
کد خبر:۶۸۸۰۵۳
خط کش ۱۵/صریح با میرحاجی/بخش اول
مطالبهگری، فریاد زدن و خواستن مسائل از مسئولین نیازمند کار جنبشی است/ پیدا کردن آدمهای تراز از بزرگترین مشکلات تشکلهای دانشجویی
محسن میرحاجی از ادوار بسیج دانشجویی با بیان اینکه معتقد به وجود جنبش دانشجویی در کشور هستم، اما ظرفیت استفاده از آن را نداریم، گفت: درگیر شدن جنبش دانشجویی به مسائل سازمانی و تشکیلاتی موجب شده که این جنبش رو به افول برود.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- محسن عبدالعلیپور، اهمیت جنبش دانشجویی یا بهتر است بگوییم در زمانه فعلی تشکلهای دانشجویی در ساختار کلی نظام اسلامی و نقش راهبردی آن در پیشبرد اهداف انقلاب بر کسی پوشیده نیست. در سالیان متمادی جنبش همواره با نقاط قوت و ضعفی همراه بوده که تاثیرات آن بلافاصله در بدنه جامعه ایرانی خودش را نشان داده است. آیا جنبش دانشجویی توانسته به اهداف اولیه خود دست یابد؟ امروزه ما در مرحله جنبش قرار داریم یا تشکل؟ چگونگی رابطه جنبش دانشجویی و قدرت و بسیاری از این دست سوالات ما را بر آن داشت تا در برنامه «خط کش» به گفتوگویی صریح و بیپرده با فعالین گذشته و حال جنبش دانشجویی بنشینیم. مهمان این هفته ما در تحریریه خبرگزاری دانشجو محسن میرحاجی از ادوار بسیج دانشجویی به نقد جنبش دانشجویی پرداخته است که در ادامه بخش اول این گفتگو را میخوانیم.
خبرگزاری دانشجو: تعریف شما از جنبش دانشجویی و تشکل دانشجویی چیست؟
ما میراث دار جنبش دانشجویی هستیم که در سرتاسر نقاط مختلف این کشور از سال ۱۳۳۲ تا به امروز پرچم دار بوده است، البته متاسفانه الان این پرچم در دست جنبش دانشجویی نیست، چون نتوانسته آن را به خوبی در دست نگه دارد؛ البته این پرچم داری نیز مقاطع مختلفی داشته و بین جریانهای دانشجویی دست به دست شده است مثلا در مقاطعی این پرچم در دست دفاتر تحکیم وحدت بوده، ولی چون از یک دورهای به بعد لیاقت این پرچم داری را نداشتند پرچم از دست آنها گرفته شده و به دست بسیج دانشجویی افتاد.

به نظر من آنجایی که بچهها گیر میکنند علتش ندانستن تاریخچه و سطح اثرگذاری جنبش دانشجویی است نه تعریف آن از این رو میتوان گفت: از بحث تشکل و سازمان و جنبش یک بحث اصلی تری وجود دارد و آن هم اینکه آیا ما الان در کشور جنبش دانشجویی داریم یا جریان دانشجویی به نظر من تعریف این بسیار متفاوت و مهم است.
ببینید تشکل ابزاری برای جنبش است و طبیعتا در جنبشهای کارگری و انقلابی هم که میبینیم جنبشها و جریانها براساس تشکلهایی شکل میگیرند. آنچه که من تصور میکنم برای شما مهم است این است که آیا ما الان جنبش دانشجویی داریم یا جریان دانشجویی؟ من برخلاف دیگر دوستان و حداقل به زعم خودم معتقدم که الان هم در کشور جنبش دانشجویی داریم، اما نه تنها از آن استفاده نمیشود بلکه این جنبش هم ظرفیت خود را نمیداند.
حقیقتا جنبش دانشجویی در کشورمان یک جنبش بسیار قوی و اثرگذار بوده است و شاید این جنبش در کنار روحانیت یکی از مهمترین تاثیرات را داشته است و حتی اگر جنبش دانشجویی نبود شاید جریان روحانیت نمیتوانست در کشور کاری را از پیش ببرد.
بدیهی است که جنبش دانشجویی در اتفاقات مهمی که در کشور روی داده نقش تاثیرگذاری داشته است مثلا ماجرای تسخیر سفارت امریکا که امام خمینی (ره) از آن به عنوان انقلاب دوم نام بردند و گفتند که این انقلاب از انقلاب اصلی بزرگتر است. اگر بخواهیم با این محتوا به موضوع جنبش دانشجویی نگاه کنیم الان این اثرگذاری وجود ندارد، اما میتوان از این ظرفیت استفاده کرد اگر چه شاید ما لیاقت و ظرفیت استفاده از آن را نداشته باشیم به همین دلیل این جنبش در حال تبدیل شدن به یک جریان در کنار دیگر جریانهای موجود در کشور است.
