به گزارش گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»؛ حسین میرزائی؛ سال ۱۳۹۳ که توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی به نام «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامگذاری شده بود، با همهء فراز و نشیبها در زمینههای گوناگون، روزهای پایانی خود را طی میکند تا زمینه ساز تحولات سال آینده برای جمهوری اسلامی ایران و مردم باشد. همچنین با گذشت یک سال باید عملکرد مسئولین کشور و به ویژه مقامات دولتی، در زیر ذره بین قرار گرفته تا به آنها نمره متناسب با عملکردشان داده شود.
حوزه اقتصاد به عنوان یکی از حیاتیترین بخشهای کشور، بیش از سایر بخشها مورد بحث و تجزیه و تحلیل صاحبنظران قرار گرفته و نظرات مختلفی پیرامون عملکرد دولت در سال ۱۳۹۳ مطرح میشود. نگاهی عمیق به عملکرد دولت در زمینهء اقتصادی، در این سال، حاوی نکات تامل برانگیزی است که از بسیاری جهات با شعارهای دولت تدبیر و امید، سنخیتی ندارد و چنان مینماید که عملکرد دولت تدبیر و امید حتی با شعارهایش در تضاد است.
در سال ۹۳ دولت تدبیر و امید، تمام تلاش خود را معطوف به مذاکرات هستهای کرد تا شاید بتواند به گوشهای از وعدههای عمل نکرده خود، جامه عمل بپوشاند و این روند کماکان بدون دستاورد خاصی ادامه دارد. نتیجه این مذاکرات بیفایده، غافل شدن از توانمندیهای درونی در عرصه اقتصاد و وابستهتر شدن جمهوری اسلامی ایران به کشورهای مستکبر غربی بوده است.
دولت تدبیر و امید، بدون توجه به ظرفیتهای درونی، چشم خود را همچون بینوایان، به دستان گرگ صفت کشورهای غربی و در راس آنها ایالات متحده آمریکا دوخته است و به دنبال این است که با راه حل سیاسی به دنبال حل مشکلات اقتصادی کشور باشد، در حالیکه ریشه مشکلات اقتصادی کشور را درخارج و در روابط سیاسی نباید جستجو کرد، بلکه در بیتدبیری مسئولین و اجرای سیاستهای نادرست و شتابزده باید یافت. سوالی که به ذهنها خطور میکند این است که آیا این عملکرد مسئولین دولت در سال جاری در راستای اقتصاد مقاومتی بوده است؟! بیتوجهی به تواناییهای درونی، وابستهتر شدن به کشورهای غربی، تلاش دولت ایران برای شکست نخوردن مذاکرات هستهای به هر قیمتی، حتی به قیمت خدشه دار کردن عزت نظام مقدس جمهوری اسلامی و...، کدامیک در راستای اقتصاد مقاومتی بوده است؟!
رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای سال ۱۳۹۳، برای حل مسائل اقتصادی، روحیه جهادی را توصیه نمودند، اما دولت تدبیر و امید، در یک بیتدبیری تمام عیار، بدون عملکرد جهادی در زمینه اقتصادی، تمام وقت و تلاش خود را معطوف مذاکرات هستهای کرد و نتیجهء آن نیز در حال آشکار شدن است.
اما نتیجهء مذاکرات برای اقتصاد ایران چه بود؟ کاهش بهای جهانی نفت برای ضربه زدن به اقتصاد ایران، آن هم در حین مذاکرات، عدم تعلیق تحریمهای اقتصادی ایران، اعمال تحریمهای جدید ضد ایران و...، که نه تنها اوضاع را بهتر نکرد، بلکه در یک تاریکی آشکار فرو برده است.
دولت تدبیر و امید، برای ممانعت از کاهش بهای جهانی نفت چه اقداماتی انجام داد؟ مسئولین دولتی تنها نظاره گر این اتفاق ناخوشایند بودند و جالب است که در مصاحبهها عنوان میکردند کشور عربستان سعودی از این موضوع ضرر خواهد کرد، درحالیکه عربستان سعودی دارای ذخایر ارزی مازاد بسیار زیاد بوده و این ایران است که به دلیل ذخایر ارزی پایین، متضرر میشود، اما مسئولین دولت ترجیح میدهند تا این واقعیات را نادیده بگیرند و همچنان برای حل مشکلات اقتصادی به دنبال راهکار در بیرون از مرزها بگردند.
