سهمیه پذیرش دانشجوی بومی یکی از بزرگترین خیانتها به جامعه علمی کشور است؛ زیرا هدف از تاسیس دانشگاه در یک منطقه دوردست تبدیل تمام جوانان آن منطقه به کارشناسان بیکار آینده نیست.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، یادداشت*؛ به منظور ارائه شواهد عینی از تاثیر مثبت ورود دانشجویان غیربومی از سرتاسر کشور به مناطق محروم، که بواسطه شرایط مرزی و دوری از مرکز شرایط زندگی نامطلوبی داشته و بدون اغراق رشد فرهنگی حاصل از تبادل آداب و رسوم شهروندی (از پوشش فردی گرفته تا چهره شهر) بر همگان پدیدار است، نویسنده از منطقه تاریخی سیستان؛ که روزی مهد تمدن بشری بوده و آثار شهرسازی پیشرفته در شهر سوخته، فقدان هرگونه سلاح و ابزار جنگی درکاوشهای انجام شده، بدست آوردن نمونههای جراحی موفق مغزی و چشم مصنوعی و نیز اولین الگوی انیمیشن جهان در آن بسیار یافت شده است، به عنوان نمونه عینی برای ارایه تجربیات ارزشمند الگوی توسعه با تاسیسدانشگاه زابل، قلم فرسایی میکند.
آن روز که خشت خام دانشگاه زابل از خون دلهای حبیب الله دهمرده سرشته شد و مصطفی معین، وزیر وقت علوم، به منظور توسعه منطقه با تاسیس دانشگاه زابل موافقت کرد، در دشت ناهموار سیستان راهها شکل گرفتند و ستونهای دانشگاه زابل قد کشیدند تا با جذب نخبگان از سراسر کشور (استاد و دانشجو) بنایی ساخته شود که نقل زیبای فردوسی را در ذهن تداعی کند "پی افکندم از نظم کاخی بلند که از باد و باران نیابد گزند".
امروز این میراث ماندگار، نارونی شده تا همگان در سایه سارش نیک بیاسایند و گاه اندک ریزه خواران این خان گسترده شکرسرایی کنند و بجای بوسه زدن بر دستان حبیب ا... دهمرده که به تمثیل رهبر معظم انقلاب "به او دهمرده نگویید بلکه وی حقیقتا صدمرده است"، هجوی بسرایند و احداث دانشگاه زابل را انکار و نکوهش کنند.
گویی زمانی فرارسیده است که فارغ از تمایلات حزبی و گرایشهای سیاسی، ضرورت است تا مسئولین دلسوز در وزارت علوم و کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی، در پای این نارون رو به خشکی آب حیات بریزند تا در تندباد حوادث گزندی نیابد و همچنان سبزی شاخ و برگ آن کویر را گلستان کند و روزهای کم فروغ اش در نزد آیندگان نقل افسانه باشد، اما در کمال تاسف دو تصمیم کلان در حوزه آموزش عالی تیشه و تبری شد، که یکی بر ریشه اش و آن دگر بر تنه برومندش هر لحظه زخمه میزنند و تداوم این خزان تدریجی رمق تک درخت امید را در منطقه سیستان خواهد گرفت. چه بسا بسیاری از دانشگاههای دوردست در میهن عزیزمان به این درد دچار باشند و چشم امید به تغییر این شرایط داشته باشند. در این مقاله به دو مقوله مهم سطح بندی دانشگاهها و بومی گرایی در پذیرش دانشجو اشاره میشود:
تقسیم بندی دانشگاههای کشور به سطوح مختلف و طرح قوانین سهل و آسان برای ارتقای مرتبه علمی اساتید (کاهش امتیاز علمی)، اولین گام برای کاهش انگیزه انجام فعالیتهای علمی میباشد؛ بطوریکه هر چه سطح دانشگاه در این تقسیم بندی پایینتر باشد، طعم این تدبیر، شیرینتر شده و حداقل امتیازات لازم برای ارتقا کاهش چشمگیری مییابد. با اقرار به اینکه شاید تعداد قلیلی از اعضای هیات علمی برخی دانشگاهها از این هدیه شیرین خرسند باشند، باید پذیرفت که این شربت شیرین به مثابه نوشیدن شوکران است که مرگ تدریجی دانش در کشور پهناور و عزیزمان را به همراه دارد.
اولین پیامد این بخشش و لطف به دانشگاههای دور از مرکز درج نشان سطح ۲ و ۳ بر درب دانشگاه مذکور بوده و به تبع آن اساتید و دانشجویان این دانشگاهها نیز با نشان درجه ۲ و ۳ در جامعه علمی کشور معرفی خواهند شد. چه بسیار اساتید جوان و با انگیزهای که در این دانشگاههای نوپا وظایف آموزشی- پژوهشی خود را به نحو شایسته انجام میدهند، اما دیده نمیشوند! فارغ التحصیلان این دانشگاههای سطح ۲ و ۳ نیز بسیاری از فرصتهای شغلی را در میدان رقابت با فارغ التحصیلان دانشگاههای برخوردار از دست میدهند و برتری علمی آنان در سایه رتبه بندی دانشگاهی مدفون می شود.