خبرگزاری دانشجو: برخیها معتقدند که جنبش یک کار کوتاه مدت است که با فهم مشترک از یک موضوع خاص به وجود میآید به عنوان مثال در اوایل انقلاب یک جنبش دانشجویی با حضور تمام سلایق شکل گرفت تا شاه نباشد و بعد از سرنگونی رژیم طاغت نیز از هم میپاشد بعد از پیروزی انقلاب رفتارهای سلبی را از طرف جنبش دانشجویی شاهد هستیم به گونهای که برخی اقدامات ضد استکباری و امریکایی صورت میگیرد، اما سوال است که در حال حاضر و در شرایطی که نظام جمهوری اسلامی ثبات پیدا کرده است و جریان دانشجویی نمیتواند علیه نظام باشد و دست به کارهای سلبی بزند به نظر شما آیا این جریان به یک جریان حاکمیتی تبدیل نشده است؟
بحث این است که میخواهیم این مسئله را در چه بستری تحلیل کنیم تحلیل گفتمانی و غربی میگوید که جنبش باید حتما علیه قدرت باشد، اما اگر بخواهیم جنبش را حرکتی در راستای اهداف عالیه خاص بدانیم که برای رسیدن به آن اهداف هر امری اتفاق میافتد و وارد هر فضایی میشود آن وقت قضیه فرق میکند. ببینید یک زمانی کشور با مسائلی مانند قدرت پهلوی، سفارت امریکا و جنگ مواجه بود و جنبش دانشجویی هم در رویارویی با این مسائل نقش آفرینی کرده، اما سوال این است که آیا امروز کشور با مسئلهای مواجه نیست؟ آیا امروز حکومت با فساد درگیر نیست؟ آیا رویارویی با این مسائل نیازمند یک جنبش نیست؟ آیا نباید برای حمایت از مستضعفین و خیلی دیگر از مسائل مانند خدمت رسانی، جهاد علمی جنبش راه انداخت؟ من در این بستر معتقدم که در درون حاکمیت هم برای اصلاح و پیشبرد اهداف عالیهای که تعریف شده اند نیازمند جنبش هستیم.
مهمترین کارکردی که جنبش دانشجویی دارد یادآوری اصول انقلاب به مسئولین و مردم است، اما گاها میبینیم که ضریب فاصله بین حرکتهایی که دولت، مسئولین و مردم انجام میدهند با آرمانهای اصیل انقلاب زیاد میشود به نظر من این افزایش ضریب فاصله به خاطر این است که جنبش دانشجویی نبوده تا حرکتها مطابق با آرمانهای اصیل انقلاب را به مسیر اصلی بازگرداند.
به نظر من مطالبه گری فریاد زدن و خواستن مسائل از مسئولین هم که مورد تاکید رهبر معظم انقلاب بوده اند نیازمند جنبش هستند کما اینکه در گذشته نیز اقدامات جنبشی در این رابطه انجام شده، اما الان کمی کمرنگتر شده است.
خبرگزاری دانشجو: شما معتقدید که تشکل ابزاری است برای شکل گیری جنیش با این وجود آیا این روند در مقایسه با اوایل انقلاب کم رنگتر نشده است؟
قطعا همین طور است علت این اتفاق هم این است که ما در قالب بازیهای سازمانی و تشکلی گیر کرده ایم و الفاظ به جای اهداف برای ما مقدم شده است. معتقدم که فعالان جنبش دانشجویی الان در حوزه تحلیلی در وضعییت خوبی قرار دارند، اما متاسفانه یک ضعف جدی دارند و آن هم این است که برای آنها تعیین میشود چه موضوعی مهم است در حالی که آنها باید خودشان تاثیرگذار باشند در واقع الان به جای اینکه دغدغهها از قشر دانشجویی نخبه به جامعه تزریق شود این رسانهها هستند که افکار تشکلهای دانشجویی را به دست گرفته اند مثلا اگر رسانه بخواهد یک موضوع مهمی شود میبینیم که تشکلها در رابطه با آن تعداد زیادی بیانیه منتشر میکنند و یک جریان راه میافتد.

الان شرایطی پیش آمده که فعالان جنبش دانشجویی دنبال لقمههای آماده هستند و اگر میگویند پول نیست و نمیشود کار کرد متاثر از این مسئله است با این وجود سوال این است که آیا در دوران پهلوی پولی وجود داشته که جنبش دانشجویی به معنای واقعی کلمه جنبش بوده است و آیا وقتی که جنبش دانشجویی سفارت امریکا را تسخیر کرد مگر بحث پول در میان بوده است به نظر من این مسئله و درگیر شدن جنبش دانشجویی به مسائل سازمانی و تشکیلاتی موجب شده که این جنبش رو به افول برود.
