گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، سعید زیبا کلام، استاد دانشگاه تهران در یادداشتی به تحلیل عملکرد دولت تدبیر و امید پرداخت.
بسم الله و بالله و في سبيل الله و علي مله رسول الله
ــ چندان مهم و محوري نيست كه كدام يك از مقامات دولت تدبير چه تدبيري را كي و كجا بخرج دادهاند تا از انتشار علني و صريح توافقات در لوزان طفره بروند و از بازگويي واقعيات به ملت ايران شانه خالي كنند. آنچه اما فوقالعاده مهم است اين است كه چرا يا با چه اهدافي اين ترفندها تدبير ميشوند؟
ــ جناب آقاي حسن روحاني، رئيسجمهور محترم، در نشست خبري در شيراز در جواب صحبت خبرنگاري كه دانشجويان خواستار ارائه فكتشيت(اظهارنامه واقعيات) هستند ميگويند: "فكتشيت ما كه قبل از آمريكا منتشر شد و پس از پرتاب كنايهاي تأسفانگيز به شخصيت دانشجويان اضافه ميكنند: ما نظراتمان را به صراحت گفتهايم و اعلام كرديم … اگر لازم است فكتشيت دوم را هم منتشر كنيم(۱۰/۲/۹۴). البته حق اين است كه گفته شود اين تدبير جديد پس از آن طراحي و ارائه شد كه برخي از بهترين دانشجويان دلسوز انقلاب كه با در دست گرفتن پلاكاردهايي خواهان انتشار فكتشيت شده بودند، مورد ضرب و شتم و سپس بازداشت برخي از مأموران اطراف رئيسجمهورِ تدبير و عقلانيت قرار گرفته بودند. براي اينكه اهميت اين تدبير جديد بيشتر روشن شود و مقدمه تأمل بر سؤال "چرا اين ترفندها تدبير ميشوند؟ فراهم شود به اختصار فرازهاي مهمتر سير اين تدبيرهاي مخفيكارانه و ابهامسازانه را بررسي ميكنيم.
ــ پس از قرارگرفتن متني بر روي سايت رسمي وزارت خارجه، در ۱۵/۱/۹۴ و با شماره خبر ۳۳۴۲۴۹، و حذف آن ساعاتي بعد، آقاي دكتر محمدجواد ظريف شامگاه آن روز در برنامه نگاه يك سيما ميگويد: هيچ فكتشيت ايراني وجود ندارد. چند نفر از دوستان ما يك رشته دستاوردها از مذاكرات را نوشتند. روشن است كه مراد آقاي جواد ظريف از چند نفر از دوستان ما يك رشته دستاوردها از مذاكرات را نوشتند اين است كه فكتشيت كارشده روي سايت رسمي وزارت امور خارجه هيچ اعتباري نداشته و به همين علت هم حذف شده است. اما اين چگونه تدبيري است: جاي سؤال ندارد كه دوستان آقاي ظريف در لوزان چه ميكردند و چگونه از برخي دستاوردهاي مذاكرات مطلع شدهاند؟ چطور امكان دارد برخي از دوستان ايشان از برخي دستاوردها بدون خواست و اذن و اطلاع ايشان مطلع شوند و به علاوه بتوانند آنها را بدون خواست آقاي ظريف بر روي سايت رسمي وزارت امور خارجه كار كنند؟
ــ وي سپس ميگويد آمريكاييها آنچه خودشان مايل بودند را در فكتشيت آوردند و اين سبب شد كه نماينده موگريني به آمريكاييها اعتراض كند كه چرا برخلاف متن بيانيه مطبوعاتي گفتيد… . من حتي به خود كري در اين زمينه اعتراض كردم"(گفتگوي تلويزيوني، به نقل از ايرنا: ۱۵/۱/۹۴). آيا امكان دارد با توجه به تخطي چنين آشكار و علني و مكتوب آمريكاييها، اعتراض نماينده موگريني شفاهي بوده در هيچ جايي منعكس و منتشر نشده باشد؟ آيا خانم موگريني و نماينده او هم قايمموشكبازي ميكنند؟ نيز، امكان دارد همساز با روش قايمموشكبازيِ خانم موگريني و نمايندهاش، ظريف هم به چنين اظهارات مكتوب خبط و خطا به صورت شفاهي و در محيطي كاملاً دوستانه و تنشزدايانه اعتراض كرده باشد؟ و اگر چنين باشد، جاي سؤال ندارد كه اهميت اين اعتراض چيست و كجا تأثير حقوقي خود را خواهد گذاشت؟
