کد خبر:۵۲۲۷۴۱
باشگاه دانشجویان/

راهکارهای عملی برای تحقق شعار سال

تعریف اقتصاد مقاومتی به‌ عنوان تشخیص حوزه‌های فشار و متعاقباً تلاش برای کنترل و بیاثر کردن آنها و در شرایط آرمانی تلاش برای تبدیل این فشار‌ها به فرصت است.

اخبار دانشگاهی را از «کانال اخبار دانشگاهی SNN.ir» دنبال کنید

 

 

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-یادداشت دانشجویی، به نقل از نشریه ۵۷؛ تعریف اقتصاد مقاومتی بهعنوان تشخیص حوزههای فشار و متعاقباً تلاش برای کنترل و بیاثر کردن آن‌ها و در شرایط آرمانی تلاش برای تبدیل این فشار‌ها به فرصت است. این موضوع البته در شرایط پسابرجام هم به قوت خود باقی است و علت این مسئله هم کاملاً روشن است: وضعیت بیمار اقتصادی کشور. 


مروری بر برخی متغیرهای اقتصادی خود نشانگر این موضوع است. بر اساس گزارش اخیر مرکز پژوهشهای اقتصادی مجلس، متوسط رشد اقتصادی کشور از سال ۱۳۸۷ تاکنون ۱. ۰۶ درصد بوده است. همچنین متوسط درآمد حقیقی ناخالص سالانه خانوارهای شهری و روستایی از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۳ روند نزولی داشته است.

 

متوسط رشد تشکیل سرمایه ثابت از سال ۱۳۸۸ تا انتهای ۱۳۹۳ ۲. ۸- بوده است. صادرات غیرنفتی نیز نسبت به سال گذشته کاهش یافته است. رشد بخش خدمات هم که بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی را تشکیل می‌دهد در سال ۹۴، ۲- را نشان می‌دهد. همچنین بخش صنعت هم رشد منفی ۳- را نشان می‌دهد. رشد اقتصادی هم در سال ۱۳۹۴ قطعاً منفی بوده که البته آمار دقیق آن بهصور مختلف بیان می‌شود. 

 


همه این مسائل و مقدمات نشان می‌دهد که کشور به شدت به اقدام عملیاتی در حوزه اقتصاد مقاومتی نیاز دارد. اقداماتی که هم اثرات کوتاه مدت داشته باشند و هم نقشه راه بلند مدت را مد نظر قرار دهند. 


وقتی صحبت از اقدام و عمل در اقتصاد مقاومتی می‌شود در واقع بایستی در ۴ جبهه به صورت همزمان و مستمر فعالیت اتفاق بیافتد. 


۱. جبهه علمی (با هدف تکمیل نظریه اقتصاد مقاومتی، بهخصوص در عرصههای کاربردی آن) 


۲. جبهه فرهنگی (با هدف گفتمان سازی و فرهنگسازی اقتصاد مقاومتی و نفی گفتمان اقتصادی لیبرال، غیردینی و ضددینی) 


۳. جبهه سیاسی (با هدف مطالبهگری و تواصی به اقتصاد مقاومتی) 


۴. جبهه اجرایی (با هدف برنامهریزی دقیق و هدفمند و اقدام عملی همه اهالی اقتصاد) 


در جبهه اول که جبهه علمی است بحث در مورد نظریه‌پردازی و تولید علم کاربردی در عرصه اقتصاد مقاومتی است. یعنی ما بایستی در حوزه‌های کاربردی مربوط به اقتصاد مقاومتی تولید علم انجام دهیم. برای مثال فرض کنید که ما اگر بخواهیم در ارتباط با تربیت فرزندان خود یک کاری انجام بدهیم، از قبل بایستی علم آن را تولید کنیم. یعنی اینکه بدانیم اصلا چه کارهایی را در مورد تربیت فرزند می‌توانیم انجام دهیم. یا اینکه نسخه‌های درونزای حل مشکلات اقتصادی کشور را تولید کنیم. مثلا مشکل رکود را چگونه باید حل کرد؟ نگاه درونزا چه سیاستی را برای حل مشکل رکود در کشور پیشنهاد می‌دهد؟ 


در محور‌های دهگانه اقدام اساسی در حوزه اقتصاد مقاومتی، در صنعت خودرو، در مبارزه با مفاسد اقتصادی، در ارتباط با احیای تولید ملی و غیره باید تولید علم انجام شود، بدین معنا که همگی این مسائل نیاز به یک تولید علمی دارند. پژوهشگران، طلاب، دانشجویان و غیره کسانی هستند که باید در این عرصه فعال بشوند. اگر در این جبهه (علمی) فعالیتی نشود و بیکار بماند، سه جبهه دیگر هم نمی‌توانند فعالیت موثری داشته باشند. 


