وی ادامه داد: من آرمانگرایی که پشت آن انقلابی گری است منظورم است و در مورد آن صحبت میکنم. آرمانگرایی که به انقلاب ختم میشود یعنی کسی که شرایط موجود را دوست ندارد و میخواهد تغییری در آن ایجاد کند.
این بازیگر سینما با بیان اینکه هیچ انقلابی در دنیا وجود ندارد که بنیادها را عوض کرده باشد خاطرنشان کرد: هر انقلابی دارای شعار است و شعار انقلاب ما« استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» است، در این شعار مستضعف و مستکبر نیست ولی در انتخاباتی که در کشور ما برگزار شده در بحث میان کاندیداها مستضف زدایی مطرح میشود و هیچ کدام بحثی در مورد اینکه آزادی به وجود آید نمیکنند بلکه میگویند باید فقر را از بین ببریم.
وی ادامه داد: حال سوال اینجاست اگر مستضعفی وجود نداشته باشد آنان میخواهند چه کاری انجام دهند و چه برنامه ای دارند؟
کیانیان با بیان اینکه مسئولان به فکر اصلاح امور هستند ولی وقتی بنیادها را بر هم میزنند اختلاف طبقاتی به وجود میآید، خاطرنشان کرد: مثلا هنگامی که سرمایه را از دست مردم خارج و سرمایه دولتی میشود مدیر دولتی سر کار میآید که این مدیر در یک کارخانه فقط حقوقش را میگیرد و به سود و زیان کارخانه کاری ندارد، در هیچ جای دنیا اقتصاد دولتی جواب نداده است.
این بازیگر سینما افزود: وقتی بنیادها را تغییر میدهیم اتفاقاتی در ایران رخ میدهد که سالها بعد متوجه میشویم سرمایه است که کار ایجاد میکند و در کنار این سرمایه گذاری باید با دزدی برخورد شود.
وی بیان کرد: سالها از انقلاب گذشت تا متوجه شدیم چه میخواهیم و این یعنی قدم قدم شروع و درست کردن یک چیزی.
کیانیان گفت: انقلابی در واقعیت خراب و در ذهن درست میکند و ما میخواهیم بگوییم که انقلابی در واقعیت خراب و در واقعیت درست میکند و باید برنامه داشته باشد یعنی همان خواستن برنامه از رئیس جمهور، رئیس جمهوری که به صورت کلی عنوان کند حمایت از مستضعفین یعنی برنامه ای در این خصوص ندارد.
این بازیگر سینما بیان کرد: من در جوانی میدانستم چه نمیخواهم ولی نمیدانستم که چه میخواهم، این را بدانید وقتی در کشوری انقلاب شد باید آن کشور را با برنامه ریزی و در جزئیات بسازید و با فحش و جنگ نمیشود کشور را ساخت.
وی در توضیح جزئیات افزود: منظور از جزئیات این است که امنیت و آزادی را معنا کنید و با تبدیل آن به جزئیات، به لایحه تبدیل کنید و بعد از تبدیل آن به قانون است که صف بندیهای مختلفی در برابر آن از نظر موافق و مخالف به وجود میآید.
کیانیان ادامه داد: پس در زندگی روزمره ما انقلابی گری جواب نمیدهد بلکه باید با عقل رفتار کنیم. انقلاب وسیلهای برای رسیدن به استقلال و آزادی است و نه هدف.
چگونگی تبدیل آرمانگرایی به آرمان زگی
کیانیان با اشاره به اینکه برخی افراد چون نمیدانند در آینده چه اتفاقاتی برایشان میافتد تقصیر را گردن کسانی میاندازند که انقلاب کردند و این یعنی تبدیل آرمانگرایی به آرمان زدگی.
وی خاطرنشان کرد: من معتقدم که نسل دهه 70 و 80 نسل متعادل است و آینده کشور ما در دست آنهاست هرچند افراد دهه 60 انتقاداتی به این نسلها دارند اما باید گفت که نسل دهه 70 و 80 به دنبال کار و رفاه است و با ما که ته وجودمان آرمانگرا است و میگوییم امروز سختی میکشیم تا آینده خوب شود متفاوت هستند. این دو نسل میگویند ما کار و رفاه میخواهیم و مسئولانی که وجود دارند یا باید بگویند نخواه که نمیشود و میبازند و اگر بگویند بخواه باید برایشان درست کنند.
