از اولین ساعات اعلام نیاز و کمک، ابتدا همسایگان استان کرمانشاه که به محل وقوع زلزله نزدیکتر بودند و بعد استانهای دیگر به کمک شتافتند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ یکی از خوبهای زلزله کرمانشاه همین حضور مردم بود. حضوری که خارج از حد تصور بود. من به عوان شاهد عینی روستایی ندیدم که مردم در آن حضور پیدا نکرده باشند.
از اولین ساعات اعلام نیاز و کمک، ابتدا همسایگان استان کرمانشاه که به محل وقوع زلزله نزدیکتر بودند و بعد استانهای دیگر به کمک شتافتند. لباس گرم، چادرهای موقت، و تا دلتان بخواهد آب، انواع کنسروها، لباس برای کودکان، لوازم بهداشتی برای زنان و چراغهای گرم کننده کمک هایی بود که مردم تا انجا که از دستشان برمی آمد به مناطق زلزله زده فرستاده بودند.
طبیعی بود در یکی دوروز ابتدایی کار به دلیل وسعت و مساحت و عمق مناطق زلزله زده این همیاری بسیار کمک کننده بود. البته که نیازهای اصلی بدون حضور دستگاههای کلانتر حل شدنی نبود، اما مردم «پررنگ» بودند.
از جایی به بعد، اما به دلیل عدم مدیریت ستادهای مسئول، شرایط کم و بیش تغییر کرد و حتی حضور بیش از حد مردم و ایجاد ترافیک در ورودیهای سرپل ذهاب موجب شد تا بخشی از امداد رسانی مختل شود؛ کاش ستادی وجود میداشت که به واقع مدیریت بحران کند.
بسیاری از مردم علاقه دارند خودشان در منطقه حضور پیدا کنند و کمک هایشان را خودشان به دست زلزله زدگان برسانند. خب این خواسته خارج از عرفی نیست! باید ستادی میبود که میگفت: «آقا و خانمی که زحمت کشیده اید و تا اینجا آمده اید. میخواهید کمک کنید! خدا خیرتان بدهد، بی هدف در منطقه چرخ نزنید. الان روستای الف؛ و روستای ب. دچار مشکل اند بیایید باهم برویم و این اقلام را در آنجا توزیع کنیم.» اگر این اتفاق میافتاد، دیگر طوری نمیشد که یک روستا اشباع شود و دیگر روستا کمتر از محمولههای ارسالی بهره ببرد. البته حالا همه روستاها پراند از اقلام خوراکی و مصرفی، اما در روزهای این مشکل وجود داشت.
روستاهای کنار جاده پر از کمکهای مردمی بودند و روستاهایی که پشت تپه یا کوه بودند بدون امکانات مانده بودند.
وقتی سخن از کمک به خسارتدیدگان یک حادثه میشود، شاید در نگاه اول بسیار رویایی و آرمانی و پر احساس باشد، اما باید مراقب نحوه مدیریت بحران نسل آتی در این مناطق بود. بدین مفهوم که عدهای که لیاقت تربیت انسانی! و اخلاقی! انسانها را ندارند و تا پیش از حادثه مشغول گربهبازی و سگبازی و مد لباس خود بودهاند، اینبار برای اثبات خود و گرفتن ژست رومنس آنهم شاید نه با کمک تمامعیار خود بلکه صرفا با ارایه شماره حساب و کد دریافت وجوهات نقدی! از مردم (که شاید از نظر اخلاقی و تربیتی مخالف آنها باشند، یا برای منفی جلوه دادن ارگانهای کمکرسان کشوری نظیر کمیته امداد و غیره باشد و ...) نقش پررنگی را در مدیریت بحرانزدگان مییابند! و این باعث میشود که بتوانند در آینده فرزندان حادثه دیده نقشآفرین شوند! آنهم نه با رویکردی انسانی! بلکه با همان ساختار فکری مسموم خودشان! که ممکن است ضد اخلاقی و ضد دینی باشد.
در چنین شرایطی مقصر ستاد بحران کشور است که باید تمامی این به اصطلاح کمکهای مقطعی ولی آیندهنگرانه را زیر نظر بگیرد تا چنین افرادی در لباس منجی کمکرسان و محمولهرسان نقشهای آتی تربیتی نداشته باشند، چرا که همگان میدانند بسیاری از ساختارشکنیها و بیاخلاقیها در جامعه ناشی از همین افرادی است که هماکنون ظاهری کمکرسان دارند!
