به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ محمد تقی فهیم در نقدی بر سریال پرمخاطب شبکه دوم سیما که در اختیار خبرگزاری دانشجو قرار داده نوشته است: سريال تلویزیونی «آرام مي گيريم» به کارگردانی روح الله سهرابی و تهیه کنندگی فرهاد گلی، محصول مشترک انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس و شبکه دو سیماست که این روزها مورد توجه و استقبال مخاطبین واقع شده است. به نظر ميرسد نويسندگان اين اثر تلويزيوني با انتخاب داستانک هاي به هم بافته شده و تعدد شخصيت هاي داستاني سعي داشته اند که در عين پرداختن به معضلات متفاوت، طيف گستردهاي از مخاطبان را با مشکلات و دغدغههاي طبقات اجتماعي روبرو کنند. شايد يکي از دلايل اصلي افزايش اقبال عمومي به اين مجموعه، وامدار انتخاب محور اصلي «داستانگويي» است.
در اين سريال زمينه چيني براي شرح داستانک ها بسيار سريع و پرشتاب شکل مي گيرد و در پنج قسمت ابتدايي اين مجموعه بارش شديد اطلاعات بر چشم و ذهن مخاطب ايراني مثال زدني است. مخاطبيني که دست کم در تجارب تلويزيوني از اين دست با کندي و تعلل نويسنده در تشريح ماجراهاي داستاني مواجه بوده اند اکنون با تعدد شخصيت هاي قصه، معرفي آنها به شکل آثار سينمايي و پرداخت سريع به داستان مواجه مي شوند.
طرح اجمالی حوادث و پايان بندي هاي مناسب در هر قسمت، بيننده تلويزيون را با اثري روبرو مي سازد که قبل از هر اتفاق استحکام خود را مديون تفکر و تأمل نويسندگانش است. موضوعي که اين روزها به دليل شتابزدگي عوامل تهيه سريال هاي تلويزيوني و بعضاً سينمايي کمتر مورد دقت واقع مي شود و پيش از بسته شدن ساختار اصلي و کليت هر اثر و پرداخت به جزييات آن، بازيگران مقابل دوربين قرار ميگيرند.
حال که اين سريال از نيمه گذشته است به نظر ميرسد بتوان به نقد و تحليل موردي اين اثر پرداخت.
تيتراژ سريال آرام ميگيريم با دلبري تمام مخاطب را جلب مي کند. تصاوير بازيگران در کنار داستانکي کوتاه، ذهن مخاطب را درگير مي کند و نشانههايي از کليت قصه سريال را به صورت شعري تصويري به قاب ميکشد. ماهي در حال احتضار به آب بازميگردد و خشونت اسلحه اي آتش شده در کنار پرواز کبوتري به نشان آزادي و رستن از عذاب زميني بودن همه و همه مخاطب را با اثري که از ابتداي کار خوشفکر قدم برداشته است مواجه مي سازد.
بي شک بازيگران کارآزموده اين مجموعه در شخصيت سازي کاراکترها نقش بسيار موثري ايفا کرده اند. بحران ها و نقاط اوج داستان به يمن حضور مؤثر آنها و بازيگرداني ويژه اين اثر که نشان از صبوري کارگردان دارد به بار نشسته و توانسته مخاطب را شکار کند. در کنار فهرست بلند و بالاي نام هاي بزرگ، فهرستي از بازيگران تازهکار يا کمتر ديده شده نيز ديده ميشود که اين نشان از اراده دست اندرکاران سريال جهت حمايت و معرفي چهرههاي جديد و قبول خطر ريسک هميشگي اين نوع انتخاب هاي غير متعارف دارد. چه آنکه در بسياري از آثار سينمايي و يا تلويزيوني فعلي کارگردانان اقبالي به استفاده از نيروهاي هر چند مستعد و توانمند تأتر و يا دانشجويان کم تجربه رشتههاي بازيگري نشان نميدهند. سريال آرام ميگيريم به يمن درايتي که در بخش کارگرداني دارد از اين نکته نيز سربلند بيرون آمده و گاه پا را از اين هم فراتر گذاشته و در ميان چهره هاي شناخته شده نيز فوران استعدادي جديد و يا بازي متفاوت به چشم ميآيد.