ــ آقاي دكتر صالحي چند روز بعد و در جلسه غير علني مجلس: رهبر معظم انقلاب ديروز به آقاي ظريف فرمودند كه آقاي ظريف شما هم برويد فكتشيت ايران را در اختيار مردم قرار دهيد.(۱۸/۱/۹۴). آقاي ظريف در همان جلسه: "فكتشيت ايراني از بيانيه لوزان نيز به زودي تهيه و ارائه خواهد شد و فكتشيت آمريكايي به هيچوجه قابل قبول نيست… و آنچه آنها اعلام كردهاند بيان خلاف واقع از دستاوردهايشان است"(۱۸/۱/۹۴). ملاحظه ميشود كه آقاي ظريف با تدبير تمام از تكذيب رسمي و علني آنچه او فكتشيت آمريكاييها ميخواند اجتناب ميكند، حتي شفاهاً. بهراستي چرا، همانطور كه آمريكاييها متني حاوي توافقات
لوزان را رسماً و كتباً منتشر كردهاند، آقاي ظريف رسماً و كتباً آن را و يا بخشهايي از آن را تكذيب نميكند؟ اين تدبير قايمموشكي چه هدفي را تعقيب ميكند؟
ــ همساز با اظهارات جلسه غير علني مجلس، آقاي صالحي در حاشيه جلسه هيأت دولت ميگويد: "سازمان انرژي اتمي و وزارت امور خارجه متفقاً فكتشيتي تهيه كردهاند كه اكنون دست آقاي ظريف است و اگر مصلحت بدانند اين فكتشيت را اعلام ميكنند"(۱۹/۱/۹۴، به نقل از ايرنا). وي سپس در پاسخ به اين سؤال كه چرا از ابتدا اين فكتشيت آماده و همزمان با ارائه فكتشيت آمريكاييها ارائه نشد، تصريح ميكند: "داستان اين مطلب بسيار پيچيده است به هر حال اين مذاكرات بسيار حساس است و ميتواند به هر طريقي دچار آفت شود."(همان). مايۀ تأسف است كه دكتر صالحي با سوابق خاص خود چرا وارد عرصۀ تدبيرهاي قايمموشكي شدهاند. چقدر بجا بود صالحي بخشي از آن پيچيدگي بسيار داستان تدبيرهاي مخفيكاري را براي ملت ايران بازگو ميكردند. چقدر شايسته بود ايشان براي ملت ايران توضيح ميدادند كه چگونه انتشار صادقانۀ كتبي و علني تمام توافقات صورت گرفته ـــ همان كه به نحو ابهامسازانه و گيجكنندهاي در ايران موسوم به فكتشيت شده است ـــ ميتواند "به هر طريقي دچار آفت شود". آيا بهراستي معاون رئيسجمهور دولت تدبير بر اين باور است كه آگاهي مردم ايران از ريز و درشت توافقات، مذاكرات را دچار آفت ميكند؟ چقدر بجا بود آقاي صالحي همچنين تبيين ميكردند چگونه انتشار كتبي علني توافقنامه لوزان از سوي آمريكاييها مذاكرات را دچار آفت نميكند.
ــ يك روز بعد و در حالي كه رهبر انقلاب، اكثريت نمايندگان مجلس، و كثيري از شخصيتهاي دانشگاهي و تشكلهاي دانشجويي مستقل در سراسر كشور همه بر انتشار كتبي علني توافقات تأكيد كردهاند و وزير خارجه و رئيس سازمان انرژي اتمي از تهيه و ارائه قريبالوقوع آن خبر دادهاند سيد عباس عراقچي ميگويد: "مسائل كاملاً روشن است و لزومي ندارد به ارائه فكتشيت اهميت داده شود. بعد از هر مذاكره و واقعه هر طرفي روايت خود را از آن مذاكره دارد و اقدامات مربوط به خودش را برجستهتر ميكند. آنها مطالبشان را در قالب فكتشيت ارائه دادند و ما مطالبمان را شفاهي و با مردم به طور صادقانه در ميان گذاشتيم"(۲۰/۱/۹۴). باز هم شيوۀ معهود تدبيرهاي اختفايي يا، به زبان فرهنگ عاميانه، تدبيرهاي قايمموشكي. يك سؤال ساده: چرا وزارت امور خارجه نيز صادقانه متن كتبي توافقات را علناً و رسماً منتشر نميكند؟ چرا باز هم شفاهي؟ مگر مدعي صداقت نيستيد؟ مگر نگفتهايد "من نميتوانم به مردم دروغ بگويم و داريم روي فكتشيت كار ميكنيم"(ظريف در جلسه غير علني مجلس: ۱۸/۱/۹۴)، پس چرا هنوز دو روز از اين سخن نگذشته، از انتشار كتبي علني و رسمي با هزار تدبير و ترفند و قايمموشكبازي طفره رفته، موارد توافقات را مخفي ميكنيد؟ بهراستي موارد توافقشده در لوزان ميطلبد كه روي آن كار شود؟ امكان دارد توضيح دهيد چه كاري قرار بود روي موارد توافقشده در لوزان انجام دهيد؟ كدام مسائل "كاملاً روشن" است؟ و براي چه كسي؟ براي تيم مذاكرهكننده؟ براي ملت و مسئولان حكومتي ايران؟ براي چه كسي "لزومي ندارد" كه به ارائه فكتشيت اهميت داده شود؟ آيا سيد عباس عراقچي فراموش كرده و يا تجاهل ميورزد كه بسياري از مراجع حكومتي و شخصيتهاي دانشگاهي و جنبش مستقل و غير وابستۀ دانشجويي به هر دليلي لازم ديدهاند كه موارد توافقات ارائه شود؟
