گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- حسن براتی؛ افتتاحیه انجمن اسلامی دانشگاه بجنورد چند روز پیش با حضور اصغرزاده با حاشیهها و انتقادات زیادی برگزار شد.
سخنران جلسه بحث خود را با دعوت انجمن اسلامی به فراهم کردن شرایط گفت وگو و بحث پیرامون مسائل مهم جامعه آغاز کرد و برای دقایقی طولانی اقدام به سیاهنمایی از اوضاع دانشگاه ها در دولت قبل پرداخت.
وی دوران اصلاحات را بعنوان دوره ای درخشان در تاریخ تشکل های دانشجویی توصیف کرد و البته به برخی اشتباهات فاحشی که در آن زمان در فضای دانشجویی رخ داد، اعتراف کرد.
او با این تعبیر که انقلاب کردن، تغییر ایجاد کردن و ریختن در خیابان ها وظیفه شما نیست، گفت: شما کار به اینکه کفن چند تکه است، نداشته باشید، اینها وظیفه تشکل های خاصی است که در چارچوب بسته و از بیرون شکل می گیرند.
وی افزود: وظیفه شما آزاداندیشی و باز کردن باب گفت وگو در محیط نقادانه دانشگاه است.
به هر حال خوشحالیم که وی به بزرگترین خط دولت اصلاحات در فضای دانشگاه که سیاست زده کردن آن و تبدیل جنبش دانشجویی پیرو خود، به پیاده نظام سیاسی کف خیابان بود، اعتراف کرد.
اما مشخص نیست بسته پیشنهادی اصغرزاده برای تشکل های دانشجویی که قرار است سینه چاک اصلاحات باشند، چیست؛ که مجددا این صدمه عظیم بر پیکر جنبش دانشجویی وارد نشود که آن را سال ها عقب نگهدارد و از رسالت مطالبه گرانه و مستقلانه باز دارد.
کسی مخالف سیاسی بودن محیط دانشگاه نیست، به قول رهبر فرزانه انقلاب «خدا لعنت کند کسانی را که نمی خواهند دانشگاه سیاسی باشد»؛ بلکه صحبت اینجاست که مبادا سیاست ورزی به سیاست بازی تبدیل شود.
مگر نمی شود تشکلی دانشجویی بدون گرایش به حزبی خاص، سیاسی هم باشد، دارای فهم و بصیرت سیاسی هم باشد، طرفداری هیچ جناح و حزبی را هم نکند و تنها خود را در خدمت آرمان های انقلاب اسلامی و عدالتخواهی بداند.
تشریک مساعی با آل سعود!
در ادامه این صحبت ها مهمان برنامه، گریزی به حادثه منا زد و آن را عظیم خواند، با این حال با نقد عملکرد نظام برابر این فاجعه بزرگ، واکنش جمهوری اسلامی را غیر دیپلماتیک خواند.
او گفت: نمی شود بخاطر اینکه یک عده حاجی ما در منا کشته شده اند، رگ گردنمان بیرون بزند و بگوییم پدر شاه عربستان را در می آوریم، عربستان کشوری دارای جایگاه قابل قبول در منطقه است.
وی تصریح کرد: دولت نمی تواند مانند برخی بیاید در خیابان شعار «مرگ بر آل سعود» بدهد؛ بلکه می تواند با تشریک مساعی با دولت عربستان علت حادثه را کشف کند.
در این رابطه آنچه فارغ از فاجعه منا خیلی دردآور است، درک پایین این سخنران از غصه های عظیم و دلهای سوخته ملت ایران است که در عزای مهاجران الی الله خود به سوگ نشسته اند.
با این حال چند نکته قابل بیان است، گویا ایشان از سابقه جنایت های آل سعود ملعون علیه مسلمانان بخصوص ایرانیان بی اطلاع هستند که در پی تشریک مساعی با آنها هستند.(1)
اگر به شیوه ای که ایشان پیشنهاد می کنند، قرار بود عمل شود حتی پیکر یکی از جانباختگان عزیز ما به کشور باز نمی گشت، کما اینکه طبق اعلام وزیر بهداشت، تنها کشوری که موفق به دریافت پیکر حجاج خود شده است، ایران است.