در کنار این تحلیل درونی یک تحلیل بزرگتری نیز میتوان کرد و آن هم اینکه سیاستگذاران هم میخواهند این افول در جنبش دانشجویی اتفاق بیفتد و آدمهایی که در راس تصمیم گیری برای دانشگاه هستند این را میخواهند؛ البته رهبر معظم انقلاب نیز یک بار فریاد زدند که لعنت بر آن دستهایی که میخواهند دانشگاه سیاسی نباشد، ولی آن دستها در حال پیشبرد اهداف خود هستند به گونهای که دارند فضای دانشگاه را به سمت بی دغدغه بودن و بدون آرمان بودن میبرند تا دانشگاه به محیطی تبدیل شود که صرفا دانشجو مدتی در آنجا باشد و بعد برود و الان چنین فضایی در دانشگاه خیلی مشاهده میشود. در هر حال دانشگاه به این سمت رفته و آسیبهای جدی هم برای فضای دانشجویی به همراه داشته است به گونهای که الان یکی از بزرگترین مشکلات تشکلهای دانشجویی پیدا کردن آدم تراز برای پیشبرد کارها و تحقق اهداف است. به نظر من از این حیث سیاستگذاران مقصر هستند، چون دستهایی آمده با تغییر یک سری از متغیرها فضای دانشجویی و دانشگاه را به این سمت برده اند در واقع بعد از سال ۸۸ در فضای دانشگاه خیلی از متغیرها دست کاری شدند و یک فضای سیاست زده جدی و بسته ایجاد شد تا بچهها دنبال کارهای دانشجویی و سیاسی نروند و این روند در دوران آقای روحانی نیز تشدید و دانشجویان به عدم ورود به فعالیت سیاسی تشویق شدند.
فضای دانشجویی نقد تند، صریح و جدی مسئولین را میطلبد، ولی فکر نمیکنم دانشجویان در این چند سال اخیر چنین فضایی را تجربه کرده باشند در هر حال این مسئله نیز ناشی از عدم حضور مسئولان در فضای دانشگاه و میدان ندادن به جنبش دانشجویی است. به عنوان نمونه وقتی آقای رئیس جمهور به دانشگاه میروند انگار دارند در سالن سلمان فارسی ریاست جمهوری سخنرانی میکنند، چون کسی را به مراسم راه نمیدهند در واقع همه چیز کاریکاتوری و از قبل آماده شده است در مورد وزرا هم شاهدیم که هیچ کدام از آنها به صورت جدی به دانشگاهها نمیروند در هر حال این مسئله در کنار مسائلی مانند مجوز ندادن ها، نبود امکانات و خیلی مسائل دیگر موجب ضعف جنبش دانشجویی شده است.
خبرگزاری دانشجو: جنبش دانشجویی از دهههای مختلف رو به افول بوده است یعنی از یک جنبش دانشجویی که تاریخ انقلاب را با تسخیر لانه جاسوسی عوض میکند و انقلاب فرهنگی را رقم میزند بی آنکه در بدنه حکومت حضوری داشته باشد به سطحی رسیده که از نظر شما امروز برخورد با آن کاریکاتوری شده است چرا باید این اتفاق بیفتد؟
علاوه بر مشکلات ساختاری و فهمی که به آنها اشاره کردم جنبش دانشجویی نمیداند که در چه جایگاهی قرار دارد، چون یک انفکاک جدی بین فعالان سابق و جدید اتفاق افتاده است از طرفی بچهها هدفشان را گم کرده اند به گونهای که اگر از بچههایی که در کف جنبش دانشجویی فعالیت میکنند بپرسیم برای چه هستید میگویند هستیم تا یک سری فعالیتهای دانشجویی انجام دهیم با این وجود نمیدانندکه چه قدر میتوانند تاثیرگذار باشند.
خبرگزاری دانشجو: اینکه جنبش دانشجویی از جایگاه تاثیرگذاری خود غافل شده ناشی از سرخوردگی در مواجه با برخی از مسائل نیست؟
هم ناشی از سرخوردگی و هم یک سرکوب جدی در داخل دانشگاه است؛ البته گم کردن هدف، درگیریهای تشکیلاتی و سازمانی هم در این مسئله اثرگذار بوده است. در واقع تشکیلات به جای اینکه به فضای جنبش کمک کند به نوعی بیمار شده است جنبش دانشجویی برخلاف خیلی از جاها که آنارشیست هستند معتقد به تشکیلات اسلامی است، ولی الان تشکیلات در جنبش دانشجویی نوعی بیماری جنبشی حساب میشود در واقع تشکیلات آنقدر سطح درگیریها و اصطکاک را بالا برده است که به دعواهای اصلی و اهداف جنبش پرداخته نمیشود. بدون شک در این بحث بازی حکومت هم اثرگذار بوده است.
به عنوان نمونه دفتر تحکیم وحدت آنجایی پرچم داری خود را از دست میدهد و از مسیر اصلی خارج میشود که وارد بازی قدرت میشود و به عنوان پیاده نظام یک حزب سیاسی در دانشگاه عمل میکند. در واقع افول و انحراف دفتر تحکیم وحدت و انجمنهای اسلامی و جنبش دانشجویی از مجلس سوم شروع میشود به گونهای که امام خمینی (ره) هم دیگر دیدارهای عمومی با تحکیم را نمیگذارد و پاسخ نامههای آنها را هم نمیدهد در هر حال در هر حال انحطاط و نابودی دفتر تحکیم در مجلس ششم رقم خورد به گونهای که چهار پنج نفر از این دفتر در لیست اصلاحات جا میگیرند یعنی به عنوان سهمیه به آنها نگاه میشود و به عنوان نمایندگی حزب مشارکت در دانشگاه عمل میکنند.