ــ همان روز بيستم فروردين، علي اكبر صالحي در گفتگوي ويژۀ خبري شبكه دو مجدداً تأكيد ميكند فكتشيتي كه سازمان انرژي اتمي با همكاري وزارت امور خارجه تنظيم كرده است در اختيار وزير امور خارجه كشورمان قرار دارد"(۲۰/۱/۹۴). سيد عباس عراقچي، اين بار در گفتگو با شبكه خبر: روايت ما كه يك روايت واقعي است در صحبتهاي مفصل دكتر ظريف بيان شد. من نيز بيان كردم. ما فعلاً بناي ارائه مكتوب آن را نداريم"(۲۰/۱/۹۴). در اينجا تدبير ديگري به آرامي صورت ميگيرد: ديگر سخني از فكتشيت مطرح نميشود و به عوض روايت به ميان ميآيد. زيرا در ميان مسئولان مختلف حكومتي همهجا صحبت از انتشار فكتشيت است. اما روايت اين مزيت را دارد كه ميتواند شفاهي هم باشد. بدين ترتيب، بنده و آقاي ظريف روايت واقعي را گفتهايم و تصميمي هم بر ارائه كتبي آن نداريم! ملاحظه ميشود چگونه با بازي با الفاظ و مفاهيم، از انتشار توافقات صورتگرفته در لوزان به هر قيمتي و با هر تعداد از پشتكوارو اجتناب ميشود؟
ــ بيست و يكم فروردين، سيد عباس عراقچي تدبير فوقالذكر خود را تكميل ميكند. با وجود اينكه مفهوم روايت قدري فشار انتشار را كم ميكند ليكن نظر به اينكه مطالبه ملي معطوف به فكتشيت است در نتيجه صحبت جديد عراقچي مجدداً متوجه فكتشيت ميشود: فكتشيت ايران همان سخنان مبسوط وزير امور خارجه است.(ايرنا، ۲۱/۱/۹۴). روشن است كه اين تدبير ديگر جايي براي انتشار توافقات لوزان باقي نميگذارد و مجموعۀ مصاحبههاي مقامات عاليرتبۀ دولت تدبير همان فكتشيت ايراني ميشود! و اين در حالي است كه متن منتشرشدۀ آمريكاييها ـــ همان توافقنامۀ لوزان، همان كه به غلط و نيز به دروغ موسوم به فكتشيت آمريكاييها شد ـــ داراي ۷ بخش متمايز تحت عنوان غنيسازي، فردو، نظنز، بازرسي و شفافيت، رآكتورها و بازفرآوري، تحريمها، و زمانبندي است و داراي ۴۳ ماده. از اين تعداد، بيش از ۳۰ ماده يا با عبارت "ايران موافقت كرده كه … شروع ميشود و يا تعهد و تكليفي را بر دوش ايران گذاشته است. اما چه باك! بايد قاطعانه و شجاعانه از برملاشدن توافقات به هر قيمتي خودداري كرد تا اين سياست خارجي به ثمر بنشيند و ملت ايران طعم استقامت و ايستادگي و سالها شعار "انرژي هستهاي حق مسلم ماست" را در تدبيرهاي منطقي و استدلالي مجاهدان جان بر كف عرصۀ ديپلماسي خود ببيند و بنوشد و سرمست شود. آيا بهراستي سيد عباس عراقچي بر اين باور است كه ملت ايران حرفهاي پراكندۀ مصاحبهاي را برابر و همسان متن رسماً منتشرۀ علني وزارت خارجۀ آمريكا با اوصاف مذكور خواهد شمرد؟ آيا وي بر آن است كه نه نمايندگان مردم در مجلس و نه حتي نخبگان ملت ايران هيچگاه پي نميبرند كه چي به خورد ملت داده ميشود؟ آيا وي و همكارانش نميدانند كه يكايك اظهارات آنها از جانب جرايد جدّي سياسي و به ويژه اصحاب انديشكدههاي غربي و بهويژه آمريكايي و اسرائيلي و صد البته همتايان آمريكايي و اسرائيليشان بررسي و تأمل ميشود؟ و با همۀ اين احوال، وي ميگويد: "دلم ميخواهد مردم به ما اعتماد كنند تا به طرفهاي مقابل."(بنا به گزارش ايرنا، ۱۴/۱/۹۴).