اتفاقا نقد ما به عملکرد دولت موضع گیری نه چندان قاطع در برابر این حادثه است، در واقع دستگاه دیپلماسی ما می توانست از فرصت داغداری جهان اسلام برای برقراری وحدتی بزرگ میان آن ها و نفی اسلام سعودی(بخوانید آمریکایی) بپردازد.
در واقع این یک ظرفیت عظیم بود که می شد هم تسلط این قوم خبیث را از سرزمین وحی از بین برد و هم از آن در جهت تنفر از اهداف و اقدامات آمریکایی آن ها خصوصا در یمن، عراق و سوریه(حمایت از تکفیری های داعش) نهایت بهره را برد.
اما این فرصت از کف دولت رفت، آن هم دقیقا به خاطر همین دیدگاه که این سخنران مطرح می کند.
معامله بر روی هسته ای!
باز هم بگذریم، او در ادامه وارد بحث تحریم ها می شود و بحث هایی ارائه می کند، وی معتقد است نباید تا این حد ایران بر مسئله هسته ای پافشاری می کرد تا به یک غرور ملی تبدیل شود.
او می گوید باید در این موضوع هزینه – فایده می کردیم.
نگارنده هنوز متوجه نشده است منظور آقای اصغرزاده از تاکتیک هزینه - فایده در موضوع هسته ای چیست، اگر منظورشان این است که فناوری هسته ای آنقدر ها هم که می گویند بدرد بخور نیست و نمی ارزید آنقدر روی آن پافشاری کنیم باید به چند موضوع توجه کند.
مسئله اول این است که اولا ما از ابتدای انقلاب تا کنون تحریم بودیم و اساسا مسئله هسته ای نیز مانند مسائل حقوق بشر، حمایت از حزب الله(به قول آنها تروریسم) و غیره بهانه است.
و اگر نبود پیشرفت ها و دستاوردهای اساسی ما در صنعت هسته ای، امروز چه ابزار و وسیله ای برای امتیاز گیری در مذاکرات هسته ای و در واقع سرمایه اولیه برای معامله بر سر لغو تحریم ها وجود داشت.
شما اگر بهترین قدرت چانه زنی و دیپلماسی را هم داشته باشی اما دستت خالی باشد، حتی پشت میز مذاکره راهتان هم نمی دهند و با نهایت بی احترامی هرچه بخواهند به شما تحمیل می کنند.
او در بخش بعدی سخنان خود از کسانی که به برجام نقد می کنند شدیدا انتقاد می کند و آن ها را دعوت به بوسیدن دست آقایان روحانی و ظریف می کند و می گوید کشور نیاز به رونق اقتصادی و تکنولوژی روز دارد.
او معتقد است اگر اوضاع کشور به همین شکل پیش برود، اقشار فقیر جامعه قیام می کنند و آنوقت کسانی که مانع اجرای برجام می شدند، باید دنبال سوراخ موش بگردند.
اینجا هم خلط مبحث زیادی رخ می دهد و چند نکته لازم به ذکر است، اولا اگر همین مقاومت های مردم و دلسوزان و خطوط قرمزی که از سوی رهبر معظم انقلاب برای مذاکرات تعیین شد، نبود برخی دوستان به همان توافق ژنو راضی می شدند.
یک نیم نگاه به توافق ضعیف ژنو کافیست تا حاصل مقاومت و کوتاه نیامدن دلسوزان را در توافقات بعدی یعنی لوزان و وین ببینیم، گرچه این توافقات هم ابهامات خطرناک و ایرادات اساسی دارد؛ اما بهتر از ژنو است.
اصولا آنچه از دستاوردهای هسته ای بر سر آن، برای لغو تحریم ها معامله کردیم، حاصل مقاومت مردم بود.
آن امتیازات بدست آمده در متن برجام نیز حاصل همین انتقادات، مقاومت ها و کوتاه نیامدن ها بود؛ البته تلاش های خوب تیم مذاکره کننده را هم نباید نادیده بگیریم.