خبرگزاری دانشجو: بسیج دانشجویی در دورهای حامی مرحوم هاشمی رفسنجانی بود و از او حمایت میکرد، یک زمانی هم به جد در برابر خاتمی ایستاد و در بهرهای سپر بلای احمدی نژاد شد با این وجود به نظر شما آیا به غیر از تحکیم وحدت دیگر تشکلهای دانشجویی درگیر بازیهای قدرت نشده اند؟
من این استدلال شما را اصلا قبول ندارم. ببینید دفتر تحکیم وحدت وارد بازیهای سیاسی شد، ولی قبول ندارم که بسیج دانشجویی وارد این بازی سیاسی شده باشد ما همیشه در بسیج دانشجویی سعی کرده ایم اصول را رعایت کنیم و وارد بازیهای سیاسی نشویم.
بسیج دانشجویی با نقد آقای خاتمی معروف است، ولی همین تشکل در سال ۸۳ در دانشگاه از خاتمی حمایت کرد و این بچههای بسیج بودند که برای مشروعیت بخشیدن به خاتمی در آن جلسه سخنرانی کردند چرا؟ چون خاتمی رئیس جمهور قانونی کشور بود و ما یاد گرفته ایم برمبنای اصول نقد کنیم. شما میگویید که بسیج دانشجویی همیشه از احمدی نژاد حمایت میکرده است، اما اولین نامههای انتقادی را بسیج دانشجویی خطاب به احمدی نژاد نوشت به گونهای که پس از گذشته یک سال و نیم از عمر دولت ۸۵ دفتر بسیج دانشجویی در رابطه با مشائی به رئیس جمهور نامه نوشت و مهمترین انتقاد به طرح هدفمندی یارانهها را بسیج دانشجویی دانشگاه تهران مطرح کرد که به همین دلیل طرح مورد نظر ۱۹ روز در مجلس متوقف شد تا اینکه سه بند از نامه بسیج دانشجویی را به آن اضافه کردند. با این وجود این طور نبوده که بسیج دانشجویی وارد بازی قدرت شود. در هر حال من با این بخش از حرفهای شما مخالفم از این رو با ضرس قاطع میگویم که بسیج دانشجویی هیچ وقت چه در دوره خاتمی و چه در دوره احمدی نژاد و چه در حال حاضر وارد بازیهای مصداقی نشده است.
ما میراث دار جنبش دانشجویی هستیم که در سرتاسر نقاط مختلف این کشور از سال ۱۳۳۲ تا به امروز پرچم دار بوده است، البته متاسفانه الان این پرچم در دست جنبش دانشجویی نیست، چون نتوانسته آن را به خوبی در دست نگه دارد؛ البته این پرچم داری نیز مقاطع مختلفی داشته و بین جریانهای دانشجویی دست به دست شده است مثلا در مقاطعی این پرچم در دست دفاتر تحکیم وحدت بوده، ولی چون از یک دورهای به بعد لیاقت این پرچم داری را نداشتند پرچم از دست آنها گرفته شده و به دست بسیج دانشجویی افتاد.

به نظر من آنجایی که بچهها گیر میکنند علتش ندانستن تاریخچه و سطح اثرگذاری جنبش دانشجویی است نه تعریف آن از این رو میتوان گفت: از بحث تشکل و سازمان و جنبش یک بحث اصلی تری وجود دارد و آن هم اینکه آیا ما الان در کشور جنبش دانشجویی داریم یا جریان دانشجویی به نظر من تعریف این بسیار متفاوت و مهم است.
ببینید تشکل ابزاری برای جنبش است و طبیعتا در جنبشهای کارگری و انقلابی هم که میبینیم جنبشها و جریانها براساس تشکلهایی شکل میگیرند. آنچه که من تصور میکنم برای شما مهم است این است که آیا ما الان جنبش دانشجویی داریم یا جریان دانشجویی؟ من برخلاف دیگر دوستان و حداقل به زعم خودم معتقدم که الان هم در کشور جنبش دانشجویی داریم، اما نه تنها از آن استفاده نمیشود بلکه این جنبش هم ظرفیت خود را نمیداند.
حقیقتا جنبش دانشجویی در کشورمان یک جنبش بسیار قوی و اثرگذار بوده است و شاید این جنبش در کنار روحانیت یکی از مهمترین تاثیرات را داشته است و حتی اگر جنبش دانشجویی نبود شاید جریان روحانیت نمیتوانست در کشور کاری را از پیش ببرد.