جبهه دوم، جبهه فرهنگی است که بحثش گفتمان سازی است. اینکه اندیشه اقتصاد مقاومتی به گفتمان و فرهنگ و عمومی تبدیل بشود. گفتن خیلی مهم است و یکی از اقدامات همین است که ما مرتبا یک مسئله را در جامعه بگوییم و تکرار کنیم. 


عده‌ای به غلط فکر می‌کنند که اقدام و عمل یعنی اینکه کسی دیگر حرف نزند و همه فقط عمل (کار اجرایی) کنند. 


در واقع تبیین اقتصاد مقاومتی برای گروه‌ها و اقشار مختلف مصداق اقدام و عمل محسوب می‌شود. چراکه با این کار، دیگران یک چیزی را دریافت می‌کنند و بعد کارهایی را انجام می‌دهند که در جبهه‌های دیگر اقدام و عمل می‌باشد. 


جبهه سوم که جبهه سیاسی است، به بحث مطالبه‌گری می‌پردازد. در واقع امر به معروف و نهی از منکر اقتصادی است. دو تا از فروع دین ما امر به معروف و نهی از منکر است. صرفا از جنس گفتن و مطالبه کردن. با این حال وقتی در روایات جستجو می‌کنیم همه واجبات در مقابل امر به معروف و نهی از منکر، مثل قطره است در مقابل دریا. اینکه اقتصاد مقاومتی در جامعه توسط مردم و مسئولین پیگیری بشود وابستگی زیادی دارد به مطالبه‌گری. این مطالبه به معنای‌‌ همان امر به معروف و نهی از منکر است. یکی از بهترین روش‌ها برای اینکار، امر به معروف و نهی از منکر عملی است.

 

یعنی ما خود اولا عامل به حرف‌هایی که می‌زنیم و مطالبه گری‌هایی که می‌کنیم باشیم تا اثرگذاری داشته باشد. مثال عینی مطالبه‌گری عملی درواقع مصرف کالای داخلی است که می‌تواند خود مصداق امر به معروف باشد. البته این جبهه وجه مشترکی با حوزه اجرا دارد که البته از دریچه گفتمان سازی باید به آن نگاه کرد. 


البته فعالیت در تمام این جیهه‌ها، مقدمه‌ای است برای جبهه چهارم یا‌‌ همان جبهه اجرایی. در جبهه اجرایی دیگر حرف زدن وجود ندارد و فقط عمل کردن است. برای مثال وقتی به یک شخص نگاه می‌کنیم در تمام ابعاد شخصی او ببینیم که چه کرده است. مثلا چه پوشیده (ایرانی یا خارجی)؟ چه طور کار می‌کند (بهره وری)؟ چطور می‌خوابد و کی بیدار می‌شود و چه می‌خورد (سبک زندگی)؟ چطور سفر می‌رود؟ 


در ارتباط با ابعاد حاکمیتی و جمعی مثلا یک مدیر چطور رفتار می‌کند؟ چطور هزینه می‌کند؟ چه را امضا می‌کند و کدام را امضا نمی‌کند؟ و غیره؛ این یعنی عمل و اجرا در واقعیت. 


برای مثال در یکی از ۱۰ مورد اقدام اساسی در اقتصاد مقاومتی که مقام معظم رهبری در سخنرانی ابتدای سال در حرم مطهر رضوی به آن اشاره کردند یعنی تقویت مزیت‌های کشور، ببینیم چه کارهایی در هر یک از جبهه‌های ۴ گانه می‌توان انجام داد: 


۱. جبهه علمی: اولین کار در این جبهه شناسایی مزیت‌ها و مشکلات اقتصاد در فضای علمی است. هر یک از افرادی که تولید کننده علم در کشور هستند از دانشجو و استاد گرفته تا طلبه و پژوهشگر و... باید مزیت‌ها ی کشور و در ابعاد کوچک‌تر منطقه خودشان را به صورت علمی در قالب‌های مختلف (مقاله، پایان نامه، گزارش و...) تولید کنند. 


نهاد‌ها و مراکز دولتی و حاکمیتی هم که در حوزه‌های پژوهشی و آماری فعالیت می‌کنند بایستی در این مورد فعال شده و تولیدات علمی درباره مزیت‌های کشور داشته باشند. 


۲. جبهه فرهنگی: ترغیب سرمایه داران برای فعالیت در حوزه مزیت‌های کشور. چه از طرف دولت که باید با استفاده از ابزار‌های هدایتی و تشویقی فضا را برای سرمایه دار آماده کند و بعد از آن پشتیبانی از آن را انجام دهد که موجب بشود فضای امن و ایمنی برای سرمایه گذاری در مزیت‌های کشور ایجاد گردد و چه از طرف مردم که مثلا با تشویق سرمایه داران شهرشان به ورود به عرصه‌های مزیت دار کشور موجب رونق بحث گفتمانی تقویت مزیت‌های کشور بشوند. 


