گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در حالیکه ماشین مدلبالا را به زوج جوان نشان میدهد هرازگاهی دستی روی کاپوت میکشد و میگوید: «خداوکیلی این مدل ماشین کمتر از تعداد انگشتای دست وارد شده، رو هوا می برنش! به خداوندیِ خدا قسم دوتا از دوستان خواستن اما نفروختم؛ حضرتعباسی دستفرمونی که این ماشین داره بنز نداره!!» و لبخند رضایتی که زوج جوان را برای خرید ترغیب میکند. سر قیمت چانه میزنند و فروشنده درحالیکه درب خودرو را باز و بسته میکند، ادامه میدهد: « خدا میدونه ما سودی رو این ماشین نمیبریم، کلی هزینه جانبی دولت برای ما میتراشه که از این دست پول میگیریم از اون دست باید همه رو بدیم بره...!»
"ناموساً!"، "جون خودم و خودت!"، "به همین برکت قسم!"، "به خدای احد و واحد!"، "خداوکیلی!"، "به کی به کی قسم!" ها را خیلی وقتها شنیدیم یا خودمان همبارها و بارها به زبان آوردیم. البته این قسمها معمولیترین قسمهایی است که اقشار مختلف جامعه در انواع و اقسام روابط، اعم از کاری و خانوادگی و اجتماعی به کار میبرند. به همهی اینها اضافه کنید قسمهایی است که نام تکتک ائمه و اهلبیتشان در آن ردیف میشود. "یا ابالفضل!"، "به خوده قرآن قسم!"، "به امام حسین قسم" و قس علیهذا.
اینکه این قسم خوردنها چگونه در فرهنگ ایرانیها پدید آمد و جا خوش کرد، موضوع این گزارش نیست، اما میتوان با یک دستهبندی کلی، به درک مناسبی از چند و چون این پدیده و میزان اثرگذاری آن در سطوح مختلف جامعه رسید.
قسم به سبک والدین
اصلاً این فرهنگ قسم خوردن را میتوان از خانواده ردیابی کرد، کودکان از همان ابتدا و در خانواده با فرهنگ قسم خوردن آشنا میشوند. مثلاً "به قرآن اگه مشقاتو ننویسی تنبیه میشوی". معلوم نیست اگر قرار به تنبیه و کتک زدن است، تمسک به قرآن و قسم خوردن به آن برای چه انجام میشود؟ جز این است که طفل معصوم از همان کانون خانواده میآموزد برای نشان دادن خشم باید از واژههای مقدس استفاده کند تا طرف حساب بُرده و ماستهایش را کیسه کند؟!
البته قسم خوردن و به کار بردن مقدسات هنگام شادی و ابراز محبت هم به کار میرود. "الهی قربونت برم"، "هزار اللهاکبر به اینهمه زیبایی"، "به خدا یه دستپختی داره ..."
قسم به سبک دلالی!
قسم در میان کاسب و دلال جماعت جایگاه والاتری دارد. اصلاً تا قسم نباشد انگار هیچ معاملهای جوش نمیخورد! قسم میخورند تا طرف مقابل هرقدر هم که اعتقاد سفت و سختی ندارد، باز هم خاطرش جمع شود که این خانه، ماشین یا کالا بهترین موردی است که در زندگی سر راهش افتاده است. اصلاً همین یک قلم از آسمان افتاده و کار خدا بوده که شانس آورده و نصیبش شده است. درحالیکه اگر شخص فروشنده بهجای قسم خوردن به بیان فواید و مزایای موضوع مورد معامله صحبت میکرد، مشتری دست آخر به همان نتیجه میرسید.
قسم به سبک متکدیان
چهار ستون بدن میلرزد از این قسم خوردنها! به ویژه وقتی دستفروش بینوا با قسمهای مندرآوردی دل مخاطب را میلرزاند تا بلکم اینطوری جنس بنجلش را قالب کند. از سر چهارراهها و پیادهروی خیابانها گرفته تا اطراف امکان مقدسه، این جماعت با سو استفاده از اعتقادات و ارزشهای انسانی دست به تکدیگری میزنند، اگرچه این موضوع با ورود دستگاههای متولی در پیشگیری و پیگیری آسیبهای اجتماعی این روزها کمرنگتر شده، اما هنوز بهطور کامل از بین نرفته و باگذشت زمان تکنیکها و قسمها بهروزتر شده است.
