گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، ایران، روسیه و چین با مشکل مشترکی مواجه هستند؛ حضور نابهجای آمریکا در مناطق تحت نفوذ این کشورها. آنها حالا میتوانند با استفاده از زمینههای مشترک، جلوی زیادهخواهیهای این کشور را بگیرند. تلاشهای آمریکا برای مهار این سه کشور رویکردی را بین تصمیمسازان این کشورها ایجاد کرده که نگاهها را به سمت ائتلاف روانه میکند.
مقابله با یک جانبهگرایی ایالات متحده برای ایجاد ترتیبات و معادلات منطقهای و بینالمللی آن چیزی است که سه کشور ایران، چین و روسیه را در نگاه نخست به هم نزدیک میکند. هر سه کشور از وجود پتانسیلی صحبت میکنند که توان تأثیرگذاری بر منطقه را دارد و میتواند مهاری باشد بر سیاست توسعهطلبانهی غرب.
این همگرایی خود را در تصمیمات بینالمللی نشان میدهد. بشار اسد رئیس جمهوری سوریه تا چند وقت دیگر برای انجام یک دیدار دیپلماتیک و رسمی راهی تهران خواهد شد. سایت عربی شبکهی الجزیره در گزارشی می نویسد: «رسانه های منطقه خبر دادند که روسیه برای انجام سفر بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه به ایران پیشنهاد داده است که چهار جت جنگنده را برای اسکورت هواپیمای حامل اسد به مقصد تهران و بالعکس به دمشق ارسال کند.»
بر همین اساس روزنامه لبنانی الدیار که نزدیک به حکومت بشار اسد محسوب میشود؛ این خبر را منتشر کرده و ادعا کرد که «مسکو به ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا هشدار داده تا برای جلوگیری از به راه افتادن جنگ، به هواپیمای اسد نزدیک نشوند.»
این دومین سفر اسد به یک کشور خارجی پس از آغاز بحران در این کشور است. در ماه اکتبر گذشته کاخ کرملین مسکو میزبان رئیس جمهوری سوریه بود که برای دیدار با ولادیمر پوتین رئیس جمهوری روسیه عازم این کشور شده بود.
دیدار اسد از تهران آن هم بعد از گذشت نزدیک به 5 سال از آغاز بحران در این سوریه، خود به تنهایی آن قدر مهم هست که حساسیت رسانههای بینالمللی را برانگیزد. تلویزیون ونزوئلا در گزارشی به موضوع مذاکرات اسد و مقامات کشورمان پرداخته است. سایت شبکه خبری تلسور در این باره می نویسد: «دیدار اسد با مقامات تهران بر تحولات اخیر درگیری های داخلی در سوریه متمرکز خواهد شد.»
گذشته از اصل دیدار اسد از ایران اما این موضوع از جنبههای دیگر نیز قابل بررسی است. چندی پیش آمریکا به اختلاف موجود میان این کشور با روسیه و ایران بر سر وضعیت بشار اسد در سوریه اشاره کرده و بر تلاشهایش برای سقوط نظام اسد تاکید کرد؛ این درحالی است که روسیه و ایران با تغییر غیردموکراتیک نظام در سوریه مخالفت میکنند.
سفر بشار اسد به ایران اما در شرایط کنونی منطقه می تواند چندین پیام به همراه داشته باشد که مهمترین آنها شکست مخالفان وی و سیاست های غرب در منزوی کردن رئیس جمهوری سوریه است. موضوعی که بیانگر پیشبرد اهداف تهران و روسیه در ساماندهی اوضاع داخلی سوریه به نفع دمشق است. از سوی دیگر این سفر و مخصوصا اسکورت هشدارآمیز هواپیمای او توسط جنگندههای روس، حاوی پیام روشنی از سوی ایران و روسیه به غرب است که باید منتظر همکاریهای فراتر از گذشتهی مسکو، تهران و دمشق باشند.
اما آنچه نگرانی بیش از پیش مخالفان اسد را در پی خواهد داشت اخباری است که از سفر قریبالوقوع بشار اسد به پکن حکایت میکند. اواخر آذرماه سالجاری «هونگ لی» سخنگوی وزارت امورخارجهی چین؛ از دعوت رئیس جمهوری این کشور از بشار اسد برای سفر به پکن خبر داد. لی گفت: "چین برای بهبود وضعیت سوریه از هیچ کمک و تلاشی فروگذار نخواهد کرد. این دعوت نیز به همین منظور برای انجام پاره ای گفتگوهای سازنده انجام می شود."