این نگاه تحقیرآمیز در گذر زمان به عمق تخریب و تضعیف مراکز آموزشی استراتژیک کشور خواهد افزود؛ بطوریکه دانشگاه گران سنگ زابل در نقطه صفر مرزی نه تنها پایگاهی برای استقرار نیروهای توانا نخواهد شد؛ بلکه طی دو سال گذشته انگیزه فرار از شرایط دشوار کاری و زندگی در زابل را شتاب داده است.
آنچه سایه هراس بر چنین دانشگاههایی را بیشتر میکند محروم شدن از ارایه تحصیلات تکمیلی به بهانه کمبود امکانات و رتبه ضعیف دانشگاهی به مرور زمان است. کاهش بودجه این دانشگاههای سطح ٢٣ بھمن ماه ١٣٩۶، ۲ بندی شده و جلوگیری از گسترش رشتههای مورد نیاز منطقه و کشور در این مراکز آموزشی همان خزانی ست که شاخههای امید را خواهد خشکاند.
سهمیه پذیرش دانشجوی بومی یکی از بزرگترین خیانتها به جامعه علمی کشور است، زیرا هدف از تاسیس دانشگاه در یک منطقه دوردست تبدیل تمام جوانان آن منطقه به کارشناسان بیکار آینده نیست که علاوه بر تحمیل بودجههای هنگفت به وزارت علوم جهت تامین تسهیلات رفاهی، هیچ پیامد مفیدی برای کشور نداشته و تنها توقع کاریو روی آوردن به پیشه وری را با ارایه مدارک تحصیلی افزایش میدهد.
در راستای نقش کارآفرینی دانشگاهها این سیاست به طور مستقیم با افزایش سطح توقع جوانان در اشتغال و ارایه خدمات شهری، خود عاملی برای افزایش بیکاری در مناطقی می شود که از داشتن کارخانجات صنعتی محروم بوده و چهره زمینهای کشاورزی شان بواسطه خشکسالی چروکیده است. شایان ذکر است که اجرای این قانون در مراحل اولیه شانس بومیهای هر منطقه برای ورود به دانشگاه را افزایش داده بود، ولی اکنون آن شانس به سرنوشتی مقدر بدل شده که تنها با ثبت نام در آزمون خود را بر کرسی دانشجویی میبیند.
این پدیده غیر کارشناسی که همراه با تاسیس بسیاری از مراکز غیرانتفاعی کلید خورد، دو پیامد بسیار مهم به همراه دارد: یکی ورود افرادی که از پتانسیل لازم برای تحصیلات عالی برخوردار نیستند و دوم عدم ورود دانشجویان نخبه کشوری به دانشگاههای دوردست. در نظر نگرفتن سرمایههای فکری مناطق دوردست برای تحصیل در دانشگاههای برخوردار به اجبار فاصله از مرکز، تسهیل ورود افراد ناتوان به دانشگاه. عدم توجه روزافزون به اجرای سیاستهای توسعه دانشگاههای دور از مرکز و عدم نظارت کارآمد مسئولین وزارتی بر عملکرد مدیران منصوب، باعث میشود تا معنا و رسالت دانشگاه رنگ باخته و تنها به چشم بنگاهی برای سرگرمی دیده شود. بر هیچکس پوشیده نیست که در هر نقطهای از جهان، دانشگاه منشاء تحول و توسعه بوده و این خاصیت برگرفته از سرمایههای فکری (استاد و دانشجو) هر دانشگاهی است.
در پایان لازم به ذکر میدانم که یکی از آرمانهای بزرگ انقلاب اسلامی "محرومیت زدایی" بوده، لذا از مسئولین محترم تقاضا میشود تا با بازنگری این دو قانون مخرب همچنان مجریان توسعه پایدار در تمام نقاط کشور باشند و از اضمحلال سرمایههای موجود بویژه در نواحی مرزی و استراتژیک جلوگیری نمایند.
مهران مهری - دانشیار دانشگاه زابل
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.
انتشار یادداشتها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.
خیلی ممنونم از این که به فکر مناطق محروم هستید .
خدای ناکرده یه وقت از این مناطق دیدن نکنید و از شراط موجود جنوب شرق آگاه نشید.
بعد بفهمید این دانشجوهای شهرستانی چه عذابی میکشند . شایدم میدونید اما نسبت به مهمانی یا انتقالی از این مناطق فقط به دلایل مردد سخت گیری میکنید.
خواهشا بررسی به عمل آید و شرایط جدیدی برای مهمانی و انتقالی آسان از این مناطق لحاظ گردد...
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
خدای ناکرده یه وقت از این مناطق دیدن نکنید و از شراط موجود جنوب شرق آگاه نشید.
بعد بفهمید این دانشجوهای شهرستانی چه عذابی میکشند . شایدم میدونید اما نسبت به مهمانی یا انتقالی از این مناطق فقط به دلایل مردد سخت گیری میکنید.
خواهشا بررسی به عمل آید و شرایط جدیدی برای مهمانی و انتقالی آسان از این مناطق لحاظ گردد...