به وجود آمدن شهرهای اسلامی از آن روی بود که اسلام برای انسانسازی به همه ابعاد زندگی بشر توجه داشت و هیچگاه آخرت او را از دنیایش جدا نمیکرد ودنیای او را وسیلهای برای رسیدن به آخرت میساخت.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، نگاهی به نظامهای معماری و شهرسازی که در دوران اسلامی شکل گرفت، نشان میدهد که در شهر اسلامی جایگاه خداوند متعال از همه رفیعتر بود. گنبدها و منارههای مساجد اسلامی همواره از دوردست مشاهده میشد. هر نظارهگری که به شهر اسلامی وارد میشد با مشاهده منارهها و گنبد مساجد به مرکز شهر دست پیدا میکرد. در حاشیه مساجد جامع، بازارها و دارالحکومهها تشکیل میشد و تمام امور انسانی در ارتباط با خداوند و محوریت الهی شکل میگرفت. این موضوع را دقیقا از سده پنجم/ ششم هجری به بعد، در شهرهای اسلامی مشاهده میکنیم و تا دوران صفوی هم ادامه پیدا میکند. حتی در دوران قاجار هم با شکل گیری مساجد این دوران در کنار محورهای تجاری و محورهای حکومتی، سنت شهرسازی یاد شده ادامه یافت.
دنیا و آخرت در کنار یکدیگر به وجود آمدن شهرهای اسلامی از آن روی بود که اسلام برای انسانسازی به همه ابعاد زندگی بشر توجه داشت و هیچگاه آخرت او را از دنیایش جدا نمیکرد ودنیای او را وسیلهای برای رسیدن به آخرت میساخت. از همین روی در طول تاریخ تمدن اسلامی و آثاری که از آن دوران برجای مانده، مشاهده میکنید که عبادتگاهها با مراکزی که مورد نیاز دنیوی انسانها بوده، تلفیق شده است. مساجد در کنار دانشگاهها، دانشگاهها درون مساجد، مساجد درون مراکز علمی و آکادمیهای تجربی و درکنار کانونهای درمانی، بازار در کنار مساجد و... برعکس غرب که براساس تفکرات سکولاریستی ایدئولوژی آنها، به طور کامل مکانهای دینی از اماکن علمی و هنری و اجتماعی جدا شده است. در غرب و تاریخ آن، همواره علم ودین در تضاد با هم قرار داشته، اما در تمدن اسلامی، علم و هنر و دین با هم در آمیخته و اساسا علم و هنر در جامعه اسلامی، علم و هنر دینی است.
الف) یک شهر افسانهای در مرکز تمدن اسلامی معماری اسلامی و سبک زندگی اسلامی عناصر مختلفی برگرفته از اعتقادات و باورهای انسان مسلمان را گردهم آورد تا گروهی از مسلمانان در کنار یکدیگر بتوانند جامعهای بزرگتر را تشکیل دهند. این جامعه گسترده شد و از شرق تا غرب عالم آن روزگار را دربرگرفت. پروفسور جرج سالیبا (استاد مرکز اسلامی و عربی دانشگاه کلمبیا) این جامعه جدید و تمدن نو را تشریح میکند: «اکنون یک امپراتوری جدید آمده بود، یک شکلی جدید و سیاستمدارانه که ریشه در تمدن مذهبی داشت. این تمدن جدید ورای آن چیزی بود که در رویا پرورانده شده بود. در کمترین زمان ممکن گسترش پیدا کرد و به طور رسمی بزرگترین تمدن محسوب میشد. البته منظور از تمدن، تشکیل یک امپراتوری جدید است. تنها در دو قرن، اسلام قلمرو خود را از اسپانیا تا مرز هندوستان گسترش داد. تقریبا یکسال طول میکشید تا از یک گوشه امپراتوری مسلمانان به گوشه دیگر آن سفر کرد. مرکز آن در یک شهر افسانهای و توانگر بود، نام این شهر بغداد بود.» یکی از جهانگردان در سفر به بغداد این مطلب را درباره بغداد از خود به جای گذاشته است: «تمام این نواحی به طرز مطبوع و دلپذیری پوشیده از باغ و بوستان و خانههای ییلاقی و تفرجگاههای زیبا بود و در تمام این اماکن، بازار، مسجد و حمام هم وجود داشت. آنها برای مایلها، هر دو طرف رودخانه را درخشان کرده بودند. اما آنچه این شهر را بزرگترین شهر دنیا کرده بود، تنها این مناظر زیبا نبودند، بلکه دانشمندانی بودند که جواهر دنیا به حساب میآمدند.» دکتر شیلا بلیر (استاد تاریخ هنر کالج بوستون) نیز درباره بغداد آن روز میگوید: «به طور قطع از قرن هشتم به بعد، بغداد مرکز دانش در دنیای اسلام شده بود، تمام ابداعات جدید هم به سرعت از بغداد میآمد و هم به سرعت به بغداد میرفت، زیرا بهترین مردم به بغداد میرفتند. بهترین متفکران، بهترین فیلسوفان و بهترین هنرمندان.» در واقع بغداد عروس شهرهای جهان شده بود و مرکز علم و هنر و تفکر و اندیشه و... که از سرتاسر جهان بسیاری را به سوی خود جذب میکرد. مراکز آموزشی و علمی و همچنین کتابخانهها و مراکز تحقیقاتی و پژوهشی آن، همه و همه زبانزد اهل علم و تحقیق در سرتاسر جهان شده بود. پرفسور جاناتان بلوم (استاد هنرهای اسلامی و آسیایی کالج بوستون آمریکا) در این باره اظهار میدارد: «این مسئله برای دانشمندان و روشننفکرانی که میآمدند تا در آکادمی بغداد کار کنند، بسیار جذاب بود. کتابخانههای زیادی در آنجا بود و محققان از سراسر امپراتوری اسلامی به بغداد میآمدند. همچنین محققانی از ایران هم در آنجا بودند و از روم شرقی هم محققانی آمده بودند. به جز مسلمانان، ادیان دیگری هم حضور داشتند و تمام این داشتههای دانش بشری در شهر بغداد گرد هم امده بودند.»