جوانان به دنبال کارآفرینی باشند نه استخدام
این بازیگر سینما در بخش دیگری از سخنان خود به وضعیت اشتغال جوانان اشاره و تصریح کرد: متاسفانه آرزوی جوانان ما استخدام است و این در حالی است که باید به دنبال کار بروند و شغل برای خود به وجود آورند.
وی ادامه داد: وقتی سرمایه خصوصی باشد رقابت به وجود میآید که این رقابت باعث افزایش میزان کار خواهد شد. وقتی استخدام دولت شوید یعنی لازم نیست کار کنید چون فرد سرمایه از خودش نیست دلش نخواهد سوخت.
کیانیان بیان کرد: در سینما هم همین طور است بعضی از فیلم ها که با سرمایه خصوصی ساخته میشوند عوامل فیلم برای فروش فیلم میجنگند و به دنبال کیفی سازی هستند ولی فیلمهایی که با هزینه دولتی ساخته میشوند این گونه نیستند.
این بازیگر سینما تصریح کرد: وقتی فردی سرمایه دار برای سود آوری رقابت میکند و وضع کارگرانش را بهتر میکند و وقتی کارگر ببیند که با کار بهتر وضعش بهتر میشود بهتر کار میکند.
من آدم آرمانگرای شورشی هستم
این بازیگر سینما با بیان اینکه در زندگی روزمره فرد انقلابی نیستم گفت: من آدم آرمانگرای شورشی هستم.
وی ادامه داد: در فیلم شلیک نهایی بازی کردم و بعد از آن فیلم هشت فیلم به من پیشنهاد شد برایم جالب بود که چرا این تعداد پیشنهاد، وقتی از جهانگیری که کارگردان یکی از این فیلمها بود پرسیدم گفت فیلم به واسطه بازی تو فروش میرود. همچنین یکی از تهیه کنندگان به من گفته بود تا موهایت را نزن برای من که شورشی بودم خوب نبود که نوکر موهایم شوم چون مدل موهای من در فیلم شلیک نهایی مد شده بود برای همین موهایم را زدم. بعد از زدن موهایم پینشهادات این فیلمها نیز خوابید و من بدون اینکه برنامهای داشته باشم پل پشت سرم را خراب کرده بودم.
کیانیان بیان کرد: من دلم میخواهم در نقشهایی که بازی میکنم تماشاگر نتواند حدس بزند که من در این فیلم چه نقشی دارم و خودم باشم که این خواسته من هزینه داشت و هزینه آن از دست دادن تماشاگر و بیکاری بود البته من آن قدر تماشاگر از دست دادم تا به جایی رسیدم که تماشاگر خودم را دوست دارد نه نقشم را.
این بازیگر سینما در ادامه با ذکر خاطرهای از شهید بهشتی گفت: هنگامی که شهید بهشتی از هامبورگ آلمان به ایران آمد من چهارم دبیرستان بودم و بچه مسجدی که حرف هیچ را قبول نداشت جز آرمان هایش. هنگامی که همسر شهید بهشتی را دیدم با روپوش و روسری با خودم گفتم این چطور آخوندی است او کافر است، هنگامی که شهید بهشتی متوجه شد مرا کنار کشید و با من صحبت کرد. حتی آدرس خانه اش در تهران را داد که اگر به تهران رفتم سری به او بزنم. من بعد از گرفتن دیپلم به تهران رفتم و به منزل شهید بهشتی رفتم هنگامی که وارد خانه شدم در خانهاش مبل بود با خودم گفتم کسی که روی مبل مینشیند و یخچالش پر است نمیتواند به فکر خلق باشد شهید بهشتی گفت بشین تا صحبت کنیم. گفتم نه او یک جملهای به من گفت« وقتی مشق فقر کنیم بعد از انقلاب فقر را بین مردم تقسیم میکنیم ولی اگر مشق رفاه کنیم بعد از انقلاب رفاه را بین مردم تقسیم میکنیم» من آن موقع معنای این جمله را نفهمیدم و سالها بعد متوجه شدم که شهید بهشتی چه گفت.
کیانیان ادامه داد: من در رشته تئاتر فعالیت میکردم و در دانشکده هنرهای زیبا و تئاتر تهران درس خواندم.
وی به دانشجویان توصیه کرد: این رابدانید کسی نیست که روی شما تاثیر گذار باشد تا مسیر زندگی شما را تغییر دهد تا خودتان مطلبی را نفهمید و متوجه نشوید چیزی روی شما تاثیر نمیگذارد. در زندگی خودت باشد و اگر گنجی را که خدا در وجود ما قرار داده کشف کنیم موفق میشویم.