ــ بيست و سوم فروردين، دكتر صالحي در گفتگو با شبكۀ العالم مجدداً به اين بحث ورود ميكند: "همين سخناني كه بنده و آقاي ظريف و عراقچي ايراد كردهايم همه اينها فكتشيت است"(ايرنا، ۲۳/۱/۹۴). تدبير سيد عباس عراقچي كه "فكتشيت ايران همان سخنان مبسوط وزير امور خارجه است"، در دستان علياكبر صالحي بسط بيشتري مييابد: همين سخنان ما خودْ فكتشيتاند! روشن است كه با اين پيچش جديد، ماجراي انتشار توافقات لوزان ـــ همان توافقنامۀ لوزان ـــ كه تبديل به يك مطالبۀ ملي شده است را همزمان و به نحو شعبدهبازانهاي هم منتفي ميكند و هم در عين حال محقق! منتفي ميكند زيرا چيزي منتشر نشده و محقق ميكند زيرا همين حرفهاي ما همان فكتشيت هستند. اينجا ابداً جاي طنز و هجو و مذمت و مزاح نيست، جاي هشدار است، جاي بيدارباش است، جاي اعلام خطر است: اگر ملت ايران اين قبيل تدابير را بخوبي نبيند و نفهمد آيندۀ نه چندان دور تيرهاي را براي خود رقم زده است. آنچه اين تدبير جديد را سخت غبارآلود و ظلماني ميكند اين است كه صالحي بلافاصله اضافه ميكند: "نه اينكه ما فكتشيتي نداشته باشيم، داريم. اما مسئوليت اين امر بر عهده … دكتر ظريف است و ميتواند با آقاي روحاني اگر صلاح دانستند منتشر كنند"(همانجا). ملاحظه ميشود كه رياست سازمان انرژي اتمي چگونه ظرف چند ثانيه با چند حركت گفتاري تقريباً همۀ مخاطبان خود را گيج و مبهوت و حيران ميكند؟ يعني: هم فكتشيت ارائه كردهايم(همين سخنان بنده و ظريف و عراقچي) و هم در عين حال فكتشيت داريم ليكن انتشار آن در دست وزير امور خارجه است! جلّالخالق! در يك چشم بر هم زدن، هم انتشار توافقات لوزان منتفي ميشود و هم محقق، هم فكتشيت ارائه كردهايم و هم داريم و انتشارش منوط به اذن رئيسالوزراء است! بهراستي روشن است كاروان اين سياست خارجي در كجا فرود خواهد آمد؟ نمايندگان مجلس ما بيدار و هشيارند و از منافع ملي و آرمانهاي انقلاب پاسداري و حراست ميكنند؟ ارباب رسانههاي ما، و بهويژه رسانۀ ملي كجايند و چه ميكنند؟ مصلحت نظام كماكان مصلحت نظام و انقلاب را در همين تدبيرها و ترفندهاي اختفايي ميبيند؟ "اي دنيا! اف بر دوستي تو.
ــ سه روز بعد، در ۲۶ فروردين، نور علي نور ميشود. اين بار نوبت رياست محترم جمهوري آقاي روحاني است كه با كولهباري از حقوقدانيِ شگفتانگيز و اما ناشنيدۀ خود وارد ميشود: "مذاكره تمام نشده كه جزئيات آن منتشر شود، مذاكره آداب خودش را دارد و هنوز نميتوان جزئيات را منتشر كرد"(به گزارش جام نيوز، ۱۱/۲/۹۴). به بياني ديگر: كسي فكر نكند كه مذاكرات بينالمللي و هم نيز انتشار توافقات بينالمللي تابع حقوق و آئيني نيست؛ و اگر ميبينيد برخي ـــ مقصود آمريكاييهاست ـــ هم كليات و هم جزئيات را منتشر ميكنند از آن روي نيست كه چنين حقوق و آدابي وجود ندارد بلكه آنها خلاف حقوق و آداب رفتار ميكنند. و اگر ميبينيد هيچيك از اعضاي ۱+۵ و ساير كشورها و سازمانهاي حقوقي دنيا نيز متعرض اين نقض حقوق و آداب نميشوند از آن روي نيست كه چنين آداب و حقوقي وجود ندارد بلكه شايد از آن بياطلاعند و يا از سر حيلهگري خود را به ناداني زدهاند! اما ما هم ميدانيم كه چنين آداب و حقوقي به واقع وجود دارد و هم از آن اطلاع داريم و هم دقيقاً بدان پايبند هستيم. ملاحظه ميشود حقوقدانبودن چه آثار و فوايد خوب و گوارايي دارد؟ و در چه تنگهها و تنگناها به داد آدم ميرسد؟ اما دست كم يكي دو سؤال در اينجا مطرح ميشود: چرا هيچيك از نهادهاي حقوقي، بهويژه دو مجلس كنگرۀ آمريكا، آن هم در اين شرايط پرتنش ميان دو قوه، و شخصيتهاي حقوقدان آمريكايي مطلقاً در گزارشها و مقالات خود اين نقض آشكار آداب مذاكره را مورد اعتراض و انتقاد قرار ندادهاند؟ امكان دارد خداي ناكرده اشتباهي در اينجا رخ داده باشد؟ امكان دارد آقاي رئيسجمهور براي ممانعت از بروز تصوراتي دون شأن مقام شامخ رئيسجمهور به يكي از معاونان يا مشاوران و يا اساتيد دانشگاهي حقوقدان بگويند آداب و حقوق مربوط به مذاكرات بينالمللي را اعلام و مستشهد كنند؟ و بالاخره، اگر چه فرض بسيار شاذّ حيرتانگيزي است اما ميتوان فرض كرد كه همۀ حقوقدانان و نهادهاي حقوقي ۱+۵ و ساير كشورهاي دنيا با هم تباني كردهاند كه از رفتار خلافِ دولت آمريكا چشمپوشي كنند. با اين وصف، خواه چنين فرض كنيم و خواه نكنيم، عاقبتالامر چرا وزارت امور خارجه رسماً و علناً و كتباً بدين نقض آداب و حقوق وزارت امور خارجه آمريكا اعتراض نكرده است؟
ــ سه روز بعد، آقاي ظريف در مصاحبهاي با روزنامه قدس(۲۹/۱/۹۴) قصۀ پرغصه و درد تاريخي و بسيار درسآموز انتشار توافقات را اينگونه ادامه ميدهد: "اگر يك مطلب مكتوبي هم منتشر شود با آنچه من در يك مصاحبه دو ساعته در صدا و سيما گفتم فرقي نخواهد كرد". و سپس: "من فكر ميكنم تمام واقعيات گفته شده". مايۀ مسرت كه تمام واقعيات گفته شده. اشكالي ندارد! چون انقلاب اسلامي در بد مخمصهاي گرفتار شده، ما به همان هم راضي هستيم! دولت همان "واقعيات گفتهشده" و يا هر مطلب ديگري را كه دوست دارد و يا صلاح ميداند به عنوان توافقات مطرح كند، كتباً و علناً منتشر كند و دست از انواع ترفندها و دفعالوقتها و قايمموشكبازيهايي بردارد كه در شأن يك دولت منتخبِ ملتيانقلابكرده و پاي آرمانهاي موجّه بينالمللي ايستاده نيست.
ــ آقاي ظريف در همان روز مصاحبه با يورونيوز در پاسخ به سؤال "چرا تاكنون جزئيات را منتشر نكردهايد؟" ميگويد: "اين كار انجام شده است. من در تلويزيون ايران مصاحبهاي حدود دو ساعت و نيم انجام دادم و همه چيز را توضيح دادم"(به نقل از ايرنا، ۲۹/۱/۹۴). در اينجا نيز با دو تدبير ديگر مواجه ميشويم. زير آبي رفتن، و پشتك وارو زدن! تدبير اول: خبرنگار از "انتشار" جزئيات سؤال ميكند و جواب داده ميشود "اين كار انجام شده"، در حالي كه دريغ از انتشار يك صفحه. تدبير دوم: "انتشار جزئيات" با يك حركت تبديل ميشود به توضيح شفاهي، كه آن هم بحمدلله بيش از يكبار انجام شده است. خبرنگار ظاهراً در پايان مصاحبه سؤال خود را به نحو ديگري مطرح ميكند: "چرا نميخواهيد فكتشيت را منتشر كنيد؟". و پاسخ به نحو حيرتانگيزي يك زيرآبي ديگر ميرود و صورت مسئله از بيخ و بن انكار ميشود: "اگر نياز به انتشار فكتشيت بود آن را منتشر ميكرديم"(همان). در حالي كه غيرسياسيترين افراد هم مطلع شدهاند كه تشكلهاي دانشگاهي و نهادها و شخصيتهاي حكومتي از بالاترين سطح تا سطح نمايندگان مجلس، همه انتشار توافقات را مطالبه ميكنند، و ديگر جايي براي اگر و مگر و شايد و ليكن وجود ندارد.