بدیهی است که جنبش دانشجویی در اتفاقات مهمی که در کشور روی داده نقش تاثیرگذاری داشته است مثلا ماجرای تسخیر سفارت امریکا که امام خمینی (ره) از آن به عنوان انقلاب دوم نام بردند و گفتند که این انقلاب از انقلاب اصلی بزرگتر است. اگر بخواهیم با این محتوا به موضوع جنبش دانشجویی نگاه کنیم الان این اثرگذاری وجود ندارد، اما میتوان از این ظرفیت استفاده کرد اگر چه شاید ما لیاقت و ظرفیت استفاده از آن را نداشته باشیم به همین دلیل این جنبش در حال تبدیل شدن به یک جریان در کنار دیگر جریانهای موجود در کشور است.
خبرگزاری دانشجو: برخیها معتقدند که جنبش یک کار کوتاه مدت است که با فهم مشترک از یک موضوع خاص به وجود میآید به عنوان مثال در اوایل انقلاب یک جنبش دانشجویی با حضور تمام سلایق شکل گرفت تا شاه نباشد و بعد از سرنگونی رژیم طاغت نیز از هم میپاشد بعد از پیروزی انقلاب رفتارهای سلبی را از طرف جنبش دانشجویی شاهد هستیم به گونهای که برخی اقدامات ضد استکباری و امریکایی صورت میگیرد، اما سوال است که در حال حاضر و در شرایطی که نظام جمهوری اسلامی ثبات پیدا کرده است و جریان دانشجویی نمیتواند علیه نظام باشد و دست به کارهای سلبی بزند به نظر شما آیا این جریان به یک جریان حاکمیتی تبدیل نشده است؟
بحث این است که میخواهیم این مسئله را در چه بستری تحلیل کنیم تحلیل گفتمانی و غربی میگوید که جنبش باید حتما علیه قدرت باشد، اما اگر بخواهیم جنبش را حرکتی در راستای اهداف عالیه خاص بدانیم که برای رسیدن به آن اهداف هر امری اتفاق میافتد و وارد هر فضایی میشود آن وقت قضیه فرق میکند. ببینید یک زمانی کشور با مسائلی مانند قدرت پهلوی، سفارت امریکا و جنگ مواجه بود و جنبش دانشجویی هم در رویارویی با این مسائل نقش آفرینی کرده، اما سوال این است که آیا امروز کشور با مسئلهای مواجه نیست؟ آیا امروز حکومت با فساد درگیر نیست؟ آیا رویارویی با این مسائل نیازمند یک جنبش نیست؟ آیا نباید برای حمایت از مستضعفین و خیلی دیگر از مسائل مانند خدمت رسانی، جهاد علمی جنبش راه انداخت؟ من در این بستر معتقدم که در درون حاکمیت هم برای اصلاح و پیشبرد اهداف عالیهای که تعریف شده اند نیازمند جنبش هستیم.
مهمترین کارکردی که جنبش دانشجویی دارد یادآوری اصول انقلاب به مسئولین و مردم است، اما گاها میبینیم که ضریب فاصله بین حرکتهایی که دولت، مسئولین و مردم انجام میدهند با آرمانهای اصیل انقلاب زیاد میشود به نظر من این افزایش ضریب فاصله به خاطر این است که جنبش دانشجویی نبوده تا حرکتها مطابق با آرمانهای اصیل انقلاب را به مسیر اصلی بازگرداند.
به نظر من مطالبه گری فریاد زدن و خواستن مسائل از مسئولین هم که مورد تاکید رهبر معظم انقلاب بوده اند نیازمند جنبش هستند کما اینکه در گذشته نیز اقدامات جنبشی در این رابطه انجام شده، اما الان کمی کمرنگتر شده است.
خبرگزاری دانشجو: شما معتقدید که تشکل ابزاری است برای شکل گیری جنیش با این وجود آیا این روند در مقایسه با اوایل انقلاب کم رنگتر نشده است؟
قطعا همین طور است علت این اتفاق هم این است که ما در قالب بازیهای سازمانی و تشکلی گیر کرده ایم و الفاظ به جای اهداف برای ما مقدم شده است. معتقدم که فعالان جنبش دانشجویی الان در حوزه تحلیلی در وضعییت خوبی قرار دارند، اما متاسفانه یک ضعف جدی دارند و آن هم این است که برای آنها تعیین میشود چه موضوعی مهم است در حالی که آنها باید خودشان تاثیرگذار باشند در واقع الان به جای اینکه دغدغهها از قشر دانشجویی نخبه به جامعه تزریق شود این رسانهها هستند که افکار تشکلهای دانشجویی را به دست گرفته اند مثلا اگر رسانه بخواهد یک موضوع مهمی شود میبینیم که تشکلها در رابطه با آن تعداد زیادی بیانیه منتشر میکنند و یک جریان راه میافتد.

الان شرایطی پیش آمده که فعالان جنبش دانشجویی دنبال لقمههای آماده هستند و اگر میگویند پول نیست و نمیشود کار کرد متاثر از این مسئله است با این وجود سوال این است که آیا در دوران پهلوی پولی وجود داشته که جنبش دانشجویی به معنای واقعی کلمه جنبش بوده است و آیا وقتی که جنبش دانشجویی سفارت امریکا را تسخیر کرد مگر بحث پول در میان بوده است به نظر من این مسئله و درگیر شدن جنبش دانشجویی به مسائل سازمانی و تشکیلاتی موجب شده که این جنبش رو به افول برود.
