به گزارش خبرنگار فرهنگی«خبرگزاری دانشجو»، جمادی الاول ماه حُزن بزرگ خاندان اهل بیت درغم جانسوز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) است. وقتی دهه اول این ماه به پایان میرسد، سیاه پوش شدن خانهها و کوچهها شروع میشود. همه کسانی که ارادت به این خانواده دارند، به طریقی حُزن خود را ابراز میکنند.
در این بین شبکههای اجتماعی نیز در هر نوع و شیوهای که هستند، مراتب تسلیت و اردات خود را به خاندان اهل بیت می رسانند.... .
گروه های مشاعره و شعر در این میان تلاش خاص و جالبتری انجام میدهند. به طوری که گذشته از ارسال اشعار آئینی ، برخی خود جداگانه و به صورت ویژه شعرسرایی میکنند. نمونه آن، آقای «فرزاد رها» است، که شعر خود را سرود و به سرعت در شبکه های اجتماعی قرار داد:
شعر اول در وصف حضرت زهرا(س)
با زخم سینه بغض دلش را حساب کرد
فریاد زد فضه ی خود را خطاب کرد
تا دید آن لعین رژیم از پشت در
بر لب فقط آیه عمن یجاب کرد
او پای ولی زمان خودش بماند
فریاد یا علی به تاریخ باب کرد
رویایی شوم محو کردن نام امیر را
با دادن جان به خدا نقش آب کرد
آن چشمه شهوت قدرت به کام خصم
با مرگ خود به یک اشاره سراب کرد
از حسن همسری عاشقی و صادقی
با یک فدا شدنش صد کتاب کرد
آنان که بر صندلی وحی جا زدند
از درب خانه ای حق رد باب کرد
نازم به آن غیرت حیدر ماب مادرم
نه گفتنت ختم تمام جواب کرد
داغت هزار آتش سوزان به هر زمان
در کام شیعیان تو سرب مذاب کرد
گر تو نبودی بخدا عشق مرده بود
ای مادرم عشق شما این ثواب کرد
آه از فلک که چه با آل علی نمود
بانوی ما به خون دل خود خضاب کرد
از بهر خاطر شما ای بانوی بزرگ
پروردگار زشیعیان تو رفع عذاب کرد
بر سر در بهشت نوشتند با طلا
کاین باب را فاطمه اش فتح باب کرد
ای کاش رها ببیند که مهدی اش
از بهر انتقامش پا در رکاب کرد
رها
یک شنبه ۹۳/۱۲/۱۰
یا در شعر زیر که به عنوان یک شعر بی نقطه در وصف حضرت زهرا (س) قرار داده شده است:
سردرگم سر سحرم مادر گل ها
دل مرده اسرار درم مادر گل ها
ای محور درد همه ای عالم و آدم
ای هاله احساس و کرم مادر گل ها
هم اسوه مهر و مدد و گوهر علمی
هم سوره طاهای حرم مادر گل ها
علامه دهری و سراسر همه عدلی
ای حامی و امداد گرم مادر گل ها
در معرکه گل کرده همی آه کلامی
گاهی سر و گاهی کمرم منادر گل ها
ای ماه دل آرای علی دردم مرگم
دل گرم طلوعی دگرم مادرگل ها
یکی از کاربران، شعر قاسم صرافان را در گروه های مشاعره قرار داد:
سیلی آن روز به رویت چه غریبانه زدند
سیلی آن روز به رویت چه غریبانه زدند
«آتش آن بود که در خرمن پروانه زدند»
یک کبوتر وسط شعله تقلا میکرد
«جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد»
رسم این است که پروانه در آتش باشد
«عاشقی شیوهی رندان بلاکش باشد»
با گل و غنچه تو دیدی در و دیوار چه کرد؟
«دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد»
کمر سرو در این کوچه کمان خواهد شد
«چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد»
آه! هجده گل از آن باغ نچیدیم و برفت
«باربر بست و به گردش نرسیدیم و برفت»
تا در این خانه گُلِ خندهی زهرایم بود
«من ملَک بودم و فردوس برین جایم بود»
عمر کوتاه تو گنجایش دنیا را بس
«وین اشارت ز جهان گذران ما را بس»
خانه دوست کجا؟ صحن سپیدار کجاست؟
«ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست؟»
و شعر چهارم ، شعری است از علی حسنی:
شمع من سوسو مزن حیدر خجالت می کشد
دست بر پهلو مزن حیدر خجالت می کشد
خواستی برخیزی از جا به علی خود بگو
هی به فضه رو مزن حیدر خجالت می کشد
جان من بر لب رسید از سرفه هایت جان من
خانه را جارو مزن حیدر خجالت می کشد
من خودم گیسوی زینب را مرتب می کنم
شانه بر گیسو مزن حیدر خجالت می کشد
در میان بسترت وقتی که می آیم بمان
اینچنین زانو مزن حیدر خجالت می کشد
این علی دیگر علی خیبر و خندق که نیست
بوسه بر بازو مزن حیدر خجالت می کشد
و شعر پنجم :
شعرم بدون تو اِنشا نمیشود
این زندگی بدون تو معنا نمیشود
خانم! اجازه همه ما به دست توست
سلمان بدون اذن تو مِنّا نمیشود
تو پایهی تمامیِ اسلامِ احمدی
بیخود نبی برای کسی پا نمیشود
هر کس میان روضه تو نالهای زده
محشر میان معرکه رسوا نمیشود
جَنّت به احترام شما آفریده شد
پس روی دشمن شما دَرش وا نمیشود
این اعتقاد قلبی یکبچه شیعه است
آنکس که منکر تو شداز ما نمیشود
«باشد قرار و وعده ما هیئتِ بهشت»
تشریح روضههای تو اینجا نمیشود
اینجا تنها گوشهای از ارادت دوستداران اهل بیت در چند گروه از شبکههای اجتماعی؛ آن هم در ابتدای فاطمیه نشان داده شد.