گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، مسئله "برجام" این روزها گل سرسبد بحث های مختلف در محافل علمی، دانشگاهی، سیاسی و کف کوچه و بازار کشور عزیزمان ایران شده است. در این مسیر یقیناً بحث و مناظرات منطقی، علمی و به دور از حب و بغض های شخصی پیش زمینه تامین حداکثری منافع ملی خواهد بود. با این وجود؛ بحث پیرامون "برجام" فضایی مناسب برای رسانه ای شدن اظهارات شگفت انگیز و محیرالعقول برخی سیاسیون کشور فراهم نموده است. بی شک "ابراهیم اصغرزاده"؛ از فعالان افراطی و خودباخته اصلاح طلب در ردیف اول اینگونه افراد قرار خواهد گرفت. اصغرزاده فردی است که در سال 77 طی تجمعی غیرقانونی در پارک لاله تهران برای اولین بار تز عبور از رئیس جمهور وقت را -تنها یک سال پس از روی کار آمدن دولت اول وی!- مطرح نمود. امری که البته با انتقاد همفکران این عنصر افراطی همراه شده، باعث دور شدن نسبی وی از مجاری قدرت در دولت اصلاحات گردید.
متن خاطرات تاریخ 21 دی ماه 1367 اکبر هاشمی رفسنجانی از معدود اشارات هاشمی به عملکرد ابراهیم اصغرزاده در خاطرات شخصی اش به حساب می آید. هاشمی در این باره نوشته است:" ظهر [ابراهیم] اصغرزاده آمد. درباره شیوه برخورد با تقاضاهای تشکیل حزب و جمعیت مشورت کرد. گفتم جدی باشند و ایشان را نصیحت کردم که افراط کاری نکنند." حالا اما اصغرزاده و همفکرانش که دولت روحانی را "رحم اجاره ای" اصلاح طلبان خطاب میکنند؛ مشغول دفاع چشم و گوش بسته از مسئله ای هستند که احساس می کنند آنها را به آمریکا نزدیکتر خواهد نمود. اظهارات سخیف و غیرعقلانی این عنصر افراطی در مراسم گشایش دفتر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه بجنورد؛ نمونه ای از این دست تلاش های به حساب می آید.
اصغرزاده در سخنرانی خود در مراسم مذکور ابتدا برای آنکه دفاع خود از انجمن دولت ساخته دانشگاه بجنورد را نشان دهد؛ می گوید:"تا می توانید زمینه گفتگو را فراهم کنید، دانشگاه محل نقادی است و هیچ کس از حرف زدن ضرر نکرده و این به نفع کشور است. محیط دانشگاه محل کشف حقیقت است و قرار نیست آدم های دگم تربیت شوند، انجمن اسلامی نباید محدود به افراد خاص باشد و با یک وسعت دید باید مسائل کشور را درک کرد." وی در ادامه همین جلسه برای آنکه عمق اعتقاد خود به مسئله آزادی بیان و تفکر نقادانه را نشان دهد، اضافه می کند:" بروید دست روحانی و ظریف را ببوسید که آبروی شما را حفظ کرد. جزئیات برجام به شما چه ربطی دارد؟ این یک قرارداد بین المللی و حاصل کار کارشناسی است و مگر ما می فهمیم که چیست تا نقدش کنیم؟!"
وی در ادامه اظهارات طنازانه خود پیرامون آزادی بیان و تفکر آزاد؛ در پاسخ به درخواست دانشجویی که وی را به مناظره و بحث علمی پیرامون متن برجام دعوت کرده است؛ می گوید: " برجام هیچ: ربطی به شما ندارد!"
با این همه؛ بحث ما در این مجال؛ پیرامون شخصیت افراطی آقای اصغرزاده با مواضع زیگزاگیاش نخواهد بود. چه اینکه تلف کردن وقت بر سر افاضات نسخه ای دست چندم از امثال میرزا ملکم خان و رجال خودباختهی دربار قاجار، بیش از این شایسته نیست. با این حال، بحث پیرامون نوع تفکر موجود در شخصیت آقای اصغرزاده، ریشه یابی تفکر مذکور و محاسبه سود و زیان آن با یک حساب دودوتا چارتای ساده و قابل فهم، معقول و شایسته خواهد بود. تفکری که اولاً ذهن و استعداد ایرانی-به عنوان یک انسان شرقی- را به هیچ وجه مستعد فهم و درک یک متن 170 صفحه ای نمی داند و دوماً معتقد است برای برقرای رابطه با غرب-آمریکا- هیچ درنگ و تفکری! جایز نخواهد بود.