روزگاری که بغداد، مرکزیت علم و هنر بود «جیسون وبستر»، نویسنده و محقق آمریکایی در گفتوگویی با برنامه «تاریخ اسلام» درباره «زریاب»، موسیقی دادن و معلم اخلاق و پیشرو مد و اسطوره سبک آفرینی در قرن سوم هجری در شهر قرطبه اسپانیا میگوید: «.. او با خود مد و سبکهای تازه میآورد. در روزگار او بغداد، پاریس یا نیویورک زمانه بود... به این ترتیب شما میتوانید سرازیر شدن ایدههای نوآورانه را از بغداد به قرطبه ببینید. او با خود خمیر دندان، افشانه بدن (ضدبو) و موی کوتاه را آورد. مسئله این است که در آن زمان، در قرطبه در خیابانها، چراغهای روشنایی، تصفیه خانه فاضلاب و نهرهای جاری وجود داشت...»
شروع واقعی رنسانس در بغداد جرج سارتن از قول «پره ریبرا دو پاربخا» (مورخ و مترجم اسپانیایی) در کتاب «مقدمهای بر تاریخ علم» خود مینویسد که نظامیه بغداد سرمشق همه کالجهای بعدی در شرق و غرب عالم بود. از طرف دیگر در برخی منابع علمی غربی آمده که دانشگاههای معتبری مانند «بولونیا» و «پادوا» در ایتالیا و کمبریج و آکسفورد در انگلیس که در ابتدا مراکز آموزش کلیسایی بودند، از ساختار مدارس علمیه اسلامی مانند نظامیههای بغداد کپیبرداری شدند. این در حالی است که مدارس عالی شیعی مانند مدرسه معروف عضدیه در بغداد تقریبا یک قرن پیش از اولین مدارس جامعه تسنن یعنی نظامیهها تاسیس شدند. این گونه سلسله مدارس فلسفی شیعه تحت عنوان «دارالعلم» شکل گرفت و عدهای از متکلمان توانای امامیه پای به عرصه تعقل و تفکر کلامی و فلسفی گذاردند. علوم قرآنی، علوم حدیث، دانش فلسفه و کلام، دانش نجوم، دانش پزشکی، دانش تاریخ و جغرافی و... از جمله علومی بود که در همین دارالعلمها رونق یافت و آثار برجستهای به تاریخ علم ارائه نمود. از جمه این دارالعلمها، دارالعلم «شاپور بن اردشیر» بود که در محله شیعهنشین کرخ بغداد در سال ۳۸۳ هجری قمری ساخته شد که نخستین مدرسه به سبک جدید بود. درالعلم دیگری هم توسط شریف رضی در سمت غربی دجله در برابر مقابر قریش ساخته شد. در همین سده است که مکتب علمی بغداد (که در زمان امامان شیعه علیهم السلام پای گرفته بود) توسط خاندان نوبختی ادامه یافت. حوزه علمیه بغداد یکی از حوزههای غنی شیعه در علوم مختلف بود که از زمان حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) به دلیل حضور خود حضرت در بغداد، بوجود آمد و در زمان حضور حضرت امام جواد (علیه السلام) و انتقال اجباری حضرت امام هادی (علیه السلام) به سامرا، در ۱۲۴ کیلومتری شمال بغداد و سپس اقامت حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) در همین شهر و آنگاه فعالیت همه نوّاب اربعه حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در بغداد، این حوزه همچنان فعالیت قابل ملاحظهای دارد. این حوزه علاوه بر علوم اسلامی در علوم شیمی، فیزیک، نجوم، پزشکی و دارو سازی نیز دانشمندانی را به خود دید و از آنها بهره جست. با ظهور عالمان تأثیرگذاری مثل ابن جنید، شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی حوزه بغداد به اوج شکوفایی خود رسید. ظهور این دانشمندان برجسته و پرورش شاگردان فراوان شایسته به دست آنها در حوزه بغداد، خود از مقتضیات زمانه این دانشمندان بوده است.» حسن بن محمد بن عاصم محدث قمی از جمله ستاره شناسان حوزه علمیه بغداد تالیفاتی در علم نجوم دارد و محمد بن زکریای رازی در پزشکی به چنان مقام رفیعی نایل آمده بود که عضد الدوله دیلمی ریاست بیمارستان عضدی را به وی سپرده بود. ابن اعلم بغدادی (از منجمان برجسته)، ابن مبشر، بوعلی بن مسکویه، بدیع اسطرلابی، جعفر قطاع، کندی و سید رضی از دیگر علماء و دانشمندان حوزه بغداد بودند، که این حوزه شیعی را به رونق و شکوفایی رساندند.