قطعاً ترديدي در توانمندي و استعداد بازيگران بزرگي چون ثريا قاسمي و يا بهرام توکلي نيست. اما اينبار ايشان، زوجي متفاوت را به تصوير ميکشند، ثريا قاسمي طنازي تاثيرگذار اما رنگ و روباخته زني را در روکش هميشگي مادرگونهاش به قاب مي بخشد که پيش از اين به ندرت عرصه ظهور پيدا کرده بود.او تنها مادر نيست، مادر که در يک کلام مقدس و پاک است، او همسري است که تمام ظرافت حضور يک شريک زندگي را با تمام حساسيتها، حسادت ها، عاشقي ها و لجبازي هاي دنياي همسرداري به رخ ميکشد. هوشنگ توکلي در قسمت هاي ابتدايي داستان پدري است پرقدرت و با ابهت که استحکام خانواده به شانههاي ستبر او وابسته است و با حضور جلال و ترس از افشا شدن راز پنهان به يکباره هيمنه آن مرد، آن پدر، هم او که همه وامدار عدالت و حمايت هاي هميشگي اش هستند در خطر ريزش قرار ميگيرد و مخاطب را در ترس از دست رفتن آبروي حاج ابراهيم و حسرت بزرگ نشدن و پا نگرفتن کودکي جلال در سايه پدر فرو ميبرد.
بي شک حضور محکم آتيلا پسياني در نقش عباس مبشر، نقطه اميد مخاطبين به رازداري و حمايت از پدري است که در آستانه فروپاشي نظام خانواده قرار دارد. و پسياني چون هميشه به اندازه در اين نقش ظاهر شده و نماد فردي قدرتمند در محل کار، انساني رازدار و امين در محيط خانواده و اهرمي قابل اتکا در زندگي شخصي را زندگي کرده است.
کامران تفتي در بسياري از لحظهها مخاطب را ميخکوب ميکند، اين حجم از سادگيکلام يک جوان جنوبي در کنار نفرتي که هر لحظه از چشمانش بيرون ميجهد باعث ميشود تا مخاطب بگويد کامران تفتي بازيگر خوبيست و در آرام ميگيريم بازيگري خوبتر... .
قطعاً در اين سريال با مهدي سلوکي متفاوتي مواجه شديم، بازي به اندازه، شيرين و زيرپوستي او در کنار پارتنر قوي چون ليلا اوتادي به وزن لحظههاي حضور آوا و سعيد افزوده است.
مجيد صالحي يکي ديگر از پديدههاي اين روزهاي شب هاي شبکه دو سيماست، مظهر بسياري از جوانان ايراني که قصد کرده اند تا ره صد ساله را يک شبه طي کنند و تلخي اين فکر ناپخته با شيريني ذاتي اجراي بي نقص مجيد صالحي به کام مخاطب کمي قابل تحمل ميشود و اينها همه در کنار چهره غمگين و پر مهر آشا محرابي مخاطب را جلب مي کند.
مهدي ماهاني يکي ديگر از بازيگران نام آشناي اين سريال است که به رغم تجربيات نه چندان موفق گذشته خوش درخشيده و در کنار پارتنر جوان و تازهکارش که به نظر ميرسد يکي از سرمايههاي خوب بازيگري سالهاي آتي تلويزيون خواهد شد دوران پرتلاطم عاشقي را به قاب کشيده است.
بي انصافي است که از کنار اسم ميرطاهر مظلومي بگذريم و به نقش آفريني تاثير گذار او در اين اثر اشاره نکنيم که در کنار نگار عابدي يکي از ستارههاي اين روزهاي تاتر عجيب به دل مخاطب مينشيند.
آرام ميگيريم اسم هاي بزرگ و کوچک بسياري دارد و قطعا پرداختن به حضور هر يک از آنها و تشريح نقاط قوت و ضعفشان در اين مقال نميگنجد. اما همانطور که پیشتر نیز اشاره شد حضور موفق بازیگران تازه کار در کنار این نام های بزرگ از نقاط قوت اثر و البته توانمندی و ذکاوت کارگردان است. بر این اساس هرگز نمی توان بازی قدرتمند و منطقی مجید اکبری در نقش مجتبی و محدثه قبادی در نقش لیلا (همسر مجتبی) را نادیده گرفت. بازیگرانی که به واقع با خوش درخشیدن در این سریال به سینما و تلویزیون معرفی شدند.