در چنین شرایطی اولویتبندی انسانهای نیکرفتار و نیکپندار و نیککردار ایجاب میکند که هرچه در توان دارند بکوشند تا آینده تربیتی جامعه با این مثلا کمکهای مادی ظاهری در اختیار هنجارشکنان و بیاخلاقان و ضد ارزشها نیفتد!
از سوی دیگر ستاد بحران باید به خود بیاید و تمامی ظرفیتهای کشور را بشناسد و در سیطره خود داشته باشد تا هر فردی اجازه نداشته باشد تا با نیت خیرخواهانه ظاهری اولیه! سرمایهگذاری تربیتی تزریقاتی ضد اخلاقی آتینگرانه داشته باشد!
ارگانهای مسئول نیز تنبلیها و بیتفاوتیها را کنار بگذارند و دیدی پیشگیرانه و ضد بحران داشته باشند! تا هم نانشان حلال باشد! و هم با دخالتهای فردی در مدیریت بحران، بحرانهای اخلاقی بیشتر در آینده ایجاد نشود!
با احترام
خوب مردم حق دارند خودشان کمک هایش را به مردم زلزله زده برسانند چون اعتمادی به دولت مردان دزد ندارنند دولت مردانی که رحم به پول بیت المال نمی کنند چطور از از کمک های اهدایی مردم می گذرند خاندان .... و .... و .... که رحم به زمین پول بانکها نمی کنند چطور.....
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
وقتی سخن از کمک به خسارتدیدگان یک حادثه میشود، شاید در نگاه اول بسیار رویایی و آرمانی و پر احساس باشد، اما باید مراقب نحوه مدیریت بحران نسل آتی در این مناطق بود. بدین مفهوم که عدهای که لیاقت تربیت انسانی! و اخلاقی! انسانها را ندارند و تا پیش از حادثه مشغول گربهبازی و سگبازی و مد لباس خود بودهاند، اینبار برای اثبات خود و گرفتن ژست رومنس آنهم شاید نه با کمک تمامعیار خود بلکه صرفا با ارایه شماره حساب و کد دریافت وجوهات نقدی! از مردم (که شاید از نظر اخلاقی و تربیتی مخالف آنها باشند، یا برای منفی جلوه دادن ارگانهای کمکرسان کشوری نظیر کمیته امداد و غیره باشد و ...) نقش پررنگی را در مدیریت بحرانزدگان مییابند! و این باعث میشود که بتوانند در آینده فرزندان حادثه دیده نقشآفرین شوند! آنهم نه با رویکردی انسانی! بلکه با همان ساختار فکری مسموم خودشان! که ممکن است ضد اخلاقی و ضد دینی باشد.
در چنین شرایطی مقصر ستاد بحران کشور است که باید تمامی این به اصطلاح کمکهای مقطعی ولی آیندهنگرانه را زیر نظر بگیرد تا چنین افرادی در لباس منجی کمکرسان و محمولهرسان نقشهای آتی تربیتی نداشته باشند، چرا که همگان میدانند بسیاری از ساختارشکنیها و بیاخلاقیها در جامعه ناشی از همین افرادی است که هماکنون ظاهری کمکرسان دارند!
در چنین شرایطی اولویتبندی انسانهای نیکرفتار و نیکپندار و نیککردار ایجاب میکند که هرچه در توان دارند بکوشند تا آینده تربیتی جامعه با این مثلا کمکهای مادی ظاهری در اختیار هنجارشکنان و بیاخلاقان و ضد ارزشها نیفتد!
از سوی دیگر ستاد بحران باید به خود بیاید و تمامی ظرفیتهای کشور را بشناسد و در سیطره خود داشته باشد تا هر فردی اجازه نداشته باشد تا با نیت خیرخواهانه ظاهری اولیه! سرمایهگذاری تربیتی تزریقاتی ضد اخلاقی آتینگرانه داشته باشد!
ارگانهای مسئول نیز تنبلیها و بیتفاوتیها را کنار بگذارند و دیدی پیشگیرانه و ضد بحران داشته باشند! تا هم نانشان حلال باشد! و هم با دخالتهای فردی در مدیریت بحران، بحرانهای اخلاقی بیشتر در آینده ایجاد نشود!
با احترام