گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ همه ی ما احتمالاً بارها در جمع هایی قرار گرفتیم که در آن بحثی داغ پیرامون موضوعی سیاسی، اجتماعی، دینی و یا فرهنگی در جریان است. معمولاً افراد حاضر در اتوبوس، تاکسی، مهمانی یا محوطه دانشگاه هم در حال گفتگو و بیان دیدگاههای خودشان هستند. در همین بین افرادی دیده می شوند که اشتیاقی برای ورود به بحث ندارند و یا حتی حاضر به ماندن در آن جمع نیز نیستند.
به طور معمول از این گونه بحث های کوچه بازاری نتیجه ی خاصی عاید کسی نمی شود. نه نظر کسی تغییر می کند و نه حق و باطلی از هم جدا می شود. اساساً فضای صحیح آزاد اندیشی به ندرت به وجود می آید و این خود دلایل متعددی دارد. ریشه ی این بحث را می توان در تاریخچه ی نسل ما جستجو کرد و یا حتی می تواند موضوعی فرهنگی–اجتماعی قلمداد شود. هر چه باشد می دانیم که «آزاد فکری» و «آزاد اندیشی» در جامعه ی ما بسیار مهجور و غریب است.
اهمیت مسأله
اهمیت موضوع آزاد اندیشی آن قدر زیاد است که رهبری معظم انقلاب نیز بارها به آن اشاره و تاکید کرده اند، و همواره پیگر اجرایی شدن آن بوده اند، و همواره و در محافل مختلف از آن ذکری می کنند.
ایشان در دیدار طلاب قم در سال 89 می فرمایند: « آزاداندیشی باید در سطوح مختلف گسترش و تعمیق یابد و اهل فکر، در همه رشتهها، همه گونه آراء و افکار خود را، آزادانه بیان کنند[1] ».
اما این تاکیدات بسیار ایشان چندان عملی نشده و هنوز مسایل مبهم زیادی در زمینه آزاد اندیشی در کشور وجود دارد. همان گونه که ایشان فرموده اند: « آزادی فکر؛ همان نهضت آزاد فکری که ما دو-سه سال قبل مطرح کردیم و البته دانشجوها هم استقبال کردند؛ اما عملاً آن کاری را که من گفته بودم، انجام نشده است[2] ».
هرچند البته در سال های اخیر کارهای درخور و شایسته ای صورت گرفته است اما باز هم شاهد نتایج چشم گیری در این حوزه نیستیم.
تاریخچه ی اسلام و بالاخص مذهب تشیع نشان از آن دارد که موضوع آزاد اندیشی پشتوانه ی فضاهای علمی و فقهی بوده و مایه ی پیشرفت بیش از پیش آن بوده است. همان طور که مقام معظم رهبری در دیداری که با روحانیون و علما داشتند؛ فرموده اند: «آزاد فکری و عقلانیت شیعه، این دو عنصرِ در کنار هم، مایهی افتخار ماست. تفکرات شیعه، عقلانی است. ما از اول تشیع در تعالیم ائمه علیهمالسّلام به سوی عقل، منطق و استدلال سوق داده شدیم و همینطور هم باید عمل بکنیم؛ حتّی در فقه[3] ».
علل فقدان آزادفکری
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان؛ نبود فرهنگ آزاد اندیشی در میان جامعه ی ما می تواند به این خاطر باشد که سطح متوسط مطالعه ی افراد پایین است و این باعث یک نوع بی سوادیِ علمی در بدنه ی اجتماعی می شود. در نتیجه اصلا اطلاعات و محفوظاتی در افراد نیست تا بخواهند حول آن به تفکر و سپس آزادفکری بنشینند.
هم چنین آنچنان که برخی دیگر از کارشناسان معتقدند؛ دلیل دیگر آن می تواند این باشد که در دوران کودکی و نوجوانی، در مدرسه و خانه، هیچ گاه موقعیت ابراز آزادانه ی علایق، سلایق و اندیشه های افراد، کاملا محیا نبوده، و این باعث شده است که فرد هیچگاه نظر واقعی خود را بیان نکند و از همکلامی و صحبت با دیگران درباره ی آنچه واقعا بدان معتقد است اجتناب کند. مثلاً عدم توجه به فرزند و سرکوب افکار وی در خانه و یا تحصیل در محیط های آموزشیِ با ساختار کهنه؛ که در آن معلّم «متکلم وحده» است و جایی برای هماندیشی و ابراز فکر و ایده وجود ندارد.
همچنین عامل دیگری که ممکن است دلیل چنین شرایطی باشد می تواند این باشد که بیان دیدگاه شخص با قضاوت دیگران درباره ی وی همراه است و یا بارها حتی کار به استهزاء و تمسخر کشیده است. گاهی هم برچسب زدن و انگ چسباندن به طرف مقابل دلیل این است تا افراد نظرات حقیقی خود را برملا نسازند.
راه حل چیست؟
به زعم کارشناسان امر، راه حل این موضوع مثل سایر مسایل دیگر به دست نخبگان و در فضاهای تخصصی حل خواهد شد. ضمن اینکه این موضوع یک موضوع گسترده و فراگیر، چندجانبه، فرهنگی – اجتماعی و ریشه دار است. از جمله فضاهای نخبگی و تخصصی در هر کشوری دانشگاه است. در کشور ما حوزه های علمیه نیز جزو ارکان علمی است. لذا حضرت آیت الله خامنه ای همواره تحقق این موضوع را از این محافل خواستار شدند. ایشان در دیدار جمعی از نخبگان و برگزیدگان علمی فرموده اند: « آن کرسیهای آزاداندیشی را که من صد بار - با کم و زیادش - تأکید کردم، راه بیندازید و اینها را هی آنجا بگوئید؛ این می شود یک فضا. وقتی یک فضای گفتمانی به وجود آمد، همه در آن فضا فکر می کنند، همه در آن فضا جهت گیری پیدا می کنند، همه در آن فضا کار می کنند؛ این همان چیزی است که شما می خواهید[4] ».