ــ علياكبر صالحي يك هفته بعد(۵/۲/۹۴) در برنامۀ نگاه يك صدا و سيما ترفند ديگري را تدبير ميكند: نميتوانيم بسياري از مسائل مذاكرات را علني مطرح كنيم زيرا ممكن است مورد سوء استفاده برخي در خارج از جمله رژيم صهيونيستي قرار گيرد"(به گزارش ايرنا). در اين صورت:
۱. چرا دكتر صالحي و ساير اعضاي مربوطۀ دولت(آقايان ظريف و عراقچي و روحاني) از ابتدا اين امكان خطير را اعلام نكردند و انتشار توافقات را از همان ابتدا منتفي نكردند؟
۲. آقاي دكتر صالحي و تيم وزارت خارجه نميدانند كه حتي اگر فرض كنيم متن منتشرۀ آمريكاييان طابقالنعل بالنعل موارد توافقشدۀ طرفين نباشد آمريكاييان پيش از سايرين رژيم غاصب سفّاك نژادپرست اسرائيل را از تمام جزئيات موارد توافقشده آگاه كردهاند؟
۳. آقاي دكتر صالحي ميخواهد بگويد نميداند كه تيم مذاكراتي آمريكا در تمام مراحل مذاكرات با مقامات رژيم دروغ و دسيسه و جنايت در تماس مشورتي و همفكري مستمر بوده است؟
۴. بياييم فرضي خارقالعاده و حيرتانگيز كرده قائل شويم آمريكا چنين روابط منحصر بفردي با رژيم اسوۀ قتل و غارت ندارد. همچنين، بياييم فرض حيرتانگيز و خلاف تمام قرائن و شواهد ديگري كرده قائل شويم: دولت آمريكا با وجود كشمكش جدّي كه با كنگره دارد و با وجود رسانههاي رقيب متعدد در صحنۀ سياسي آمريكا، متن توافقاتي سراپا دروغ منتشر كرده است. در اين صورت امكان دارد آقاي دكتر صالحي توضيح دهند اسرائيل از انتشار مفاد توافقات راست و صادق صورت گرفته ميان ايران و ۱+۵ چه سوءاستفادههايي ميتواند بكند؟
در همين گفتگو، آقاي صالحي دست به كار تدبير ديگري شده اضافه ميكند: "پيش از انتشار فكتشيت
آمريكايي، رسانههاي رسمي و نيمهرسمي كشور بر اساس اظهارات هيأت مذاكرهكننده ايراني، فكتشيت غير رسمي ما را مطرح كرده …(ايرنا، ۵/۲/۹۴). "فكتشيت غير رسمي"، جديدترين مفهومي است كه در تدبيرخانه دولت تدبير ضرب ميشود، مفهومي جديد كه حسن عمدۀ آن غبارآلودكردن فضاي رسانهاي و فكري در اين زمينه است.
ايشان در همين گفتگو ختم موضوع را اعلام ميكنند: "الآن مذاكرات شروع شده و وارد جزئيات شديم
و صدور فكتشيت ديگر لزومي ندارد"(همان). واقعاً شرمآور است كه در يك گفتگو مجموعهاي از مطالب ضد و نقيض و متعارض بيان ميشود و آنگاه آه و فغاني نه از نمايندگان مجلس و بهويژه كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي بلند ميشود و نه از احزاب و گروههاي سياسي قد و نيم قد، و نه از رسانۀ ملي، و نه از جرايد يوميۀ رنگ و وارنگ، و نه از مصلحت نظام. در يك گفتگو، هم گفته ميشود كه نميتوانيم مسائل را مطرح كنيم چون ميتواند مورد سوء استفاده اسرائيل قرار گيرد و هم گفته ميشود فكت شيت غير رسمي ايران مطرحشده و هم گفته ميشود كه چون مذاكرات شروع شده صدور فكت شيت ديگر لزومي ندارد. آيا بهراستي اين همه تدابير پشتكوارويي و زير آبي و قايمموشكبازي، آن هم در يك گفتگو، در خور تمجيد و تحسين نيست؟ آيا اينك ملت ايران فهم رويهمرفته دقيق و درستي از اينكه چرا اين دولت خود را دولت تدبير ميخواند يافته است؟
ــ در آخرين پردۀ اين سلسله از تدابير، به سخن رئيسجمهور تدبير ميرسيم كه "فكتشيت ما كه قبل از آمريكا منتشر شد"(۱۰/۲/۹۴)، سخني كه به يكباره تمام اظهارات پيشين خود و همكاران خود(ظريف و صالحي و عراقچي) را دست كم دچار معما ميكند! يعني، تمام اظهارات آقايان ظريف و صالحي و عراقچي، با همۀ حركات مارپيچيِ خجلتآور آن مواضع، يكباره بلاموضوع و بلاوجه و بلاتوجيه ميشود. آقايان ظريف و صالحي و عراقچي از ۱۵ فروردين تا ۵ ارديبهشت عليالدوام بر اين مواضع تصريح كردهاند: "فكتشيت ايراني نداريم"، "فكتشيت ايراني به زودي تهيه و ارائه خواهد شد"، "لزومي ندارد به ارائه فكتشيت اهميت داده شود"، "فكتشيت در اختيار وزير امور خارجه كشورمان قرار دارد"، "ما فعلاً بناي ارائه مكتوب آن را نداريم"، "فكتشيت ايران همان سخنان مبسوط وزير امور خارجه است"، "همين سخناني كه بنده و آقاي ظريف و عراقچي ايراد كردهايم همه اينها فكتشيت است"، "نه اينكه ما فكتشيتي نداشته باشيم، داريم"، "مذاكره تمام نشده كه جزئيات آن منتشر شود، … هنوز نميتوان جزئيات را منتشر كرد"، "تمام واقعيات گفته شده"، "[انتشار جزئيات] انجام شده است. من در تلويزيون ايران … همه چيز را توضيح دادم"، "اگر نياز به انتشار فكتشيت بود آن را منتشر ميكرديم"، "نميتوانيم بسياري از مسائل مذاكرات را علني مطرح كنيم"، "فكتشيت غير رسمي ما پيش از انتشار فكتشيت آمريكايي مطرح شده"، و "الآن مذاكرات شروعشده و صدرو فكتشيت ديگر لزومي ندارد". و اينك در پرده بسيار ديدني آخر، رئيسجمهور تدبير قائل ميشود "فكتشيت ما كه قبل از آمريكا منتشر شد"!!!