در کنار این تحلیل درونی یک تحلیل بزرگتری نیز میتوان کرد و آن هم اینکه سیاستگذاران هم میخواهند این افول در جنبش دانشجویی اتفاق بیفتد و آدمهایی که در راس تصمیم گیری برای دانشگاه هستند این را میخواهند؛ البته رهبر معظم انقلاب نیز یک بار فریاد زدند که لعنت بر آن دستهایی که میخواهند دانشگاه سیاسی نباشد، ولی آن دستها در حال پیشبرد اهداف خود هستند به گونهای که دارند فضای دانشگاه را به سمت بی دغدغه بودن و بدون آرمان بودن میبرند تا دانشگاه به محیطی تبدیل شود که صرفا دانشجو مدتی در آنجا باشد و بعد برود و الان چنین فضایی در دانشگاه خیلی مشاهده میشود. در هر حال دانشگاه به این سمت رفته و آسیبهای جدی هم برای فضای دانشجویی به همراه داشته است به گونهای که الان یکی از بزرگترین مشکلات تشکلهای دانشجویی پیدا کردن آدم تراز برای پیشبرد کارها و تحقق اهداف است. به نظر من از این حیث سیاستگذاران مقصر هستند، چون دستهایی آمده با تغییر یک سری از متغیرها فضای دانشجویی و دانشگاه را به این سمت برده اند در واقع بعد از سال ۸۸ در فضای دانشگاه خیلی از متغیرها دست کاری شدند و یک فضای سیاست زده جدی و بسته ایجاد شد تا بچهها دنبال کارهای دانشجویی و سیاسی نروند و این روند در دوران آقای روحانی نیز تشدید و دانشجویان به عدم ورود به فعالیت سیاسی تشویق شدند.
فضای دانشجویی نقد تند، صریح و جدی مسئولین را میطلبد، ولی فکر نمیکنم دانشجویان در این چند سال اخیر چنین فضایی را تجربه کرده باشند در هر حال این مسئله نیز ناشی از عدم حضور مسئولان در فضای دانشگاه و میدان ندادن به جنبش دانشجویی است. به عنوان نمونه وقتی آقای رئیس جمهور به دانشگاه میروند انگار دارند در سالن سلمان فارسی ریاست جمهوری سخنرانی میکنند، چون کسی را به مراسم راه نمیدهند در واقع همه چیز کاریکاتوری و از قبل آماده شده است در مورد وزرا هم شاهدیم که هیچ کدام از آنها به صورت جدی به دانشگاهها نمیروند در هر حال این مسئله در کنار مسائلی مانند مجوز ندادن ها، نبود امکانات و خیلی مسائل دیگر موجب ضعف جنبش دانشجویی شده است.
خبرگزاری دانشجو: جنبش دانشجویی از دهههای مختلف رو به افول بوده است یعنی از یک جنبش دانشجویی که تاریخ انقلاب را با تسخیر لانه جاسوسی عوض میکند و انقلاب فرهنگی را رقم میزند بی آنکه در بدنه حکومت حضوری داشته باشد به سطحی رسیده که از نظر شما امروز برخورد با آن کاریکاتوری شده است چرا باید این اتفاق بیفتد؟
علاوه بر مشکلات ساختاری و فهمی که به آنها اشاره کردم جنبش دانشجویی نمیداند که در چه جایگاهی قرار دارد، چون یک انفکاک جدی بین فعالان سابق و جدید اتفاق افتاده است از طرفی بچهها هدفشان را گم کرده اند به گونهای که اگر از بچههایی که در کف جنبش دانشجویی فعالیت میکنند بپرسیم برای چه هستید میگویند هستیم تا یک سری فعالیتهای دانشجویی انجام دهیم با این وجود نمیدانندکه چه قدر میتوانند تاثیرگذار باشند.
خبرگزاری دانشجو: اینکه جنبش دانشجویی از جایگاه تاثیرگذاری خود غافل شده ناشی از سرخوردگی در مواجه با برخی از مسائل نیست؟
هم ناشی از سرخوردگی و هم یک سرکوب جدی در داخل دانشگاه است؛ البته گم کردن هدف، درگیریهای تشکیلاتی و سازمانی هم در این مسئله اثرگذار بوده است. در واقع تشکیلات به جای اینکه به فضای جنبش کمک کند به نوعی بیمار شده است جنبش دانشجویی برخلاف خیلی از جاها که آنارشیست هستند معتقد به تشکیلات اسلامی است، ولی الان تشکیلات در جنبش دانشجویی نوعی بیماری جنبشی حساب میشود در واقع تشکیلات آنقدر سطح درگیریها و اصطکاک را بالا برده است که به دعواهای اصلی و اهداف جنبش پرداخته نمیشود. بدون شک در این بحث بازی حکومت هم اثرگذار بوده است.
