کد خبر:۶۲۹۳۱۳
یادداشت؛

قیف وارونه‌ای که از قضا فلج هم هست!

نظامی که آموزش صرف است بدون ذره‌ای مهارت آموزی به بیگناهانی که وارد چرخه‌ی منحوسش میشوند وچون مهارتی در کار نیست تمام سیستم جامعه را مدرک گرا بار می‌آورد. مدرکی که خود صادر کنندگانش می دانند به لطف تئوری‌های صرف چقدر کم فایده و به درد نخور است.
یادداشت -کوثری امیدی/ دانشجوی علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی: جمعه‌ی هفته‌ی پیش به عنوان مراقب امتحانی در یکی از حوزه‌های آزمون استخدامی ادارات دولتی کشور حاضرشدم. اولین داوطلبی که وارد کلاس شد خانم میانسالی بود که به محض نشستن از تن‌ها شخص حاضر در سالن که من بودم پرسید: شما هم داوطلبید؟ البته خیلی هم مهم نبود که من داوطلب باشم یا نه معلوم بود دنبال گوشی برای غرغرهای به حقش میگردد. از چند و، چون آزمون اطلاعی نداشتم، اما به گفته‌ی خانمِ داوطلب حدود چهار هزار نفر برای آزمون دبیری رشته‌ای شرکت کرده بودند که نیاز آموزش و پرورش فقط دو نفر بود! هزینه‌ی شرکت در آزمون ۳۳ هزار تومان بود و خانم داوطلب با حالت بیزاری اعتراف کرد: ((که میداند بیهوده وقتش را در سه ساعت آتی تلف میکند و آن دو نفر از قبل انتخاب شده اند و آن ۳۳ هزار تومن که هیچ! به رسم کاچی به از هیچی آمده است!))

بد بینانه‌ترین حالتش با احتساب اولویتی که گا‌ها در این آزمون‌ها به افراد خاص اختصاص میابد این میشود که گویا آموزش و پرورش به کمبود بودجه خورده است و این آزمون شاید بخشی از این کسری را جبران کند! و خوشبینانه‌ترین حالتش شاید نشان دادن آمارصعودیِ امید به زندگی بیکاران جامعه‌ی ما باشد که چهار هزار نفری برای خروجی ۲ نفری مسابقه می‌دهند!

نه اشتباه نشود نه می‌خواهم از تناقص بیکاری‌ای که با چشم غیرمسلح در جامعه میبینیم در مقایسه با آمارهای ارائه شده صحبت کنم نه از کسری بودجه و روشهای درآمد زایی مدرن سازمانهای دولتی و نه حتی از کجی و راستی منحنی میزان امید به زندگی. اگر موجب خاطر جمعی میشود این راهم بگویم نمیخواهم این ماجرا را به نحوی به رای نیاوردن آقای بیطرف (همان وزیر پیشنهادی که ۱۴۴ نفر ثبت نام می کنند برای دفاع از ایشان ودر پایان رای گیری با ۱۳۳ رای انتخاب نمی‌شود!) ربط بدهم. در همان سالن آزمون خانم دیگری که بازار درد و دل را گرم دید گله کرد از اینکه کارشناسیِ میکروبیولوژی دارد، اما در هیچ آزمایشگاهی کاری برایش پیدا نمیشود به این بهانه که می ترسند کار دست کسی که تجربه‌ی کار آزمایشگاهی ندارد بسپارند. تا جایی که تصمیم به ادامه‌ی تحصیل داشت برای چند واحد عملیِ مقطع ارشد! من متعجب ماندم از اینکه چطور چنین رشته‌ای واحد کارورزی نداشته است.

دقیقا چیزی که قصد دارم از آن بگویم همین است. شرح ناکارآمدیِ کلافه کننده‌ی قیف واروونه‌ی نظام آموزشی ما.

نظامی که آموزش صرف است بدون ذره‌ای مهارت آموزی به بیگناهانی که وارد چرخه‌ی منحوسش می‌شوند وچون مهارتی در کار نیست تمام سیستم جامعه را مدرک گرا بار می‌آورد. مدرکی که خود صادر کنندگانش می‌دانند به لطف تئوری‌های صرف چقدر کم فایده و به درد نخور است. پس ترجیح میدهند ساز و کار انتخاب و انتصاب‌های حاکم بر سازمان‌ها و نهاد‌ها را خیلی مخفیانه با پارتی بازی پیوند بدهند؛ و در نتیجه این شایسته سالاری بی نظیری که در جای جای جامعه مشهود است میشود فرزند قیف وارونه‌ی افلیجی به نام نظام آموزشی. مقصر کیست؟

به سیاستی ربطش بدهیم که وقت انتخاب سکان دارانش به جای بررسی سوابق آن‌ها ترجیبح میدهیم با شور و هیجانات فضای انتخباتی انتخابش کنیم؟

به کارشناسان آموزشیِ نداشته مان؟ راستی چقدر مهم است مقصر کیست؟ کاش لا اقل فریادمان را کسی بشنود. شیر پاک خورده‌ای جهاد کند. بگردد دنبال متخصص برای درمان (سرطان مذکور) سامانی به اوضاع بدهد!

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار