به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از ایلام، محمد تقی قاسمی، جانشین سابق سپاه امیرالمومنین (ع) ایلام در کارگاه « تربیت دانشجو- روایان نور» که روز گذشته در دانشگاه آزاد ایلام برگزار شد، نخستین تحرکات متجاوزانه عراق به خاک ایران را در اردیبهشت ۱۳۵۹ به چاه های نفتی دهلران عنوان کرد و گفت: عملیات رسمی ارتش بعث در ۱۸ شهریور ۱۳۵۸ در ارتفاعات میمک یعنی ۱۲ روز پیش از آغاز رسمی جنگ انجام شد، دليل پيشدستي عراق براي تصرف ميمك یا «سيف سعد» این بود که منطقه مذکور دارای موقعیت سوق الجیشی و تعیین کننده در جنگ بود، میمک با وجود استقامت نیروهای بومی ۱۹ دي ۵۹ سقوط كرد.
وی دورنمای نتایج تصرف میمک را آماده سازی نيروها برای ورود، آموزش، ساماندهي و بررسي منطقه عنوان کرد و ادامه داد: خط شکن این عملیات ایلات و مردم ایلام بودند، در آن زمان عراق در اوج برتري و قدرت زرهی، هوايی و آتش قرار داشت؛ اما با عملیات ضربت ذوالفغار که در تاریخ ۱۹ دی انجام شد هیمنه دشمن شکست. ارتشبد وفیق سامرایی در کتاب ویرانه های شرقی تصریح می کند: نبرد با مردم ایلام ۳۵ روز به طول انجامید، صدام که از به طول کشیدن این مقاومت و عدم شکست مقاومت مردم بومی به ستوه آمده بود دستور داد محمد جواد الخفادي، فرمانده عملیات و معاونینش را به دار اعدام آویزان کنند به عبارتی دیگر اولين اعدام فرمانده نظاميان عراق از ميمك شروع شد.
جانشین سابق سپاه امیرالمومنین (ع) ایلام با تاکید بر اینکه نخستین گلوله شيميايي دشمن در ۲۱ دي ماه ۵۹ در میمک شلیک شد، تصریح کرد: به خاطر دارم که باران به شدت می بارید و کار ما را سخت کرده بود، مدام غُر می زدیم که چرا خداوند ما را نصرت نمی کند؛ اما بعدها متوجه شدیم که باران اثر گازهای شیمایی را خنثی می کند، بهتر است بگویم باران امداد غیبی بود که خدا برای ما نازل کرد.
قاسمی ادامه داد: بیش از ۲۰۰۰ نفر از نیروهای دشمن کشته و ۱۴۶ نفر اسیر شدند ضمن اینکه ۴۶ تانک منهدم و هزاران قبضه سلاح و خودرو به غنیمت گرفته شد، نبرد ميمك علاوه بر سربلندي نيروهاي خودی هيمنه دشمن را شكست داد. عراق چند مرتبه در طول دفاع مقدس باهدف قصد بازپس گیری میمک را داشت كه موفق نشد، اگر این نقطه در اختيار دشمن قرار ميگرفت ایلام به سرعت سقوط می کرد.
وی با تاکید بر اینکه جنگ از ایلام آغاز شد و در این شهر به پایان رسید، گفت: ارتفاعات کله قندی، رضا آباد و ۳۴۳ مهران در خرداد ماه سال ۱۳۵۹ زیر آتش عراق قرار گرفتند. بعد از تصویب قطعنامه رسمی نیز ایلام تا سه راه جندالله به محاصره درآمد، با محاصره اسلام آباد غرب، مرصاد، مهران و صالح آباد راه های ارتباطی با جنوب کشور قطع شد؛ اما فرزندان دلاور ایلام این محاصره را شکستند.
رئیس دانشگاه غیرانتفاعی سفیر دانش با بیان اینکه وجود ۴۲۰ کیلومتر مرز مشترک بین ایلام و عراق مردم این استان با دست خالی و خلق ۵۰ عملیات افتخار آفریدند، تشریح کرد: این انقلاب ثمره خون هزاران هزار شهید است و فردای قیامت ما باید پاسخگوی خون این شهیدان باشیم، در روزگاري که روزهاي تشخيص مرد از نامرد بود، خيلي ها جرات نکردند در معرکه جنگ حضور پيدا کنند.
قاسمی به حماسه آفرینی سردار ۱۷ ساله ای که عراقی ها را کلافه کرده بود اشاره کرد و گفت: علی حیاتی که در سال ۱۳۴۵ در دهلران به دنیا آمده بود با وجود سن کم به فرماندهی گردان یاسین، فرمانده اطلاعات عملیات گردان ۵۰۵ محرم و فرمانده سپاه ماژین منصوب شد، بارها به شدت مجروح شد اما جبهه را ترک نکرد، تا اینکه در هشتم شهریور ۱۳۶۲ با اصابت گلوله مستقیم به پیشانی در منطقه قلاویزان به شهادت رسید، پیکر این بزرگوار ۱۳ روز زیر آفتاب داغ مهران بود.
وی افزود: امروز جنگ، جنگ ماهواره و شبکه های مجازی است، مهدویت و ولایت مداری مردم ما را مورد هدف قرار دهد، رسالت بزرگتر و سنگینتری از دوران دفاع مقدس بر دوش ما قرار دارد، دیروز با توپ و تانک مواجه بودیم و امروز با به راه انداختن بیش از ۱۰۰ شبکه تلویزیونی و ماهوارهای به جنگ نرم علیه ما اقدام کرده اند. دشمن متوجه شده که ایران الگوی جهان اسلام شده است بنابراین با تمام توان در جبهه تهاجم فرهنگی وارد میدان شده.
جانشین سابق سپاه امیرالمومنین (ع) ایلام با تاکید بر اینکه ایلام در طول جنگ ۳۰۰ مرتبه مورد حمله هوایی قرار گرفت، تاکید کرد: از این استان پس از هشت سال جنگ چیزی جز خرابه ای برجای نماند، تعداد شهدای استان ایلام دو هزار و ۲۸۷ نفر است که نسبت به جمعیت استان، ایلام رتبه دوم کشور در تقدیم شهید به انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را دارد.
قاسمی به تعهد رزمندگان اسلام برای صیانت از خاک کشورشان اشاره کرد و گفت: وقتی به ما خبر دادند که میمک سقوط کرده است به سوی پاسگاه مرزی این منطقه رهسپار شدیم، به سختی خود را به پاسگاه رساندیم، یک نفر از بچه های ژاندارمری با یک قبضه اسلحه و دو قبضه خمپاره ۱۲۰ نیروهای عراقی را کلافه کرده بود، صدایش زدیم تا چشمم به ما افتاد از فرط تشنگی و خستگی از هوش رفت، بعد از آنکه هوشیاری اش را به دست آورد اولین جمله ای که بر لب آورد این بود که « پرچم هنوز بر فراز پاسگاه است؟ غیرتم اجازه نمی دهد پرچم کشورم به دست نامحرمان لمس شود، در حال عقب نشینی بودم، ناگهان به پاسگاه نگاه کردم و چشمم به پرچم خورد، بازگشتم تا پرچم تا زمانی که جان در بدن دارم در اهتزاز باشد».