دیدار لاریجانی و رئیس دولت اصلاحات شاید در این چند شب عزاداری اتفاق افتاده باشد؛ اما این دیدار آن هم در محرمی که همین هشت سال پیش توسط جنبش سبز مورد اهانت واقع شد، فراتر از یک دیدار ساده بود.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، یادداشت دانشجویی؛* دیدار علی لاریجانی با سران فتنه را از جهات گوناگون می توان تفسیر کرد؛ ذات سیاسی اقتضا می کند تا سیاسیون همواره به فکر ارتقای جایگاه خویش باشند و این امر اصلی انکار ناپذیر است و لاریجانی را نیز شامل می شود، لاریجانی که در طول نزدیک به ۴ دهه از انقلاب اسلامی در مناصب و پست های بزرگ دیده شده قطعا جز پست ریاست جمهوری او را راضی نخواهد کرد.
دیدار لاریجانی و رئیس دولت اصلاحات شاید در این چند شب عزاداری اتفاق افتاده باشد؛ ولی این دیدار آن هم در محرمی که همین هشت سال پیش توسط جنبش سبز مورد اهانت واقع شد، فراتر از یک دیدار ساده بود.
آشکار شدن روابط علی لاریجانی و رئیس دولت اصلاحات نام بهتری است به جای دیدار؛ با کمی سیر در گذشته به راحتی می توان فهمید که این روابط از الآن شروع نشده؛ بعد از این که دوستان لاریجانی در مجلس نهم به مجلس دهم راه پیدا نکردند و حتی خود ایشان به عنوان نفر دوم نمایندگان قم راهی بهارستان شد جرقه این روابط دوطرفه زده شد؛ ریاست علی لاریجانی بر مجلس دهم با حضور رقیبی بزرگ از جبهه اصلاحات اولین همکاری لاریجانی با طیف اصلاح طلبان بود و بعد هم حمایت های مجلس از دولت بود که اوج آن، حمایت از مذاکرات هسته ای بود و بعد هم برجام بیست دقیقه ای.
لاریجانی خوب جواب اعتماد روحانی و یارانش را داد ولی خوب تر در همین انتخابات ۹۶ بود، در حالیکه اصولگرایان سردرگم دنبال کاندیدایی برای قرارگرفتن جلوی روحانی می گشتند، لاریجانی پشت سر روحانی ماند و طرح افزایش یارانه رئیسی و قالیباف را خارج از اختیارات رئیس جمهور دانست و گفت که اعتباری برای این کار وجود ندارد؛ همین حرف و حمایت او از روحانی ضربه مهلکی به دو نامزد نامبرده بود؛ به طوریکه عامه مردم این حرف را باور کردند؛ چرا که این حرف را از رئیس مجلس بی طرف شنیدند. بعد از پیروزی روحانی نیز رای اعتماد مجلس به اکثریت وزرای پیشنهادی این روابط دوطرفه را تقویت کرد.
در بی پروایی، زیرکی و باهوشی علی آقای خانواده لاریجانی ها هیچ شکی نیست؛ اما آیا اگر لاریجانی به فکر سیر کردن خودش با منصب رئیس جمهوری است، آیا اصلاح طلبان به این موضوع حتی فکر می کنند؟ یقینا اصلاح طلبان گزینه های مناسب تری برای رئیس پاستور آینده دارد، از طرفی با توجه با گذشته اولا اصلاح طلبان آنقدر احمق نیستند که بخواهند گزینه خود را به همین زودی علنی کنند!
دوما خیلی بعید است آنها فردی را انتخاب کنند که در انتخابات سال ۸۴ از میان هفت نامزد، ششم شد؛ مطمئنا لاریجانی گزینه خوبی برای اصلاحاتچی ها نیست؛ چرا که آنها از انتخاب ناطق درس گرفته اند؛ هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان از سی و هشت سال انقلاب اسلامی درس های خوبی گرفتند و می دانند در انتخابات ریاست جمهوری ایران، اگر گزینه آنها حتی مرحوم هاشمی با آن همه عظمت باشد یا ناطق رئیس مجلس با آن همه ارتباط دوستانه و نزدیک با بزرگان و نخبگان سیاسی باشد، شکست خواهند خورد، شکست خواهند خورد از افراد کمتر شناخته شده ای مثل رئیس دولت اصلاحات و احمدی نژاد.