این دقیقا همان خبری است که کاخ سفید را به نگرانی واخواهد داشت. برخی کارشناسان معتقدند از نظر آمریکا و مطابق با ایدهی یکجانبهگرایی، هر اقدامی که مساوی سهمخواهی سایر قدرتها در معادلات بینالمللی باشد، معادل نقض منافع ملی آمریکا تلقی شده و این بهمعنای دخالت آمریکا برای کنترل آن قدرت محسوب میشود. چنانچه در اوستیای جنوبی مشاهده شد که آمریکا از گرجستان حمایت کرده و نزاع با روسیه را از سر گرفت، بهگونهای که عدهای از تحلیلگران از آن به عنوان جنگ سرد جدید یاد کردند، یا تلاش برای کنترل قدرت اقتصادی و نظامی و حتی سیاسی چین در سطح بینالملل که هم در جهت تضعیف و کنترل اقتصاد چین صورت میگیرد و هم تلاش دارد تا قدرت نظامی چین را تحت کنترل خود درآورد.
این موضوع در مورد ایران به طریق اولی -بهدلیل تعبیر آرمانگرایانه و غایتمند ایران از نظام بینالملل-، مطرح است. بهگونهای که آمریکا نه تنها حاضر به پذیرش قدرت و حقانیت ایران در نظام بینالملل نیست، بلکه نقش ایران در زیرسیستمهای منطقهای (مثل خلیج فارس، آسیای مرکزی و قفقاز و غرب آسیا) را نیز زیر سؤال برده و تلاش میکند تا این قدرت را مهار کند. همین رویکرد مهارکنندگی آمریکا مهمترین دلیل سه کشور ایران، روسیه و چین برای همگرایی بیشتر است.
حضور ناتو و آمریکا در حوزههای نفوذ روسیه، چین و ایران، فصل مشترک دیگری برای همکاری سه بازیگر بوده است. بیتردید روسیه از حضور آمریکا در کشورهای آسیای میانه، راضی نیست و از طرح انقلابهای رنگی که در این کشورها به صورت کاملاً هدایت شده ایجاد و توسط سرویسهای اطلاعاتی آمریکا صورتبندی شده هم دل خوشی ندارد. به طور حتم از استقرار سپر دفاع موشکی در گرجستان، آذربایجان و یا قرقیزستان نیز خشنود نیست، چرا که این کشورها حوزهی نفوذ روسیه تلقی میشوند.
این شرایط در مورد حضور آمریکا در آسیای جنوب شرقی و دخالت در روابط کشورهای عضو «آ.سه.آن» نیز صادق است. بیشک چین برنمیتابد تا بازیگری که هیچ نقشی در هویتسازی این منطقه ندارد، برای این منطقه هویتسازی کرده و نقش میانجی را بازی کند.
ائتلاف سه گانه و تاحدودی غیررسمی ایران، روسیه و چین، سبب شکلگیری نسل جدیدی از پیمانهای بینالمللی شده است به گونهای که روزنامه البناء در گزارشی مینویسد: «سیاست عمل انجام شده ایران و روسیه باعث شده تا قدرت های جهانی از طریق تشکیل ائتلاف های جدید و پیمان های همکاری فیمابین، یک بار دیگر به عرصه سیاسی جهان بازگردند.»
این درحالی است که آمریکا و کشورهای اروپایی از نزدیکی مسکو و پکن که در دوران ریاست جمهوی ولادیمیر پوتین و در چارچوب سازمان همکاری های شانگهای وارد مرحله پیشرفته تری شده احساس نگرانی می کنند. این همکاری ها که بُعد نظامی آن رفته رفته روشن شده؛ نگرانی شدید واشنگتن را نیز در پی داشته است.
اما آنچه حائز اهمیت است، تبعات این ائتلافهای مقاومت محور که شرق و غرب آسیا را به هم پیوند میدهد؛ در تحولات بینالمللی به خوبی خودنمایی میکند تا آنجا که نخستین نتیجهی آن خروج رئیس جمهوری سوریه از انزوایی است که غرب خواهان تشدید آن بود.