این همه قسم و آیه ردیف کردن، برای آن است که فرد مجبور شود با اکراه و تنها به دلیل عواقب احتمالی بیتوجهی به این قسمها در برابر دستفروش کوتاه بیاید، این در حالی است که به گفته کارشناسان علوم دینی این قسمها هیچ مسئولیتی برای انسان ایجاد نمیکند.
چرا قسم میخوریم؟
اصل قسم یادکردن و بیان سوگند در فرهنگ دینی موضوعی مشخص است تا آنجا که خداوند نیز در قرآن بهکرات قسم یادکرده اما نکته اینجاست که قسم برای تأکید بر موضوعی اثباتشده و اثبات حق است اما این موضوع در میان جامعه رنگباخته و سود و منفعت شخصی زمینه ترویج فرهنگ قسم یاد کردن شده است. ترویج بیاعتمادی در جامعه مهمترین آسیبی است که میتوان دلیل عادی شدن قسم بین افراد دانست از همین رو باید بین اصل و دلیل و شرایط قسم تفکیک قائل شد.
ضرب المثل دم خروس و قسم حضرت عباس هم که از دیرباز در ادبیات ایرانیها وجود دارد بهنوعی بیانکننده خطاهایی است که برای افرادی به کار میرود که با سو استفاده از اعتقادات و لفاظی تلاش میکنند زشتی و قبح کار خود را پنهان کنند غافل از اینکه این اقدام آنها نهتنها خطا را نمیپوشاند بلکه بیاعتمادی را نیز در مخاطبان ایجاد میکند.
به گفته جامعه شناسان، اگر افراد در جامعه تعهد و وفای به عهد داشته باشند اعتماد در بین مردم ایجاد میشود و دیگر نیازی نیست برای اثبات سادهترین امور به قسم خوردن متوسل شویم. متوسل شدن به قسم برای اثبات گفتهها حداقل آسیبی که دارد این است که جایگاه مقدسات را خدشهدار میکند که بهتبع آن این اقدام ضد فرهنگ خود ناهنجاری و ضد ارزشها را در جامعه ترویج میکند.
راهکار بازگشت اعتماد به جامعه
اگر بتوانیم اصرار بر حرف درست را بدون قسم یاد کردن در جامعه ارزش بدانیم و آن را ترویج دهیم میتوانیم اعتماد را نیز تقویت کنیم، قسم خوردن در جامعه امروز ما از اسماء جلاله، اهلبیت (ع) و حتی جانعزیزان را شامل میشود، اگرچه تأکید اسلام بر عدم ترویج و فرهنگ قسم خوردن است اما در مواردی برای آن شروطی بیان کرده است.
در اسلام سه نوع قسم حرام، مکروه و مباح تعریفشده است، که براین اساس قسمی که برای امر حرام به زبان جاری شود حرام، قسم یاد کردن برای امور ساده بهویژه استفاده از لفظ جلاله مکروه است اما جایی که امور مهم و جان و مال و آبروی کسی درخطر است میتوان برای اثبات حقانیت و دفع شر قسم خوردن مباح اعلامشده است. با این اوصاف اگر معتمدان مردم چه ازنظر شهرت و چه ازنظر جایگاه در حفظ این اعتماد حداکثری تلاش کنند و رسانهها و افراد دارای تریبون در راستای ترویج گفتههای خود بیاعتمادی را در جامعه دامن نزنند میتوان گامی در جهت حفظ قداست مقدسات برداشت تا بهواسطه این اقدام افراد برای اثبات گفته خود مجبور به استفاده از الفاظ مقدس نشود.
اولین قدم را هم میتوان از محاورات روزانه خود شروع کرد. بدون اینکه مجبور باشیم برای اثبات گفته خود حتی پای جانعزیزمان را به میان نکشیم. بدون اینکه بخواهیم بگوییم به جان مادرم، به جان عزیزترینم، به جان فرزندم.
34 لیکن من به شما میگویم،هرگز قسم مخورید، نه به آسمان زیرا که عرش خداست،
35 و نه به زمین زیرا که پایانداز او است، و نه به اورْشلیم زیرا که شهر پادشاه عظیم است،
36 و نه به سر خود قسم یاد کن، زیرا که مویی را سفید یا سیاه نمیتوانی کرد.
37 بلکه سخن شما بلی بلی و نی نی باشد زیرا که زیاده بر این از شریر است.
"انجیل"