ــ آنچه اين زنجيره از تدابير را بسيار نگرانكننده و بلكه هولناك ميكند اينكه همزمان تكرار و تأكيد ميشود كه "خدا را شكر نياز به پنهانكاري و مخفيكاري نداريم"(بعيدينژاد، ۱۷/۱/۹۴)، "ما نخواستيم به مردممان دروغ بگوييم"(ظريف، ۱۸/۱/۹۴)، "آن چيزي كه مسئولان ايراني ميگويند عين حقيقت است و ما هيچ چيزي براي كتمان نداريم"(علياكبر صالحي، ۱۹/۱/۹۴)، "رهنمودهاي مقام معظم رهبري همواره ملاك نظر ما بوده است. همه جزئيات را در اختيار مردم و صاحبنظران قرار خواهيم داد. از نظر ما هيچ چيز محرمانهاي براي مردم وجود ندارد"(عراقچي، ۲۲/۱/۹۴)، "ما چيزي براي پنهانكردن نداريم"(محمدجواد ظريف، ۲۹/۱/۹۴)، و بالاخره، "ما نظراتمان را به صراحت گفتهايم"(روحاني، ۱۰/۲/۹۴).
۱. ماجراي نشيب و فرازهاي مواضع عبرتآموز دولت تدبير در موضوع انتشار توافقات فيمابين ايران و آمريكا و ساير كشورهاي ذيربط را بازگو نكرديم تا رفتار مارپيچي و دوربرگردانيِ دولت راستگويي را مستند و مستشهد كرده باشيم. مستندشدن اين فراز و فرودهايِ شرمآور البته فينفسه قابل تأمل و درسآموز ملت ايران و بهويژه جوانان وطندوست و عدالتخواه و آرمانگراست. ليكن بيشتر هدف اين بود كه عزم راسخ دولت بر اختفاء و استتار آنچه با بيگانگان توافق و بستهشده، به روشني ديده شود. ديده شود كه چگونه دولت تدبير و راستگويي در قبال مطالبهاي ملّي، منجمله از سوي عاليترين مقام حكومتي، يك ماه تمام تدبيرها ميانديشد تا عاقبتالامر كم و كيف توافقات صورتگرفته ميان ايران و آمريكا ـــ همان اصليترين و مصممترين و بزرگترين دشمن فعّال ملت ايران و انقلاب اسلامياش ـــ را به ملت و مسئولان حكومتي راستگويي نكند. اينكه رئيس مصلحت نظام توافقات مكتوم و مخفيشده از ملت ايران را "يك پيروزي سياسي مشعشع تاريخي در ميدان سياست و سازمان ملل"(ايرنا، ۱۵/۱/۹۴) ميخواند هيچ دلالت و اهميتي جز فراخواندن اركستر رسانهايِ برگشته از آرمانهاي عزتآفرين و استقلالبخش انقلاب ندارد، كه اي رسانهها! مهم نيست كه ملت ايران از توافقات هيچ نميداند، مهم اين است كه تا ميتوانيد طبّالي و دستافشاني و پايكوبي كنيد تا جهل و بيخبري ملت با هياهو و جنجال و حرف و حديثهاي توخالي و توهمي گم شود، تا ملت اساساً متوجه نشود كه بالاخره اين "پيروزي سياسي مشعشع تاريخي" چيست. ۲. بهراستي چرا دولت تدبير مستمراً تلاش ميكند تا توافقنامه لوزان را از ملت ايران مخفي نگهدارد؟
۳. به فرض كه دولت تدبير موفق شود توافقنامه لوزان را انكار و توافقات را هم اختفاء كند، توافقنامۀ نهايي كه در واقع بيشتر حاوي رفع ابهامات توافقنامۀ لوزان است را چگونه ميخواهد تدبير كند؟ آيا اين بار هم بيانيۀ مطبوعاتي ديگري رسماً و علناً منتشر و سپس مفاد و مواد توافقات در غوغاي رسانهاي ديگري از اظهارات و مصاحبهها كفن و دفن خواهد شد؟ و يا، توافقنامهاي كلي و مبهم منتشر ميشود و سپس جزئيات فوقالعاده مهم در برگۀ اطلاعاتي كاخ سفيد و يا وزارت امور خارجه آمريكا منتشر ميشود و البته بلافاصله هم از سوي سخنگوي وزارت خارجه دولت تدبير، تفسير آمريكاييها از توافقنامه خوانده خواهد شد؟ و يا تدبير و ترفند ديگري؟ آيا ملت ايران توافقات به اصطلاح غير مكتوبِ توافقنامۀ ژنو را بخاطر ميآورد؟