قیام پابرهنگان علیه نظام!
نکته دوم هم این است که ایشان یا خوب اقشار پابرهنه جامعه ما را نمی شناسد و یا ناخواسته می خواهد در افکار مردم دستکاری کند که چنین اتهام بزرگی را به آنان می زند.
آقای اصغر زاده! همین پابرهنه ها بودند و هستند که در تمام برهه های حساس کشور به میدان آمدند و از انقلاب اسلامی و نظام دفاع کردند و شهید دادند نه مرفهان بی درد و اقشار بالاشهرنشین.
کسی مخالف رونق اقتصادی و لغو تحریم ها نیست؛ اما می شود بگویید کدام بند برجام به لغو کامل همه تحریم ها اشاره می کند؟
و به قول مقام معظم رهبری اگر قرار نباشد تحریم ها لغو شود، اصلا چرا از اول مذاکره کردیم، اصلا چرا باید اینقدر محدودیت در صنعت هسته ای خود را بپذیریم.
به شما ربطی ندارد!
و اینکه در ادامه گفتید برجام یک کار کارشناسی است و چه چیزی از آن می فهمید که نظر می دهید و اصلا به شما چه ربطی دارد، برای ما ایجاد سئوال کرده است، آخر جنبش دانشجویی باید راجع به مسائل مهم کشور بحث کند یا به او ربطی ندارد!
نمی شود در موضوعاتی که باب طبع همفکران شماست و آنچه شما می پسندید مطالبه گری و بحث صورت بگیرد؛ اما آنجا که به مذاق شما خوش نمی آید کسی که حرف بزند بی سواد است و چیزی از آن موضوع نمی فهمد.
اما دیدگاه های اصغرزاده آنجا برای حضار روشن تر شد که یک دانشجو از او در خصوص تسخیر لانه جاسوسی آمریکا سئوال کرد و از او خواست بگوید از این کار پیشمان شده یا خیر.
اصغر زاده نیز با چنین جملاتی نظر خود را بیان کرد، «این اقدام قرار نبود به قطع رابطه دائمی ایران با آمریکا بیانجامد و وسیله ای برای تسویه حساب با لیبرال ها باشد و من بخاطر این اتفاقات عذرخواهی می کنم».
او تاکید می کند: آمریکا آن موقع از تمام قدرت های استکباری دنیا حمایت می کرد و مسئولان سفارت نیز همگی از نیروهای سازمان جاسوسی سیا بودند نه اینکه ما با یک سری افراد اهل فکر مواجه باشیم.
تفکیک بین اوباما و صهیونسیم!
او پا را فراتر هم گذاشت و گفت: امروز عده ای نمی خواهند بین اوباما و جمهوری خواهان با کنگره و صهیونیسم تفکیک قائل شوند، امروز بین آنها شکاف افتاده است و اوباما دنبال رفع مسئله هسته ای ایران با گفتگو و بدون جنگ است.
او ادامه داد: روحانی باید از این شکاف استفاده کند و به افرادی که قدرت تشخیص این موضوع را ندارند توجه نکند.
کار به این نداریم که اسناد جاسوسی خیلی از این لیبرال ها در همین تسخیر لانه جاسوسی رو شد؛ اما سخنان آقای اصغرزاده که از پیامدهای تسخیر لانه جاسوسی عذرخواه است قابل توجه است.(2)
حال بیاییم ببینیم کسانی که آمریکا را همچنان شیطان بزرگ می دانند، دچار خطای محاسباتی هستند یا آنها که حساب اوباما را از صهیونیسم جدا می کنند و او را فردی صلح طلب و اهل فکر معرفی می کنند.
پاسخ این سئوال خود سئوالی دیگر است، امروز اوضاع کشورهای همجوار ما که با آمریکا رابطه برقرار کردند، بهتر است یا اوضاع ما، آیا آنها امروز دارای امنیت، عزت و اقتدار هستند یا ما، آیا آنها انواع پیشرفت های علمی، تکنولوژیکی را داشته اند یا ما؟
امروز اتفاقا ریاکاری و تزویر اوباما و آمریکا در لفافه سازمان های حقوق بشری بسیار بیشتر از گذشته است، تفکیک اوباما و صهیونیستم خنده دار است.
