گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»_ محسن زیار_ در این نوشتار قصد داریم به بررسی دیدگاه شهید آوینی و چرایی مطالعه آثار ایشان بپردازیم.
از ضروریترین پیشنیازهای مطالعه یک کتاب، شناخت نویسنده و نوع تفکر اوست. برای مطالعه آثار شهید آوینی نیز میبایست ایشان و تفکراتشان را شناخت. شخص سید مرتضی آوینی از جهتی و مطالعه آثار ایشان از جهتی دیگر دارای اهمیت است. شهید آوینی نمونه انسانی است که تحت تأثیر انقلاب اسلامی متحول شده است؛ آثار ایشان حکایتگر این تحول است.
برای بررسی دیدگاه شهید آوینی و آثار ایشان می بایست نگاهی بسیار بسیار اجمالی به سیر تاریخ تمدن در غرب داشت! تا قبل از رنسانس نگاهی نسبتا الهی در بین جوامع وجود داشت و البته میتوان گفت بشر در سرزمینهای مختلف جهان دارای فرهنگها، تفکرها و احیاناً تمدنهای متفاوت و متمایزی بوده است. بعد از رنسانس این نگاه الهی رفته رفته به نگاهی بشری و اومانیستی تبدیل گشته و غرب به جای اینکه خداوند را در مرکز عالم ببیند، انسان را هسته و مرکز توجهات در نظر گرفت و تمامی تفکرات در پاسخ به نیازهای انسان خلاصه میشد. در عصر روشنگری این دیدگاه حداکثری شد و انسان و نیازهایش در رأس امور قرار گرفت. مجموعا در طول یک مدت زمان حدودا 400 ساله، بشر از یک نگاه الهی به یک نگاه اومانیستی تغییر موضع داد.
مضافا اینکه این نگاه در تمامی دنیای غرب گسترش پیدا کرد و فرهنگ های مختلف از میان رفت و تفکر، فرهنگ و تمدن اومانیستی در غرب فراگیر شد. این نگاه ثمرات عملی و تولیدات خاصی داشت که به مجموعه آن «مدرنیته» گفته میشود.
باید توجه داشت که غرب یک زمان طولانی را صرف تجربه مدرنیته نمود. اما این تولیدات – فارغ از این تجربه بلند مدت- در قالب «مدرنیزاسیون» به دیگر کشورها و فرهنگها وارد شد. این ورود ناگهانی سبب شد که تفکر، فرهنگ و تمدن غربی نیز به سایر کشورها حقنه گردد. لذا فرهنگ سایر کشورهای مقصد، تا حدودی دستخوش تغییر گشت و فرهنگ غربی حاکم گشت.
در محیط عالم جدید که انقلاب اسلامی در آن به وجود آمد، عالم مدرن به جایگاهی رسیده بود که تمام نظامات زندگی انسان را به نظاماتی واحد تبدیل کرده بود؛ این نظامات واحد از تفکر اومانیستی و عقل خودبنیاد نشأت می گرفتند. انقلاب اسلامی با داعیهی نظام سازی اسلامی و الهی بوجود آمد. در واقع نظامی بوجود آمد که با تفکر، فرهنگ و تمدن حاکم بر عالم در تعارض بود؛ لذا استفاده از مظاهر این تمدن -که دربردارنده مبانی تفکری اومانیستی بود- نیز به نوعی با مبانی تفکری الهی و اسلامی انقلاب اسلامی در تضاد بود.
سید مرتضی آوینی از معدود کسانی است که تجربه انقلاب اسلامی را در پدیده های عالم جدید آورده است. یک به یک بحث میکند که عالم جدید با انقلاب اسلامی چه نسبتی دارد. درباره نسبت نظام حکومتی در عالم جدید با انقلاب اسلامی یا حکومت دینی و یا درباره نسبت انسان در محیط انقلاب اسلامی و محیط غربی و تفاوت آنها بحث میکند. آوینی کسی است که در آثار خود، هم مبانی دینی و انقلابی خود را بیان کرده و هم سعی نموده تا ماهیت انقلاب اسلامی را تبیین کند. آوینی چگونگی تأثیر این طرز تفکر در پدیدههای عالم جدید را از یکسو تجربه، و از طرفی تدوین کرده و به ارث گذاشته است.
مجموعه آثار شهید آوینی، تجربه یک انسان انقلاب اسلامی است. در آثار شهید آوینی تفاوت عالم مدرن با عالم انقلاب اسلامی به وضوح روشن شده است؛ دوران جدید عالم را معرفی میکند؛ همچنین شهید آوینی در آثار خود زمینه پیدایش و کیفیت این تغییرات و غایت، کیفیت و چگونگی تغییری را که باید با انقلاب اسلامی رخ دهد، بیان میکند؛ به عبارت دیگر، آثار آوینی در نسبت و ضرورت انقلاب اسلامی پدید آمده است. ایشان تجربه خود را در اختیار دیگران گذاشته و راه آینده را باز کرده است؛ مسائلی مانند نهضت نرمافزاری، بومی کردن علوم، تهاجم فرهنگی و ... به نوعی در آثار شهید آوینی به آنها پرداخته شده است. ایشان از راهی که توسط انقلاب اسلامی گشوده شده به درستی گزارش میدهد. در صورت استفاده از این تجارب، راه تحقق انقلاب اسلامی در عالم مدرن و راه تغییر عالم مدرن در جهت جانمایه انقلاب اسلامی نیز سریعتر گشوده خواهد شد.
باید توجه داشت که خواندن آثار شهید آوینی ما را از خواندن آثار متفکرین دیگر همچون شهید مطهری مستغنی نمیکند. اینها، واحدهای جداگانه از هم هستند. آثار متفکرینی همچون شهید مطهری مبانی فکری و خصوصاً دینی را تقویت میکند؛ مخصوصاً از لحاظ فکری، موانعی را که عالم جدید پدید آورده، جواب میدهد. آثار شهید آوینی بر آن مبانی فکری، ابتناء دارد. در آثار شهید مطهری این مبانی فکری و دینی وجود دارد؛ اگر مبانی ایشان را بپذیریم باز هم چگونگی جریان یافتن آن مبانی در پدیده های عالم جدید را به سختی میتوان به دست آورد. اما کتب شهید آوینی به مسائل بعد از انقلاب میپردازد و درصدد جریان و سریان دادن مبانی و مفاهیم انقلاب در پدیدههای عالم جدید است؛ این معنا در کتب متفکرینی همچون شهید مطهری به طور کامل یافت نمیشود. این همان وجه تمایزی است که رجوع به آثار شهید آوینی را ضروری میکند. اما ذکر این نکته لازم وضروری است که همانطور که مطالعهی آثار شهید مطهری به تنهایی کفایت نمیکند، مطالعهی آثار شهید آوینی نیز به تنهایی کافی نیست و اکتفا به آثار شهید آوینی به تنهایی موجب سردرگمی عقیدتی و فکری خواهد شد.
امید است که با داشتن روحیهای حقجو، ضمن مطالعهی مبانی فکری و دینی در آثار متفکرینی همچون شهید مطهری، به مطالعهی آثار شهید آوینی بپردازیم تا بتوانیم جایگاه خود و انقلاب اسلامی را نسبت به پدیده های عالم جدید دریابیم؛ مضافا اینکه به این مقدار بسنده نکنیم و پیوسته در پی کسب مبانی فکری و دینی باشیم تا بتوانیم در راستای پیاده سازی کامل نظام اسلامی مثمر ثمر گردیم.