به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، محمدامین سلیمی فعال دانشجویی کشور نامهای را به صادق خرازی نوشت که متن نامه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای صادق خرازی ریاست محترم حزب ندای ایرانیان
ضمن عرض سلام و تقدیم احترام
در پی فرمایشات حضرتعالی در دانشگاه شیراز نکاتی به ذهن حقیر رسید که بخشی از رسالت روشنگری دانشجوییمان کمی تحریک شده و به تبع آن چند خطی مزاحم محضرتان میشوم که فردای تاریخ انگشت ندامت و حیرت به دندان نگیریم که چرا در وقت مقتضی اندیشههای خود را آشکار نکردیم تا کار به این غایت رسید.
نکته قابل توجهی که اینجانب را بر نگارش این وجیزه ترغیب کرد فرمایش جنابتان بود که فرمودهاید: نمیگویم در دوره اصلاحات اشتباهاتی صورت نگرفت اما آنچه مهم است ما با دین و ایمان مردم بازی نکردیم.
گذر از تقدیر و تشکر از صراحت حضرتعالی بر اذعان صورت گرفتن اشتباهاتی در دوران اصلاحات علیرغم برخی همفکرانتان جای بسی سوال است که شما اساسا چه اقدامی را بازی با دین و ایمان مردم تلقی میکنید؟ زیرا تعداد کثیری مصادیق نقض کننده فرمایشات شما در تاریخ به ثبت رسیده است که انتظار میرفت لااقل شما بر آن تسلط و احاطه کافی داشته باشید. جسارتا حقیر محض یادآوری چند موردی را خدمتتان عارض میشوم:
۱- مستحضر هستید که فرهنگ و مذهب این مردم همواره در هم تنیده و دو امر غیر قابل تفکیک است و فرهنگ این مرز و بوم تحث تاثیر بسیاری از عقاید مذهبی آن است. قبح شکنیها و نظرات شاذ و بیبدیل جناب مهاجرانی (زینت الوزرا) در زمان وزارتش در دوران اصلاحات و نظر رهبری پیرامون ایشان و وزارتخانه متبوعشان چیزی نیست که حتی از ذهن شما هم پاک شده باشد.
همگان به یاد دارند قداست زدایی و قبح شکنی از وظایف و رسالتهای همیشگی مطبوعات حامی جریان اصلاحات بود که خب کم هم نبودند و به تعبیر رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی در دوره این بزرگواران مطبوعات به پایگاه دشمن بدل گردید و زیر سوال بردن عصمت اهل بیت، جنبه وحیانی و الهی قرآن، اتهام به پیغمبران و حمله به شعائر حسینی و بال و پر گرفتن روشنفکرانی که هم اکنون غالبا سر در آخور غرب دارند و فقط خدا میداند چه مقدار از اذهان جوانان این ممکلت با اسرائیلیاتشان مسموم نشد همه و همه در دوران سرشار از نورانیت و معنویت گفتگوی تمدنها آغاز گردید، رسانهها و مطبوعات و نمایندگان مجلس هم فکر و هم حزیتان تا توانستند به ریشههای عمیق باور و اعتقادات مردم تاختند و بخشی از مبانی انقلابی ناب امام راحل باقی نماند که مورد تعرض و دستبرد ایشان قرار نگیرد و دست به آنچنان مغالطه و تحریفی زدند که آنسویش ناپیدا و شد آنچه شد. از برخورد نمایندگان هم حزب شما در مجلس ششم با حکم حکومتی رهبری انقلاب در داستان نظارت بر مطبوعات که حقیقتا نماینگر اوج ولایتمداری و سرسپردگی ایشان به آرمانهای امام و رهبری!!!!!!!! بود میگذرم و اشارهای نمیکنم.
۲- در جمهوری اسلامی ایران در کشوری که برای آبیاری نهال نوپای انقلابش خونهها داده شد و جوانان زیادی از دست رفتند و خانوادههای بسیار زیادتری داغدار و یتیم و بیسرپرست شدند، تا این نظام بماند و برخی از پلههای جمهوریت آن بالا بیایند و بر صندلی قدرت تکیه بزنند و بعد دوستان و همفکران و مشاورانشان در جلساتی نظیر کنفرانس برلین حضور پیدا کنند و تمامی دستاوردها و نظرات و مبانی این نظام را لجن مال کرده و بر این ساختار شکنی فخر و مباهات نیز بکنند، افکاری نظیر سپردن افکار امام به موزه تاریخ و عبور از حکومت دینی را با یارانههای دولتی چاپ و نشر بدهند و سر راهشان هم اندک توجهی به ملتی نکنند که برای آن آرمانها هر آنچه داشت از سر اعتقاد و باور در طبق اخلاص گذاشت. آری جناب خرازی این بازی گرفتن دین و ایمان مردم نیست.