اوبامایی که همین چند روز پیش یک بیمارستان را در افغانستان مورد اصابت موشک قرار داد و علاوه بر تعداد زیادی از بیماران بی گناه چندین پزشک بدون مرز را از بین برد.
آنگاه پشت تریبون آمد و از سازمان پزشکان بدون مرز عذرخواهی کرد؛ اما از خانواده بیمارانی که زنده زنده سوخته بودند، کوچکترین عذرخواهی نکرد.
بی خیالان و سهل اندیشان در مسئله مذاکره با آمریکا!
با این حال سخنان آقای اصغر زاده مرا یاد هشدار چند روز پیش رهبر معظم انقلاب انداخت که فرمودند: "یک عدّهای در قضیّه مذاکره و مسئله مذاکره سهلانگاری میکنند، سهلاندیشی می کنند، مطلب را درست نمی فهمند.
حالا بعضیها بیخیالند -بیخیالان جامعه، که هرچه پیش بیاید برایشان اهمّیتی ندارد، مصالح کشور از بین برود، منافع ملی نابود بشود- که با آنها کاری نداریم؛ اما بعضی بیخیال هم نیستند؛ لکن سهلاندیشند، عمق مسائل را نمی فهند.
یک عدهای واقعاً با نگاه سهلاندیشانه و عوامانه و بدون فهمِ حقیقتِ حال مثال میآورند و در روزنامه می نویسند، در سایت می نویسند و در سخنرانی می گویند که چرا امیرالمؤمنین(ع) با زبیر مذاکره کرد، شما با آمریکا مذاکره نمی کنید؟ یعنی اینقدر اشتباه در فهم مسئله وجود دارد، تاریخ را اینجور می فهمید؟ زندگی ائمه را اینجور تحلیل می کنید؟ امام حسین(ع) رفت به ابن سعد نهیب زد، نصیحت کرد، گفت از خدا بترس.
مذاکره آمریکا که شیطان بزرگ است با جمهوری اسلامی ایران، یعنی نفوذ؛ تعریفی که آنها برای مذاکره کردند، این است و آنها می خواهند راه را برای تحمیل باز کنند. امروز یک فصل مهمی از فعّالیت دشمنان جمهوری اسلامی همین است که محاسبات مسئولان را تغییر بدهند و افکار مردم را دستکاری بکنند."
چه کسی دنبال سوراخ موش می گردد!
نکته پایانی در این مسئله این است که اتفاقا آنها که با دلسوزی، سوء استفاده آمریکا را از برجام برای باز کردن راه نفوذ متوجه می شوند، کسانی نیستند که دنبال سوراخ موش بگردند.
بلکه کسانی که با سهل اندیشی و بی خیالی بین اوباما و صهیونیسم را تفکیک می کنند، وقتی که دشمن به کشور نفوذ کرد و فهمیدند چه اشتباه بزرگی مرتکب شده اند آنها هستند که دنبال سوراخ موش می گردند و باز همین قشر دلسوز و پابرهنه است که جلوی دشمن می ایستد و جانبازی می کند.
اسیدپاشی!
از اتهام بدون سند و ظالمانه ایشان خطاب به مردم متدین، که اسیدپاشی اصفهان را نوعی نهی از منکر تلقی کردند، نیز تنها با ذکر این نکته می گذریم که چطور میشود با انجام منکری بزرگتر(اسیدپاشی) از منکری کوچکتر(بدحجابی) جلوگیری کرد!
در پایان بسیاری از تعابیر ناشایست و برچسب هایی که به اعضای مجلس خبرگان، بسیج دانشجویی، دولت سابق، منتقدین دولت و جریان حزب اللهی زده شد، نیز صرف نظر می کنیم و به قول دوستان به خدا واگذار می کنیم.