گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، از زمان انتصاب محمد بن سلمان پسر پادشاه عربستان به عنوان وزیر دفاع تنها کمی بیش از یک سال میگذرد. این جوان سی ساله که لقب جوان ترین وزیر دفاع جهان را از آن خود کرده است، چندان به مقامی که در اختیار دارد راضی نیست. او تلاش می کند در میان شیوخ پیر و فرتوت آل سعود تبدیل به چهرهای شاخص شود و مسند پادشاهی را نیز از ولیعهد برباید.
محمد بن سلمان برنامه خود را برای رسیدن به پادشاهی با حمله به یمن آغاز کرد. او امیدوار بود بتواند در نبردی کوتاه مدت به پیروزی برسد و با گسترش حوزه نفود ریاض در مرزهای جنوبی و تسلط غیرمستقیم بر تنگه باب المندب و خلیج عدن، توانایی و اقتدار خود را به رخ سایر درباریان آل سعود بکشد. این تصمیم عجولانه که نشان از بیتجربگی مفرط وزیر دفاع داشت، به شکست انجامید و علاوه بر آنکه محمد بن سلمان را به هدف خود نرساند؛ موجب تحمیل هزینه روزانه 200 میلیون دلاری بر عربستان شد. پس از گذشت بیش از یک سال از تجاوز نظامی به یمن، سازمان ملل در گزارشی نام عربستان را در لیست کشورهای ناقض حقوق کودکان قرار داد و اعلام کرد ریاض مسئول کشته شدن 60 درصد کودکان جنگ یمن است.
با این همه جانشین ولیعهد آل سعود دست از رویای خود نکشید و تلاش کرد با ورود به حوزه اقتصادی شانس خود را امتحان کند. او چندی قبل در مصاحبهای با روزنامه بلومبرگ از طرح بلندپروازانهای خبر داد و گفت عربستان تا سال 2030 از وابستگی به نفت رها میشود. در این طرح که با نام « چشم انداز 2030 سعودی» شناخته میشود محمد بن سلمان بر خصوصی سازی، کاهش بیشتر یارانهها، فروش بخشی از شرکت نفتی دولتی «آرامکو» و تشکیل صندوق ذخیره ارزی دو تریلیون دلاری در عربستان تاکید کرد.
عربستان البته در همین ابتدای امر به دلیل سقوط قیمت جهانی نفت و تحمیل هزینه بیش از 50 میلیارد دلاری جنگ یمن به خزانه، با کسری نزدیک به 100 میلیارد دلار در سال جاری میلادی روبرو شد.
با این حال وضعیت جسمانی نچندان مساعد ملک سلمان و ناتوانی هایی که محمد بن نایف، ولیعهد کنونی، در نتیجه سوء قصد سال 2009 با آن درگیر است، باعث شده وزیر دفاع جوان کماکان در سودای زعامت بر آل سعود باقی بماند.
از این رو محمد بن سلمان در کنار طرحهای نظامی و اقتصادی داخلی برای توسعه قدرت، متوجه متحدین خود در خارج شده است. براین اساس شاهد هستیم در ماه های اخیر روابط ریاض-تل آویو به آشکارترین شکل خود در آمده و در همین راستا عربستان تلاش کرد سایر کشورهای عرب منطقه را در عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی با خود همراه کند.
اگرچه دستگاه سیاست خارجی عربستان توسط عادل الجبیر هدایت میشود، اما نمیتوان نقش و نفوذ محمد بن سلمان به عنوان پسر پادشاه، جانشین ولیعهد، وزیر دفاع و رئیس دربار سلطنتی را نادیده گرفت. ریاض با تصرف جزایر تیران و صنافیر خیال تل آویو را از لحاظ امنیت و تداوم جریان تجاری این منطقه آسوده کرد. ضمن آنکه خطر ورود مبارزان ضد صهیونیستی از این مناطق برای ضربه زدن به منافع این رژیم را از این مسیر تقریبا به صفر رسانید.
در مقابل آنچه عاید عربستان شد، حمایت لابی آیپک از این کشور در تسهیل انجام خریدهای نظامی از پنتاگون، پشتیبانی آمریکا از سلطنت احتمالی محمد بن سلمان و سکوت رسانهها و قدرتهای غربی در برابر اقدامات ضد حقوق بشری و تروریستی عربستان در یمن، عراق و سوریه است.