روح اله سهرابي که پيش از اين فيلم سینمایی «خاکستر و برف » را به عنوان يک اثر آبرومند در کارنامه خود دارد دانسته که هر قدر صمیمیت بین اثر و مخاطب بیشتر باشد تاثیر قصه گویی بیشتر خواهد شد. لذا در ترکيب ميزانسن به کمک طراحي صحنه و نور و بستن قاب هايي زيبا و استفاده از فضاهاي ساده داخلي و تعدد لوکيشن هاي خارجي سعي کرده تا ارتباط عمیق تري با مخاطبان داشته باشد. او به شخصیت های داستان جلوه داده است و براي هرکدام دري متفاوت براي ورود و معرفي به بيننده قايل شده و در عين دوري از بروز رفتار های غیر طبیعی و نامتعارف در بيان قصههايي که کمي مي توانستند طعم زهردار به خود بگيرند از لبه اين تيغ به سلامت عبور کرده است.
سهرابي در آرام ميگيريم به مخاطب فرصت تفکر داده است، او با استفاده از اسلوموشن سبب شده تا مخاطب آن لحظه را بارها و بارها زندگي کند. جلو گیری از حر کات بیجاي دوربين و عدم تحميل حضور آن يکي ديگر از نقاط قوت اين اثر است که در عين زيبايي قاب ها اين مهم مد نظر بوده است.
بيترديد مخاطب عام به عنوان اکثريت غالب، قصه را دنبال مي کند و به نظر مي رسد تدوين تلاش چنداني براي شيرفهمي مخاطب از خود نشان نمي دهد و برغم بسياري از سريال هاي تلويزيوني، ريتم بالاي کار باعث شده تا از دست دادن يک قسمت از سريال، سوالات زيادي را در ذهن مخاطب ايجاد کند. البته اين در نوع خود چالشي براي بالا بردن سطح توقع مخاطبين است. گاه لازم است مخاطبان در گزینش قصه های مورد علاقه خود نقش داشته باشد و به نظر ميرسد قصه هاي تنيده شده در پيکره اصلي سريال آرام ميگيريم سلايق مختلف را پوشش داده و گاه باعث شده است تا بيننده امکان گزينش يک قصه از ميان قصه هاي ديگر را براي خود فراهم ببيند.
در دنياي فعلي، صنعت سريال سازي يکي از صنايع مولد در دنياست و به نظر مي رسد بسياري از کشورها از جمله کشورهاي همسايه ايران از قبال ساخت و فروش سريالهايي فصلبندي شده به کسب درآمدي عظيم مشغول هستند و در کنار رشد اقتصادي روزافزون و تأمين بودجه مورد نياز و بعضا سودآوري، کشور خود را از ارزش افزوده صادرات تفکر، فرهنگ و معرفي کالاها و خدمات داخلي نيز بهره مند مي سازند.
در اينجا اما حکايت چيز ديگريست ... در اين طرف گود تلويزيون با بودجه اي نه چندان مناسب در مواجهه با توليداتي با مخارج سنگين قرار دارد و از سوي ديگر مخاطبي که تشنه شنيدن داستان هايي با پايه فرهنگي و اعتقادي داخلي است. قطعا مخاطب ايراني با آثار داخلي ارتباط بيشتري به لحاظ زبان، گويش، فرهنگ برقرار ميکند و در هنگام بررسي و نقد تلويحي معضلات اجتماعي، سياسي و اقتصادي همذات پندارانه به جعبه جادويي چشم خواهد دوخت.
شايد حضور آرام ميگيريم در شبکه دو سيما را بتوان شروعي دوباره براي پرداختن بيشتر به داستان و داستان گويي در رسانه ملي دانست. اميد است به زودي زود اين مهم به عنوان يکي از عناصر اصلي آموزش مورد توجه بيشتر دست اندرکاران صدا و سيما قرار گيرد. چه آنکه شرط امتياز در داستان ها، پندآموزي است.