از دیدگاه این «حضرات عشق آمریکا» اولاً انسان شرقی قدرت تفکر پیرامون اینچنین مسائل سخت و پیچیده ای را ندارد و دوماً نفس راضی شدن آمریکا به برقراری رابطه با کشوری شرقی؛ آنقدر جذاب و فریبنده است که ما بر مبنای قواعد منطقی و فلسفی! اصولاً حق نداریم هیچگونه تردیدی در این زمینه به ذهن و قلبمان راه دهیم! نمونه قدیمی تر از افراد دارای اینگونه تفکر "علی رزم آرا"؛ نخست وزیر معدوم دوران سلطنت پهلوی است. وی در جلسهی خصوصی با نمایندگان مجلس در دیماه ۱۳۲۹ برای راضی کردن آنها به دادن رای مثبت به لایحه تمدید قرارداد گس _ گلشائیان می گوید:" ما لیاقت لولهنگ سازی (آفتابه گِلی) هم نداریم. 50 سال است که آن را میسازیم ولی ترقی نکردهایم ما چطور میتوانیم خودمان صنعت نفت مان را اداره کنیم؟ اگر این کارهای عوامفریبانه ادامه پیدا کند من ناچار میشوم که مسجد شاه را توی سر کاشانی و مجلس را توی سر اقلیت خراب کنم."
به راستی که تاریخ تکرار می شود و فرزندان فکری رزم آرا در روزنامه های زنجیره ای، امروز نیز به دنبال خراب کردن مجلس بر سر نمایندگان منتقد برجام هستند! تاریخ به ما می گوید همزمان با اعلام امضای قرارداد گس- گلشاییان تظاهرات گستردهای از سوی جبهه ملی برگزار شد و مخالفتها و اعتراضها بالا گرفت. مخالفان معتقد بودند به رغم آن که برخی از مواد این قرارداد به نفع ایران است، اما در واقع این دولت بریتانیاست که طبق قرارداد توانسته به اعتبار قانونی قرارداد دارسی که به تصویب مجلس نرسیده بود، بیفزاید و همچنین تمدید ۳۳ سالۀ آن را تایید و تقویت کند.
روی دیگر سکه تاریخ اما آن بود که قرارداد گس-گلشائیان پیش از این زمینه استعفای دولت علی منصور را فراهم آورده بود تا در نهایت لایحه مزبور توسط دولت رزمآرا تقدیم مجلس و بررسی آن در کمیسیون تخصصی نفت مجلس شورای ملی آغاز شود. کمیسیون نفت موظف بود قرارداد الحاقی را بررسی و نظرات خود را برای تصمیمگیری نهایی به مجلس اعلام کند. پس از بحثهای فراوان، کمیسیون سرانجام تصمیم نهایی خود را مبنی بر رد قرارداد اتخاذ کرد. در گزارش و نتیجۀ کار کمیسیون نفت آمده بود که: "چون قرارداد الحاقی کافی برای استیفای حقوق ایران نیست، لذا مخالفت خود را با آن اظهار میدارد."
۲۶ آذر همان سال، این گزارش در مجلس طرح شد. مجلس با رای اکثریت نمایندگان نظر کمیسیون نفت را تایید کرد و بدین ترتیب قرارداد گس - گلشاییان از دور خارج شد. لغو قرارداد گس-گلشائیان در صحن مجلس مقدمه ای برای ارائه طرح ملی شدن صنعت نفت از سوی جمعی دیگر از نمایندگان بود. این بار هم علی رزم آرا با حضور در کمیسیون تخصصی نفت اظهار داشت:" ملی کردن صنعت نفت بزرگترین خیانت است!"
هرچه بود؛ صنعت نفت ایران علیرغم کارشکنی های انگلوفیل ها ملی شد و سالها مبارزه ملت بزرگ ایران در برابر استعمار انگلیس و آمریکا منجر به استقرار نظام جمهوری اسلامی گردید. طلوع فجر انقلاب اسلامی طلیعه ای برای خشک کردن این نوع تفکرات قاجاری در متن جامعه بود؛ از این رو بنیانگذار انقلاب اسلامی، خمینی کبیر در آغازین روزهای انقلاب فرمود:"عاشقانِ آمریکاو غرب را کنار بگذارید. این مغزهای پوسیده ای که عاشق امریکا و عاشق غرب هستند، باید تصفیه بشوند از این موجودات، باید ادارات ما تصفیه شود." (صحیفه نور، ج 10، ص 76). تاریخ به ما می گوید که غربگرایان و روشنفکران غربزده هیچ گاه در میان ملت ایران جایگاه شایسته ای نداشته اند و درک آنها از مسائل کشور همواره ناشی از سبک زندگی گلخانه ای و دور از متن مردمِ آنان بوده است.