پزشک جراح عمومی در گفتوگو با خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، در خصوص حق خواهی خانم دکترهای سهمیه زنان که تاکنون بعد از دو سال به نتیجه نرسیده گفت: سال 90 از رشته جراح عمومی فارغ التحصیل شدم و به من نیز گذراندن دوره هشت ساله کارآموزی پزشکی خورد دو سال و نیم آن را در یکی از شهرستانهای استان هرمزگان که سه ساعتی هم با بندرعباس فاصله داشت گذراندم با یک بچه دو ساله راهی یک شهر غریب شدم آن هم بدون همسرم و به دور از او چون کارش رسمی و در تهران بود.
وی در خصوص شرایط خود در آن دو سال یاداور شد: واقعا در آن دو سال زجر کشیدم ماهی یک بار آن هم برای 5 روز با فرزندم به تهران میآمدم تا پیش همسرم باشم شهری که من در آنجا بودم از کمترین امکانات رفاهی برخوردار بود و به خاطر نداشتن فرودگاه همیشه باید از این شهر به آن شهر میشدم و ناامنی راه را به جان میخریدم.
این خانم دکتر در ادامه سخنان خود افزود: در شهرستانهای کوچکی مثل آنجا اصلا شرایط زندگی مهیا نیست آنجا نه مهدکودکی داشت که من فرزند دو ساله ام را برای نگهداری به آنجا بسپارم و نه از نظر فرهنگی آنجا قبول می کرد که پرستاری برای بچه به خانه بیاید و نه خود بیمارستان این امکان را داشت که حداقل یک مهد کودک برای افراد شاغل داشته باشد.
وی در ادامه اظهار داشت: بعد از پیگیریهای مداوم و رفت و آمدهای زیاد به وزارتخانه توانستم به استان قزوین انتقالی بگیرم اما شرایط همچنان به همان منوال است روزی دو ساعت وقت صرف رفت و برگشت من میشود و هیچ سرویسی هم برای ما وجود ندارد فقط روزی 50 هزار تومان صرف بنزین تو راهی من میشود و این در حالی است که مثل یک کارمند عادی حقوق میگیرم و این طور نیست که بگویم به ازای این همه سختی لااقل حقوق خوبی خواهم گرفت.
پزشک جراح عمومی خاطر نشان کرد: از ما حق زدن مطب را گرفتند لااقل اگر می شد مطبی بزنم خودم درآمدزایی می کردم کارانههایمان را هشت ماه است که واریز نکردهاند و این در حالی است که وزیر بهداشت خواستار پیوستن خانم دکترها به طرح تحول شد و این وعده را داد که در صورت بستن مطبهایمان و حق ویزیت حقوق و مزایای خوبی داده خواهد شد اما امروز میبینیم که آن هم وجود ندارد.
این خانم دکتر در پایان سخنان خود با اشاره به اینکه قضیه بستن مطب های امری دلخواهی نبوده گفت: اجبارمان کردند و حتی خود من که در همان شهر جنوبی مطب داشتم درست در اردیبهشت سال 93 مجبور به بستن آن شدم.