به عنوان نمونه دفتر تحکیم وحدت آنجایی پرچم داری خود را از دست میدهد و از مسیر اصلی خارج میشود که وارد بازی قدرت میشود و به عنوان پیاده نظام یک حزب سیاسی در دانشگاه عمل میکند. در واقع افول و انحراف دفتر تحکیم وحدت و انجمنهای اسلامی و جنبش دانشجویی از مجلس سوم شروع میشود به گونهای که امام خمینی (ره) هم دیگر دیدارهای عمومی با تحکیم را نمیگذارد و پاسخ نامههای آنها را هم نمیدهد در هر حال در هر حال انحطاط و نابودی دفتر تحکیم در مجلس ششم رقم خورد به گونهای که چهار پنج نفر از این دفتر در لیست اصلاحات جا میگیرند یعنی به عنوان سهمیه به آنها نگاه میشود و به عنوان نمایندگی حزب مشارکت در دانشگاه عمل میکنند.
خبرگزاری دانشجو: بسیج دانشجویی در دورهای حامی مرحوم هاشمی رفسنجانی بود و از او حمایت میکرد، یک زمانی هم به جد در برابر خاتمی ایستاد و در بهرهای سپر بلای احمدی نژاد شد با این وجود به نظر شما آیا به غیر از تحکیم وحدت دیگر تشکلهای دانشجویی درگیر بازیهای قدرت نشده اند؟
من این استدلال شما را اصلا قبول ندارم. ببینید دفتر تحکیم وحدت وارد بازیهای سیاسی شد، ولی قبول ندارم که بسیج دانشجویی وارد این بازی سیاسی شده باشد ما همیشه در بسیج دانشجویی سعی کرده ایم اصول را رعایت کنیم و وارد بازیهای سیاسی نشویم.
بسیج دانشجویی با نقد آقای خاتمی معروف است، ولی همین تشکل در سال ۸۳ در دانشگاه از خاتمی حمایت کرد و این بچههای بسیج بودند که برای مشروعیت بخشیدن به خاتمی در آن جلسه سخنرانی کردند چرا؟ چون خاتمی رئیس جمهور قانونی کشور بود و ما یاد گرفته ایم برمبنای اصول نقد کنیم. شما میگویید که بسیج دانشجویی همیشه از احمدی نژاد حمایت میکرده است، اما اولین نامههای انتقادی را بسیج دانشجویی خطاب به احمدی نژاد نوشت به گونهای که پس از گذشته یک سال و نیم از عمر دولت ۸۵ دفتر بسیج دانشجویی در رابطه با مشائی به رئیس جمهور نامه نوشت و مهمترین انتقاد به طرح هدفمندی یارانهها را بسیج دانشجویی دانشگاه تهران مطرح کرد که به همین دلیل طرح مورد نظر ۱۹ روز در مجلس متوقف شد تا اینکه سه بند از نامه بسیج دانشجویی را به آن اضافه کردند. با این وجود این طور نبوده که بسیج دانشجویی وارد بازی قدرت شود. در هر حال من با این بخش از حرفهای شما مخالفم از این رو با ضرس قاطع میگویم که بسیج دانشجویی هیچ وقت چه در دوره خاتمی و چه در دوره احمدی نژاد و چه در حال حاضر وارد بازیهای مصداقی نشده است.
خبرگزاری دانشجو: شما میگویید که بسیج دانشجویی به طور مصداقی وارد بازیهای سیاسی نشده، اما آیا زبان نقد آنها در برابر مسائلی مانند املاک نجومی شهرداری تهران کند نبوده است؟
سوال این است که آیا ما جنبش دانشجویی را پیاده نظام رسانهها میدانیم و یا اینکه عقلی برای آنها قائلیم. طبیعتا اگر برای آن عقلی قائل باشیم پس نمیتوان بگوییم که چرا در این مسئله زبان آنها کند بوده است البته به صورت عملی میتوانیم بگوییم که الان بچههای بسیج دانشجویی کمی ضعیف شده است. به زعم بنده که آن موقع در دانشگاه مسئول تشکل بودم موضوع املاک نجومی موضوع اصلی نبود و برای رسیدن به موضوع دیگری مطرح شده بود. البته ما این موضوع را در درون تشکل نقد و حتی آقای قالیباف را هم میآوردیم و به او انتقاد جدی میکردیم.
نباید فراموش کنیم که اولین انتقادها به ائمه جمعه را نیز جنبش دانشجویی مطرح و بارها به رئیس شورای سیاست گذاری ائمه جمعه نامه نوشتند در هر حال من هیچ وقت ندیدم که بچههای بسیج دانشجویی وارد فضای پیاده نظام احزاب و بازیهای جناحهای سیاسی شوند به گونهای که میتوانم نمونههای متعددی را برای اثبات این موضوع ارایه کنم.