افزایش حجم نقدینگی از ۴۸۰ هزار میلیارد در اواسط سال گذشته به ۷۰۰ هزار میلیارد در انتهای امسال، افزایش نرخ ارز از ۳۰۰۰تومان در ابتدای امسال به ۳۴۰۰ تومان در انتهای سال، رکود بخشهای مختلف اقتصادی به ویژه بخش مسکن و...، همگی از بیتدبیریهای مسئولین دولت تدبیر و امید است.
دولتی که ادعا میکند کشور ایران از رکود عبور کرده است، چرا نشانههای عبور از این رکود برای مردمانش آشکار نشده است؟ و از آن مهمتر، چرا اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم بدتر نیز گردیده است؟ جالب است افراد به اصطلاح تئوریسین اقتصادی دولت که مدام بر طبل اقتصاد آزاد میزنند، اکنون خود به بدترین شکل در حال پیاده کردن اقتصاد دستوری هستند. سوالی که از افراد به اصطلاح تئوریسین اقتصادی دولت تدبیر و امید داریم، این است که کدام یک از اقدامات زیر در چهارچوب اقتصاد آزادی که مدام از آن دم میزنید بوده است:
رکود عمدی در بخش مسکن و کنترل دستوری قیمتها یرای موفق جلوه دادن خود در کوتاه مدت؟ یا دخالت غیر قابل انتظار دولت در بازار سرمایه و بورس که سبب منفی شدن شاخصها گردیده است؟ کشوری که به دلیل دخالتهای نابه جای دولتش در بازار سرمایه، مدت یکسال است که روند منفی شاخصهای بورس را تجربه میکند، چگونه طبق حرف مسئولین اقتصادی دولت از رکود عبور کرده است؟ دولتی که برای جمع آوری آراء مردم در هنگام انتخابات ریاست جمهوری، از افزایش نرخ ارز انتقاد میکرد، اکنون چگونه است که خود برای جبران کسری بودجه، اقدام به افزایش نرخ ارز از ۳۰۰۰تومان به ۳۴۰۰تومان کرده است؟
البته جالب است که آن را مکانیزم بازار میداند. جالبتر آنکه باتوجه به مذاکرات هستهای، مقادیری از ذخایر ارزی بلوکه شدهء ایران آزاد شد و طبق همان مکانیزم بازار، میبایست قیمت ارز کاهش میافت، اما اکنون چه شده است که نرخ ارز افزایش یافته است؟ آیا موارد فوق، جز این است که مدعیان اقتصاد باز، اقدام به اجرای اقتصاد دستوری محض، آن هم به بدترین شکل کردهاند؟ دولتی که برای جبران کسری بودجه بخش پزشکیاش، اقدام به افزایش هزینهء پیامکها در سال ۱۳۹۴ کرده استء چطور خود را در حوزهء اقتصاد موفق میخواند؟ در بودجهء سال ۱۳۹۴ برای افزایش درآمد دولت اقدام به افزایش درآمد مالیاتی کردهاند و البته افزایش آن را نه از طریق افزایش نرخ مالیات، بلکه از طریق جلوگیری از فرار مالیاتی میخوانند. اما سوال این است که چه کسانی فرار مالیاتی کردهاند؟ مگر جز این است که باندهای قدرت و ثروت با نفوذ خود، فرار مالیاتی میکنند؟
نگاهی کلی به همه جوانب نشان میدهد که برخلاف وعده و وعیدهای مسئولین اقتصادی دولت، در سالهای آتی نه تنها اثری از کاهش تورم دیده نخواهد شد، بلکه تورمی بسیار گستردهتر از گذشته بر اقتصاد ایران حاکم خواهد شد و این نتیجهء بیتدبیری مسئولین اقتصاد دولت است. اما سوال پایانی و اصلی این است که کدامیک از اقدامات دولت که در بالا به آنها اشاره شد، مطابق با اقتصاد مقاومتی است؟ آیا وابستهتر شدن به خارج و حل مسائل اقتصادی از طریق راهکار سیاسی، نشانهء اجرای اقتصاد مقاومتی توسط دولت است؟ کشور ایران، کشوری سرشار از منابع اولیه فراوان است، آیا دراز کردن دست ایران جلوی ایالات متحده آمریکا، یا به عبارتی همان کدخدای جهانی، بیانگر اجرای اقتصاد مقاومتی بوده است؟ کدامیک از موارد فوق، نشان از روحیهء جهادی مسئولین دولت در حوزهء اقتصاد دارد؟
نمرهء مسئولین اقتصادی دولت در سال ۱۳۹۳، بسیار ناامید کننده بوده و بهتر است که در حوزهء اقتصاد، دولت را به یک عنوان بنامیم. دولت بیتدبیر و ناامیدی.