ولی اصلاحاتی ها زودتر به این نتیجه رسیدند و شاید انتخاب روحانی با وجود عارف در ۹۲ این را نشان دهد؛ البته که در مناصب بزرگ داشتن روحانی در قبل از ۹۲ هیچ شکی نیست ولی مدنظر، همان مشهوریت پیش عامه مردم است.
پس مردان اصلاح طلب تغییر روش نخواهند داد و به دنبال کسی خواهند بود که همانطور که گفته شد برای عموم مردم کمتر شناخته شده باشد؛ البته در اصل باید گفت که برای مردم باور کردن گفتمان مهم است مثلا در همان ۷۶ ادبیات رئیس دولت اصلاحات که در مورد زنان و جوانان بود را با وجود گمنامی او باور کردند همانطور که گفتمان عدالت احمدی نژاد را در ۸۴ با وجود ناشناخته بودن او پذیرفتند.
هیچ نمی توان کتمان کرد که جهانگیری مرد اول میدان اصلاحات و از گزینه های جدی تصدی رئیس پاستور ۱۴۰۰ است؛ اگر فرض کنیم مردان اصلاحات انقدر احمق باشند که بخواهد لاریجانی را که هنوز ته مانده هایی از اصولگرایی در او هست را در گزینه های خود بیاورند، قطعا در شرایطی که انتخاب بین جهانگیری و لاریجانی باشد، اولویت با جهانگیری است که از قضا لاریجانی گول همین حربه را خورده که شاید اصلاحات، جهانگیری را هم مثل عارف از سد راهش کنار بکشند؛ اما لاریجانی باید بداند برای اصلاحات پاستور با بهارستان فرق دارد؛ اصلاحاتچی ها نیز می دانند که لاریجانی طرف آنها آمده است، پس به راحتی می توان او را دور زد؛ اما آیا خواسته اصلی اصلاحات از لاریجانی فقط حمایت او از روحانی بوده که هنوز به وعده اش در مورد رفع حصر عمل نکرده است؟
قاعدتا این طور نیست و اگر فقط به صحبت های نمایندگان لیست رئیس دولت اصلاحات دقت کنیم، متوجه می شویم که از هر ده صحبت آنان ،9 تای آن در مورد رفع حصر هست؛ مطمئنا خواسته اصلی اصلاحات از علی آقای لاریجانی رفع حصر است، آنها از روحانی ناامید شده و حالا که خود لاریجانی طرف آنها آمده، برای آنها عروسی است. احتمالا ابتدا آشتی ملی و فراموشی فتنه و بعدهم پیام روشن آنها یعنی رفع حصر.
گذر از بخشیدن و نبخشیدن سران فتنه؛ اما فتنه گری و آتش کشیدن مملکت به مدت ۸ ماه و از همه مهمتر هتک حرمت امام حسین (ع) و آتش زدن خیمه ها و کف و سوت زدن جنبش سبز در روز عاشورا همچون واقعه سال ۶۱ هجری فراموش شدنی نیست.
هنوز گمانه زنی برای آینده سیاسی کشور خیلی زود است؛ ولی با آگاهی بخشی به مردم می توان کاری کرد که تا آنها تصمیم های عاقلانه ای بگیرند، نباید یادمان برود در همین انتخابات امسال بسیاری از مردم به نوعی گول بعضی جریانات و شانتاژهای تبلیغاتی را خوردند و باعث همین شد که می بینیم!
میلاد صالحی- دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تخصصی دریانوردی و علوم دریایی چابهار
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.