این به سخره گرفتن اعتقادات مردم است.. از برخوردهای منزجر کننده و زننده برخی دانشجو نماها و افرادی که زیر دست دوستان شما تربیت شده بودند با مراسمات تشییع بدنهای مطهر شهدا در دانشگاههای کشور و غربت رزمندگان و تقبیح ایام دفاع مقدس به هرقیمت توسط دوستانتان چیزی نمیگویم و خاطرتان را بیش از این آزرده نمیکنم. ولی خوشحالم که حداقل شما هم اکنون آنچهرههای خسته و آسیب دیده را در سخنرانی اخیرتان درخشان تعبیر کردهاید.
۳- بسیار مایه مسرت است که امروز حضرتعالی از سردار رشید اسلام قاسم سلیمانی صحبت میکنید و با افتخار با او عکس سلفی گرفته و منتشر میکنید. قبلترها این جور علاقهمندی به محور مقاومت و حضور در سطح منطقه خیلی مورد قبول دوستان اصلاح طلب نبود که این عقبه فکری در سال ۸۸ با شعار «نه غزه، نه لبنان» تجلی پیدا کرد و به نظرات ساختار شکن پیرامون سوریه و حکومت بشار اسد رسید که تطابق زیادی بابرخی مواضع صهیونیستی داشت، و اگر به خاطر داشته باشید، که قطعا دارید، در نامه جناب خاتمی در اوایل دهه ۸۰ که خود در جریان رد و بدل آن هم هستید ایشان آماده بودند سر همین آرمانها و همین سرداران رشید محور مقاومت معامله کنند و به بهای دموکراسیهای جعلی همه را یک جا بفروشند و همین نماد مقاومت را خلع سلاح کنند و خلاص که الحمدلله محقق نشد.
۴- از یادمان نرفته است که ریاست محترم دولت اصلاحات در سخنرانیهای مکررشان اذعان میکردند که در تقابل شریعت با آزادی این دین و شریعت است که باید محدود شود و البته حتما شما متن حکم امام برای ایشان در ماجرای سرپرستی موسسه کیهان را مطالعه کردهاید: «مطبوعات باید همیشه در خدمت اسلام عزیز و مردم و کشور باشند،؛ و آزادیها در حدود قوانین مقدس اسلام و قانون اساسی به بهترین وجه تامین شود» و البته این سیاست تقابل آزادی و شریعت در لایههای میانی و پایین و بالای مدیریت فرهنگی سیاسی دوران اصلاحات کم به چشم نمیخورد. که البته دست دادن با زنان اجنبی و برخی از مناظر دیگر که درشان ریاست جمهوری ایران اسلامی نیست هم حتما یکی از مصادیق تقابل آزادی و شریعت بوده است که الله اعلم.
۵- در بخشی دیگر از سخنانتان فرمودهاید: «در فتنه ۸۸ معتقدم لحظهای که رهبری فصل الخطاب بودند، دوستان اصلاح طلب باید فصل الخطابی رهبری را میپذیرفتند و به غائله خاتمه میدادند». آقای خرازی باید به استحضارتان برسانم دقیقا دوستان اصلاح طلبتان نه تنها بیانات رهبری را فصل الخطاب قرار ندادند که موج جدیدی ایجاد کردند و اوج تخریبها و توهینها و تهمتهای ناروا را روانه نظام کردند و کشور را مدتها در ناامنی فرو بردند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب که شما فرمودید «فصل الخطاب» است نظام را به لبه پرتگاه کشاندند. حال از شما به عنوان یک اصلاح طلب منصف سوال میکنم: با اینان چه باید کرد و کیفر این تمرد و سرپیچی و یاغیگری چیست؟؟؟؟ جواب روشن است. آقای خرازی اندکی بوی التقاط و دوگانگی به مشام میرسد.
سخن بسیار است و مجال اندک و از اشاره به باقی موارد چشم پوشی میکنم و در نهایت خدمتتان عارض میشوم که اگر در گذشته مشکلاتی در زمینههای مدیریتی و اقتصادی و فرهنگی کشور وجود داشته است نباید تلاش شود که با آب تشت از بام افتاده آنچهره خود را تطهیر کرد. از حضرتعالی مصرانه درخواست دارم که در راستای فرمایشات روشنگرانه یتان همان لیست اصلاح طلبان نفوذی و کارشکن که در زمان سفیر بودنتان شناختهاید منتشر کنید و چهره آنان را به مردم عزیز ایران بشناسانید.
با تقدیم احترام و آروزی توفیقات روز افزون
محمد امین سلیمی