من به ضرس قاطع میتوانم بگویم که بچههای دفتر تحکیم وحدت پیاده نظام احزاب سیاسی شدند، ولی در مورد بچههای بسیج دانشجویی میتوانم بگویم که سیاست زده شدند، ولی پیاده نظام و بازیچه دست احزاب سیاسی نشدند. البته اینکه میگویم بچههای بسیج دانشجویی سیاست زده شده اند از این باب است که شاید در بعضی جاها برخی مسائل سیاسی و رسانهای برای آنها اولویت پیدا کرده به همین دلیل آنقدر به آن پرداخته اند که از آن موضوع زده شده اند و الان هم آن را رها کرده اند در حالی که اگر آن موضوع را به صورت گفتمانی و اصولی و هدفمند دنبال میکردند شاید این سیاست زدگی اتفاق نمیافتاد.
من همیشه فضای جنبش دانشجویی را اینگونه میدیدم که اگر نقد میکنیم باید تعریف هم بکنیم، اما شاید ما در یک جاهایی دشمن شناسان دوست فراموش خوبی شده ایم از این باب که ما فقط یاد گرفته ایم نقد و اعتراض کنیم با این وجود سوال من این است که جایگاه بیان خوبیها در جنبش دانشجویی کجاست؟ در هر حال بنده معتقدم که بچهها در یک جاهایی تند رفته اند و نق زدن را جایگزین مطالبه گری کرده اند در حالی که اگر کار خوب هم در جهت پیشرفت کشور صورت گرفته باید آن را تقویت کنیم.
خبرگزاری دانشجو: جنبش دانشجویی باید رابطه خود با قدرت را چگونه تعریف کند؟
جنبش دانشجویی باید هم دیدبان باشد و قدرت را نقد کند با این وجود معتقدم جنبش دانشجویی به جای اینکه وارد نقش آفرینی در قدرت شود باید به مانند دیده بان جنگ عمل کند
و مراقبت باشد تا عدولی از آرمانها صورت نگیرد ضمن اینکه کارکردهای مناسب را تقویت و حمایت کند و اگر کم کاری صورت میگیرد باید خودشان وارد عمل شوند. در هر حال جنبش دانشجویی نباید وارد بازیهای قدرت شود.
رابطه جنبش دانشجویی با قدرت رابطه با یک نهاد بیرونی است و اتفاقا اصحاب قدرت از یک سو باید پاسخگوی جنبش دانشجویی باشند و از سوی دیگر همانطور که از سازمان بازرسی میترسند از جنبش دانشجویی نیز ترس داشته باشند به گونهای که خودشان به این نتیجه برسند که با وجود این ظرفیت مطالبه گر ورود آنها به هر کار غیرقانونی برای آنها صرفه ندارد. در هر حال جنبش دانشجویی هم باید وظیفه خود را بداند و آنجا را که دچار ضعف است تقویت و آنجایی که خوب است حمایت کند و جاهایی که خطر خطور از آرمانها وجود دارد جلوی آن بایستند.
خبرگزاری دانشجو: یکی از آسیبهایی که میتواند تیغ نقد جنبش دانشجویی را کند، کند زد و بند با اصحاب قدرت و یا ترس از ایستادن در برابر انحرافات قدرت است برای مقابله با چنین خطراتی چه راهکارهایی دارید؟
قطعا چنین خطراتی است و من چه اتفاقاتی را در جنبش دانشجویی نفی نمیکنم به گونهای که بعضا بچهها از نقد میترسند و پای خود را به خاطر آینده خودشان از برخی اتفاقات پس میکشند، ولی در اصل نباید اینگونه باشد. اگر اعتقاد داریم که در نظام اسلامی وظیفهای داریم باید به آن عمل کنیم. معتقدم که شاید وضعیت حال حاضر معلوم ترس جنبش دانشجویی باشد و اگر ما بدانیم که با کنار گذاشتن این ترس میتوانیم جامعه را اصلاح کنیم شاید خیلی از اتفاقات نیفتد و وضع بهتر شود. مصلحان اجتماعی چه در غرب و چه در تاریخ اسلام و ایران همواره در معرض آسیب بوده اند با این وجود اگر کسی که وارد جنبش دانشحویی میشود قبول دارد که باید یک مصلح اجتماعی باشد پس باید خطرات آن را هم بپذیرد. شهید آوینی نیز میگوید آرمان خواهی مستلزم دادن هزینه است پس اگر کسی نمیخواهد این هزینه را بپردازد پس نباید وارد عرصه جنبش دانشجویی شود. البته بخشی از آسیبی که به آن اشاره کردید معلول آن فضایی است که نمیخواهد دانشگاه سیاسی باشد.
در واقع آنچه که به نفع این جریان است این است که دانشگاه سیاسی نباشد و ترسو باشد. در هر حال اگر دانشگاه سیاسی باشد، منتقد باشد و چشمان تیزی داشته باشد این فضا نمیتواند خیلی از اهداف خود را دنبال کند بنابراین تلاش میکنند تا این اتفاق در دانشگاه نیفتد. در مورد وجود ترس در بدنه جنبش دانشجویی این ترس از قدیم بوده، ولی آن زمان ترس را کنار میگذاشتند و وارد میدان میشدند.
بخش دوم این گفتگو را فردا در "خبرگزاری دانشجو" بخوانید.
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.