای تهییج احساسات عمومی برای تصرف اراضی دانشگاه شیراز است.
جملهبه جمله صفوی با ادبیاتی هیجانانگیز بیان میشد که تشویق حاضران را در پی داشت. وی بیان میکند:« ارتباط این زمینها با مرحوم نمازی دروغ است». وی ادامه میدهد:« میخواهند تنها با فریب تاسیس بیمارستان، دانشگاهی را ویران کنند اما مطمئن باشید یک متر از این دانشگاه به کسی داده نخواهد شد. این زمینها برای توسعه علم در کشور است.»
اما در کنار صفوی، محمدیوسف نیری، نویسنده، محقق و استاد برجسته بخش زبان و ادبیات فارسی نیز در تریبون حاضر میشود و با کلماتی متین و محترمانه، جامعه علمی دو دانشگاه شیراز و علوم پزشکی را یک خانواده و برادر معرفی میکند. وی همچنین مسئولان و استادان دانشگاه علوم پزشکی را از شاگردان قدیمی خود در درسهای عمومی دانسته و می گوید:« آیا شایسته است پدرهایی که رنج بردند و عزیزان ما را در دانشگاه علوم پزشکی تربیت کردهاند؛ از فرزندان خود تازیانه بخورند؟»
این استاد بخش زبان و ادبیات فارسی همچنین به نگرانی همکارانش و دانشجویان از تملک زمینهای این بخش که در کنار حافظیه واقع شدهاست اشاره کرد.
نیری که به سبب کلاسهای آزاد آئین سخنوریاش در بخش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز و تالیف و تدوین کتب و مقالات بسیار، از چهرههای شناخته شده و قابل احترام در دانشگاههای استان و کشور است، شادی توانست با به کارگیری الفاظی پدرانه و متین، کمی از بار هیجانی تجمع ده اسفند و گفتههای صفوی بکاهد.
اظهارات یکی از کارکنان اخراجی دانشگاه شیراز
اما در تجمع ده اسفند، مجید ارشاد، رئیس دانشگاه شیراز نکتهای را بیان می کند که جای بسی ابهام است. وی پس از اشاره به تفاهمنامه میان دو دانشگاه در سال ۶۹، به قانونگرایی و احترام به مصوبه هیئت دولت درباره اراضی دانشگاه شیراز تاکید میکند سپس عنوان میکند:« باید قانون و مصوبه هیئت دولت فصلالخطاب باشد نه اینکه به استناد اظهارات یکی از کارکنان اخراجی دانشگاه، منافع ملی را نادیده بگیریم و وقت استادان برجسته دانشگاه مادر شیراز را تلف کنیم.»
آیا ماجرای اراضی دانشگاه شیراز، سیاسی میشود؟
اما نکتهای که در تجمع ۱۰ اسفند به چشم میخورد، حضور فعالان تشکلهای متعدد دانشجویی دانشگاه شیراز در این تجمع بود؛ اما تنها یک تشکل به توزیع بیانیه پرداخت و دبیر آن تشکل پس از سخنرانی استادان خود در جایگاه قرار گرفت و بیانیه تشکل متبوعش را قرائت کرد. نزدیکی این تشکل به علیاکبر صفوی شاید دلیل ورود این مجموعه به ماجرا اراضی دانشگاه باشد. صفوی همچنین در کنفرانس خبری نهم اسفند هنگامی که خبرنگاری از وی میپرسد که اگر دولت، زمینها را به علوم پزشکی تحویل داد، واکنش شما چیست؟، پاسخ میدهد: «دولت این حق را دارد؛ اما باید پیشبینی عواقب این کار را بکند.» شاید یکی از عواقب ورود یکی از تشکلهای دانشجویی دانشگاه شیراز در این قضیه، بتواند به سیاسی شدن قضیه و ایجاد هزینه و به قول صفوی «عواقب» برای طرف مقابل دانشگاه شیراز؛ کمک کند.
آیا روزهای حساستری در پیش است؟
البته باید قضاوت در این باره را به آینده موکول کرد. چرا که به نظر میرسد زنجیرهای انسانی و روزهای حساستری نیز در پیش باشد؛ چرا که به نظر میرسد سر دراز این ماجرا و عدم ورود مستقیم بزرگان و مسئولان استان و کشور در رفع اختلاف این دو دانشگاه برادر، باعث شده است که حتا این ماجرا برای فرمانده ناحیه مقاومت احمدبیموسی(ع) شیراز که زمانی خود دانشجوی دانشگاه شیراز بوده و در کارنامه خود مسئولیت ناحیه بسیج دانشجویی را بر عهده داشتهاست؛ نیز قابل توجه باشد. آرش علاالدینی همزمان با تجمع ۱۰ اسفند در مصاحبهای که در خبرگزاری دانشجو منتشر شده است، میگوید:«اگر مسئولان در دانشگاهها مجادلات خود را به مجاری قانونی برنگردانند آنانی که مسئول آسایش مردم و امنیت جامعه هستند ورود پیداکرده و با خاطیان قاطعانه برخورد خواهند کرد».