۳. جبهه سیاسی: در این جبهه همه باید وارد مقوله مطالبه‌گری از هر کسی (حقیقی یا حقوقی) که توان و اختیارات لازم را برای تقویت مزیت‌های کشور دارد، بشوند. نهادهای مردمی و دانشجویی می‌توانند نقش مهمی در این حوزه ایفا کنند. 


۴. جبهه اجرایی: وقتی به جبهه اجرایی می‌رسیم هر کسی از آحاد جامعه (مردم و مسئول دولت) بایستی وظایف خود را در ۵ عرصهٔ اجرایی بداند: 


تولید


در بحث تولید، کار اجرایی که از طرف مردم می‌توان انجام داد در چند مورد زیر تقسیم می‌شود. یک اینکه یا خود مردم ورود مستقیم به عرصه تولید بکنند و یا پول خود را به طور در اختیار سرمایه گذار در مزیت‌های کشور بدهند (مستقیم و غیر مستقیم (بورس)). راه دیگری که می‌توانند در عرصه تولید انجام دهند، ورود به عنوان کارگر در صنایع مزیت دار کشور است. نقش دیگری که می‌توانند مردم انجام دهند، دادن مشاوره اقتصادی (البته افرادی که صلاحیت این کار را دارا می‌باشند) به افرادی است که سرمایه دار می‌باشند برای ورود به سرمایه گذاری در مزیت‌های کشور. 


مصرف


در عرصه مصرف نیز تماما در این جمله خلاصه می‌شود. مصرف کالاهای داخلی چه توسط مردم و چه از طرف دولت و نهاد‌های دولتی و حکومتی. 


مدیریت


در عرصه مدیریت که بیشتر معطوف به مدیران واحد‌های صنعتی می‌شود بایستی به بهترین نحو مدیریت (فنی، مالی، بازاریابی و...) واحد‌های صنعتی را انجام دهند تا بیشترین بازدهی و بهره وری را در تولید داشته باشیم. 


تربیت


در عرصه تربیت، دو مسئله فرهنگ سازی و آموزش باید مورد توجه قرارگیرد. برای مثال ترویج فرهنگ سرمایه گذاری در بخش‌های دارای مزیت کشور و همچنین آموزش‌ها و دانش اقتصادی در مورد بخش‌های دارای مزیت کشور به افرادی که نیازمند این دانش می‌باشند. 


انتخاب


این عرصه هم مربوط به انتخاب‌های مردم در انتخابات‌های های مختلف می‌باشد که افرادی را برای تصدی کرسی‌های مجلس یا ریاست جمهوری انتخاب کنند که تفکراتی همسو و همجهت با اقتصاد مقاومتی و به طور خاص مثلا در زمینه تقویت بخش‌های دارای مزیت کشور داشته باشد. با این انتخاب‌های مردم فردی انتخاب می‌شود که عمل کننده در مسائلی است که مردم به آن‌ها اعتقاد داشته و تمایل به انجام آن‌ها دارند. 


یک بار دیگر این مساله را تاکید می‌کنم که جهت تحقق اقتصاد مقاومتی بایستی تمامی این ۴ جبهه به صورت همزمان و مداوم فعال شده و در زمینه اقدام و عمل فعالیت کنند. در غیر این صورت نباید انتظار پیشرفت در زمینه اقتصاد مقاومتی را داشت. 


در محور‌های دهگانه اقدام اساسی در حوزه اقتصاد مقاومتی، در صنعت خودرو، در مبارزه با مفاسد اقتصادی، در ارتباط با احیای تولید ملی و... باید تولید علم انجام شود، بدین معنا که همگی این مسائل نیاز به یک تولید علمی دارند. پژوهشگران، طلاب، دانشجویان و... کسانی هستند که باید در این عرصه فعال بشوند. اگر در این جبهه (علمی) فعالیتی نشود و بیکار بماند، سه جبهه دیگر هم نمی‌توانند فعالیت موثری داشته باشند.


اینکه اقتصاد مقاومتی در جامعه توسط مردم و مسئولین پیگیری بشود وابستگی زیادی دارد به مطالبه‌گری. این مطالبه به معنای‌‌ همان امر به معروف و نهی از منکر است. یکی از بهترین روش‌ها برای اینکار، امر به معروف و نهی از منکر عملی است. یعنی ما خود اولا عامل به حرف‌هایی که می‌زنیم و مطالبه گری‌هایی که می‌کنیم باشیم تا اثرگذاری داشته باشد. مثال عینی مطالبه‌گری عملی درواقع مصرف کالای داخلی است که می‌تواند خود مصداق امر به معروف باشد.

 

محمد حسینی؛فعال دانشجویی

انتشار یادداشت‌های دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار