به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، علی حسینی مقدم امروز در پنجمین همایش هفته سلامت که به همت بسیج دانشجویی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی مشهد در تالار رازی این دانشکده برگزار شد بیان کرد: مشکلات بسیاری برای برگزاری این همایش پیش روی ما بود.
وی ضمن تشکر از ریاست دانشکده بهداشت و اساتیدی که در این همایش حضور یافته بودند گفت: ما انتظار داشتیم در هفته بهداشت از حضور کسانی که ارتباط مستقیمی با این حوزه دارند بهرمند شده و حمایت این دوستان را در کنار خود حس میکردیم.
این فعال دانشجویی به مشکلات دانشجویان دانشکده بهداشت اشاره کرد و گفت: در شعری که به این مناسبت در این همایش اجرا کردم تلاش شد تا اندازهای به مشکلات موجود دانشجویان بهداشت در رشتههای مختلف اشاره شود.
حسینی مقدم از روال اداری خسته کننده برگزاری همایش در دانشکدههاو دانشگاه علوم پزشکی مشهد گلایه و افزود: برای برگزاری یک همایش مناسب و خوب باید روال ادارای بسیار سنگینی را پشت سر بگذاری که این موضوع در انجام کار تاخیر و در انگیزه دانشجویان خلل وارد میکند.
مسئول بسیج دانشجویی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی مشهد در ادامه از کم توجهی مسئولان دانشگاه علوم پزشکی مشهد به دانشکده بهداشت گلایه و یادآور شد: این همایش تنها همایشی است که دانشجویان برگزار کننده کامل آن و دانشجویان مخاطبین اصلی همایش بودهاند؛ اما نگاه مسئولان دانشگاه به این دانشکده با توجه به اهمیت مبحث بهداشت آنگونه که باید نبوده است.
وی در پایان با اشاره به سخنان مطرح شده در این همایش گفت: در پنجمین همایش هفته سلامت مشکلات و خواستههای خود به مسئولان ذی ربط را بیان کرده و امید داریم تا از سوی آنان پاسخی در خور جهت رفع مشکلات حوزه بهداشت و ایجاد شریط بهتر در بهداشت عمومی برای جامعه با تکیه بر دانشجویان این رشته را داشته باشیم.
در ادامه حسینی مقدم شعر خود را که در خصوص مشکلات دانشجویان دانشکده بهداشت سروده بود برای مخاطبین بیان کرد:
سلامی بر شما گلهای زیبا
که دوشا دوش هم هستید در اینجا
سخن بسیار و وقت بنده اندک
نباشد این مجال تا اینکه تک تک
بگویم شرح درد و دل برایت
ولیکن آورم اندر حکایت
حکایت را نوشتم با درایت
کنون بشنو که این است آن حکایت
یکی آمد به دانشگاه بهداشت
که همراه خودش یک کیسه به داشت
از آن کیسه بهی را خواستن کاشت
نگهبانی، ولی او را نگه داشت
بدو گفتش که بهداشت داشتن به
و به را در بیابان کاشتن به
اگر خواهی که یک به را بکاری
چرا دانشکده آن را میاری؟
جوانک کیسه را بر خاک بگذاشت
و در حالی که لبخندی به لب داشت
بگفتا کار من هم نیست بی جا
که خود دانشجو بودم اندر اینجا
قوی بودم، پر استعداد بودم
و با علم و پژوهش شاد بودم
ولی بهداشت را بدرود گفتم
و هر چه داشت را بدرود گفتم
چرا رفتم؟ چرا درسم نخواندم؟
چرا دانشکده بهداشت نماندم؟
چرا؟ پاسخ این است روک و راست
فقط اسم وزارت خانه واس ماست
به نام ما و بر کام پزشکان
خوشا بر حال درمان است کماکان
شما بنگر به بهداشت عمومی
ندارد مشکلات آن تمومی
که درس و محتوا تدبیر خواهد
و کارآموزش تغییر خواهد
چو از این حیطه ما گشتیم غافل
نهایت در عمل این بوده حاصل
پرستار و پزشک، ماما و بهیار
به جای کارشناس رفتند سر کار
ولی هر مشکلی ناجور و خیط است
گریبانگیر بهداشت محیط است
دو صد دانشجو و یک انکی باتور
و کار آن شده همچون تراکتور
میان این همه دربه دریها
بمیرم بهداشت حرفهای را
دو چشم صنعت از آن درویش است
و علمش علم 50 سال پیش است
جوانک کیسه را از نو برداشت
و با لبخندی که بر روی لب داشت
بگفتا که چه گویم ای برادر
چه گویم که نگفتن هست بهتر
اگر باشد نظام درمان محور
شود حال و امید از این کمرنگتر
نماندم با وجود عشق بر درس
ولیکن عشق آن در قلب من هست
بکارم من بهی با یاد بهداشت
که باید یاد آن زنده نگه داشت