۴. آيا بكارگيري هر يك از اين تدبيرهاي عقلاني براي اين است كه ملت ايران نبيند و نفهمد كه سياست خارجي دولت تدبير رو به كجا دارد؟
۵. و مگر سياست خارجي دولت تدبير عزم بر آن دارد كه برخي يا همۀ آرمانهاي اصيل و اصلي انقلاب را ـــ استقلال و اقتدار ملي، مقابله و ايستادگي در مقابل زورگويي و باجخواهي، استكبارستيزي و مقابله با نظام ظالمانه مرسوم، حمايت از مظلومان، و دفاع از مظلومان ـــ مورد تجديد نظر اساسي قرارداده، ايران را به صورت كشوري توسريخور و عملۀ ظلمۀ قدرتطلبيهاي استكبار آمريكا درآورد؟
۶. آيا ملت ايران ميداند كه به اميد و بهانۀ چرخش هر چه بهتر چرخ معيشت و رفاه، تأسيسات هستهاي ايران به سرعت رو به تعطيلي و برچيدهشدن است؟
۷. آيا ملت ايران ميداند كه اميد به لغو نظام تحريمها به منزلۀ برداشتهشدن مانع اصلي بهبود معيشتش، اميدي كاملاً واهي و سرابي است؟
۸. آيا ملت ايران ميداند كه بخش اعظم نظام تحريمها هيچ ربطي به تحريمهاي هستهاي نداشته، به برنامۀ صنايع موشكي ايران، حمايت از مقاومت ملل مسلمان، و موارد ديگر غير هستهاي مرتبط ميشود؟
۹. آيا ملت ايران ميداند كه حتي نظام تحريمهاي مرتبط با هستهاي آمريكا براي بخش اعظم طول معامله ايران و آمريكا پابرجا خواهد ماند؟
۱۰. آيا ملت ايران ميداند كه پس از انجام تمام تعهدات كليدي مرتبط با هستهاي ايران، و پس از بازرسي و راستيآزمايي توسط آژانس، و تأييد تمام آن تعهدات، فقط و فقط تحريمهاي ثانويۀ آمريكا ـــ نه تحريمهاي اوليه ـــ تعليق خواهد شد؟
۱۱. آيا ملت ايران ميداند كه اجراي تنها يك تعهد ايران ـــ تعهد ايران براي بازطراحي و بازسازي رآكتور آب سنگين اراك ـــ در صورت همكاري آمريكا و متحدان سياسياش، دست كم شش سال ـــ بنا به گفتۀ علي اكبر صالحي رئيس سازمان انرژي اتمي ـــ به طول ميانجامد؟
۱۲. آيا اينك ملت ايران ميبيند و ميفهمد كه ماجراي لغو تحريمهاي آمريكا و متحدان اروپايياش سرابي بيش نيست، سرابي كه فقط فناوري هستهاي ما را فرو نميبلعد بلكه تمام دستاوردهاي گرانبها و عزتبخش انقلاب را بتدريج و به سرعت محو و نابود ميكند؟
۱۳. بهراستي چرا اينك كه دولت تدبير نميتواند نداند و نفهميده باشد كه لغو نظام تحريمها سرابي تمامعيار بيش نيست، چرا كماكان بر طبل تحقق قريبالوقوع لغو تحريمها ميكوبد و به ملت نويد و دلگرمي ميدهد؟ آيا ديده نميشود كه اين سياست خارجي رو به سوي كدام قبله قرار دارد؟
۱۴. آيا ديده نميشود كه لغو نظام تحريمها از سوي آمريكا به عرصههاي بسيار مهم ديگر حيات و اركان انقلاب پيوند خورده است؟ آيا آمريكاييها اخيراً با صداي رسا آن اركان ديگر را مطرح نكردهاند؟
۱۵. آيا دولت تدبير با ادامۀ اين سياست خارجي ميخواهد در جهت جلب رضايت آمريكا در آن عرصههاي بسيار مهم ديگر حيات انقلاب گام بردارد و ملت را هم با وعدۀ لغو قريبالوقوع تحريمها به همراهي و همگامي و يا دست كم سكوت سوق دهد؟
ــ آري! "ولتكن منكم امه يدعون الي الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون".
اي دنيا! اُف بر دوستي تو
۹/۳/۹۴
احست به شما استاد محترم و زمانه شناس