بر این اساس پسر پادشاه عربستان امیدوار است بتواند با نشان دادن در باغ سبزی به آمریکاییها، حمایت اربابان فرامنطقهای خود را برای رسیدن به قدرت بدست آورد. عربستان به عنوان کشوری که رای و اراده ملت مبنای مشروعیت حاکمانش نیست، هرگونه تغییر در ساختار قدرتش منوط به رضایت قدرتهای خارجی است. در این شرایط محمد بن سلمان در کسوت وزیر دفاع عربستان راهی ایالات متحده شد تا با بالاترین مقامات این کشور دیدار و گفتگو کند.
رهبران کاخ سفید که میدانند در دربار عربستان کسی به اندازه محمد به سلمان جوان نمیتواند منافعشان را در دراز مدت تامین کند، از او استقبالی گرم کردند. وزیر دفاع عربستان با اوباما در اتاق پنچ گوشهای که کاخ سفید برای دیدار رئیس جمهور با سران کشورها در نظرگرفته است، ملاقات کرد تا پیامی روشن به شاهزاده سعودی داده باشند.
اگرچه از جزئیات مذاکرات دوجانبه اخباری منتشر نشده است، اما به نظر نمیرسد خلاصه گفتگوها چیزی جز پذیرش سیاستهای واشنگتن در خاورمیانه از سوی ریاض باشد. البته این اطاعت امر برای محمد بن سلمان یک بده بستان بزرگ سیاسی محسوب میشود. او میداند اگر بتواند کماکان چرخ صنایع نظامی آمریکا را با دلارهای نفتی بچرخاند و همچنان به عنوان بزرگترین وارد کننده تجهیزات نظامی، مهمترین مشتری این کشور باشد، در آینده نه چندان دور شانس زیادی برای رسیدن به پادشاهای دارد.
از سوی دیگر رئیس جمهور دموکرات آمریکا چندان بی میل نیست که شاهزاده سعودی بخشی از مخارج تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری هیلاری کلینتون، هم حزبیاش را تامین کند. ضمن آنکه کاخ سفید ترجیح میدهد با فردی از خاندان آل سعود به توافق برسد که به اقتضای سنش دست کم چندین دهه بر کرسی پادشاهی این کشور تکیه بزند. این مساله میتواند هزینه تغییر سیاستها و هم سوییهای آمریکا با شاه عربستان را به حداقل برساند و دیگر مقامات واشنگتن هر چند سال یکبار نگران جابه جایی قدرت در این خاندان نباشند.
بر این اساس در وضعیتی که سلامت جسمی شاه و ولیعهد امید بخش نیست، سفر وزیر دفاع عربستان به آمریکا نوعی پایهریزی و آماده کردن شرایط برای ارتقا جایگاه این مرد جوان بلندپرواز است. در همین راستا محمد بن سلمان از بان کی مون نیز درخواست ملاقات کرد که به نظر می رسد برای اطمینان از بازگردانده نشدن نام این کشور در فهرست سیاه ناقضان حقوق کودک باشد.
بر این اساس دلارهای نفتی اولین صادر کننده طلای سیاه به جای آنکه صرف خدمات اجتماعی و ایجاد اشتغال در این کشور شود از طریق پسر ملک سلمان در راستای تقویت مواضع سیاسی او، تطهیر نام این کشور از جنایات علیه بشریت و سیاست های حمایت از تروریسم و جنگ یمن هزینه میشود.
در واقع اگر رژیم صهیونیستی تنها با اولتیماتوم و یا تهدید آمریکا به استفاده از حق وتو میتواند از قرار گرفتن در فهرست کشورهای ناقض حقوق بشر بگریزد و حتی ریاست کمیته حقوقی مجمع عمومی سازمان ملل را به دست آورد، عربستان باید با بازگرداندن دلارهایی که غرب بابت خرید نفت به این کشور میپردازد نام خود را از چنین فهرستهایی پاک کند.
این موضوع نشان میدهد ریاض هر میزان هم با ابزارهای سیاسی، مالی و نظامی منافع آمریکا را در خاورمیانه تامین کند اما در مواقع ضروری باید از منابع خود خرج کند تا شاید بتواند همچون تل آویو از مظان اتهام سازمان های جهانی دور بماند. این مسائل به خوبی گویای آن است که واشنگتن با وجود خوش خدمتیهای آلسعود هرگز به این خاندان امیدوار نیست و به آن به چشم متحدی پایدار نگاه نمیکند.