هیچ امر واجبی به وسعت امر به معروف و نهی از منکر وجود ندارد و گاهی ما بدون آنکه متوجه باشیم، آمر به معروف و ناهی از منکر هستیم.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، صادق بشیره؛* امر به معروف یعنی تشویق زبانی یا عملی به انجام واجبات و نهی از منکر یعنی منع زبانی یا عملی از ارتکاب محرمات که به اجماع فقها با وجود دلیل عقلی و نقلی واجب میباشد.
اگرچه در مرحله اول امر به واجبات و نهی از محرمات مطرح است؛ اما امر به مستحبات و نهی از مکروهات نیز، مستحب و خوب است؛ چرا که همه خوبیها در حوزه دین معروف و تمام زشتیها و بدیها منکر است و در اصطلاح فقهی به مجموعه واجبات و مستحبات معروف و به مجموعه محرمات و مکروهات منکر گفته می شود.
می توان گفت هیچ امر واجبی به وسعت امر به معروف و نهی از منکر وجود ندارد و گاها ما بدون آنکه متوجه باشیم آمر به معروف و ناهی از منکر هستیم. مثلا زمانی که از تجربههای تلخ دوره جوانی در جمع سخن میگوییم و به دیگران تذکر میدهیم برخی اعمال را انجام ندهند؛ وقتی دوستان خود را برای ورزش دعوت میکنیم؛ وقتی در فضای مجازی پستی را با دیگران به اشتراک میگذاریم؛ وقتی آموزگار به دانش آموز برای مطالعه توصیه میکند و...
حتی کسانی که مخالف امر به معروف و نهی از منکر هستند و آن را کار نادرستی می دانند و به دیگران توصیه می کنند که از انجام آن بپرهیزند هم در واقع دیگران را از انجام یک کار اشتباه نهی می کنند.
تعلق احکام وجوب و حرمت به موضوعات بر اساس حسن و قبح آن هاست؛ بنابراین شارع مقدس برای جلوگیری از بروز مفسده ناشی از عمل، آن را حرام و یا برای تحصیل مصلحت و منفعت ناشی از عمل دیگر آن را واجب کرده است. در واقع امر به معروف و نهی از منکر در تحقق مصالح و حسنات و عدم تحقق مفاسد به فرد و اجتماع کمک میکند از همین جهت خود امر به معروف و نهی از منکر نیز حَسَن است، مصلحت دارد و واجب میگردد.
قران کریم مسلمین را به جهت اینکه امر به معروف و نهی از منکر میکنند قومی به سود انسانها و بهترین امتها معرفی میکند و برپایی این فریضه را از ویژگیهای مومنین میداند. در روایتی از امام باقر (ع) آمده است که خداوند به حضرت شعیب وحی کرد که من صدهزار از قوم تو را هلاک خواهم کرد. چهل هزار نفر آنان اهل معصیت و گناه و شصت هزار نفر دیگر هم از خوبان. حضرت شعیب تعجب کرد و فرمود: پروردگارا! اشرار مستحق عذاب هستند؛ اما خوبان چرا عذاب می شوند؟ خداوند فرمود: زیرا آنان با گنه کاران سازش کردند و امر به معروف و نهی از منکر نکردند.
به راستی حتی اگر عذاب الهی و آسمانیای هم نبود آیا اعمال افراد نااهل گریبان جامعه را نمیگرفت و همه را به هلاکت نمیکشاند؟ ظلم، رشوه، تهمت، قتل، دزدی و... باعث نابودی اجتماع نمیشد؟
بنابراین دعوت به نیکی، اصلاح رفتار فرد و به تبع آن اصلاح جامعه و پرورش انسانهای درستکار و اخلاق مدار امری است که اگر دین هم به آن امر نمیکرد انسان باید به حکم عقل آن را انجام میداد.
با این حال با وجود ضرورتهایی که بیان شد امروزه واژه امر به معروف و نهی از منکر در بین مردم شاید واژه زیبایی نباشد، کلمات و خاطرات خوبی را در ذهنشان ایجاد نکند و حتی در مواجهه با حریم شخصیشان حساسیت ایجاد کند.
همچنین در اذهان بسیاری امر به معروف و نهی از منکر محدود به تذکرات لسانی فوری آمرانه پیرامون برخی مسائل، چون پوشش دیگران است. در صورتیکه میتوان از این فرصت در مواقع مهمتر و موثرتر و با روشهای احسن استفاده کرد آنچنان که سیدالشهدا هدف خود را از قیام امر به معروف و نهی از منکر بیان میکند. امر به معروفی که آثار آن تا به امروز در جهان ماندگار شده و منادی عدالت و مبارزه با ظلم و فساد سر میدهد.
به نظر میرسد علت آن است که احکام امر به معروف و نهی از منکر کامل مطالعه نشده و در این راستا از روشهای خوبی هم استفاده نشده است. بیان کامل احکام و روشهای این فریضه مجال دیگری میطلبد ضمن اینکه حقا افراد خبره در این زمینه تالیفات ارزشمندی بجای گذاشته اند؛ بنابراین ما در این یادداشت به نکاتی محدود و مختصر خواهیم پرداخت.
قبل از هرچیز ذکر این نکته ضروری است که در اسلام اصل بر تغافل است نه تجسس. نباید در زندگی شخصی افراد تجسس کرد و به دنبال منکر گشت چه بسا گاهی بهتر است اگر منکری هم به چشم خورد تغافل شود. گاهی اثر همین چشم پوشی بسیار بیشتر از نهی از منکر است.
برای وجوب امر به معروف و نهی از منکر معمولا وجود چهار شرط ذکر شده که در ادامه خواهد آمد:
اول: آمر به معروف و ناهی از منکر به حرمت یا وجوب عمل یقین داشته باشد. بهتر آن است که آمر عامل باشد لکن شرط نیست.
دوم: آمر بداند مرتکب بر معصیت اصرار دارد. بسیار تفاوت است بین کسی که عادتا اصرار به انجام معصیت دارد و از آن ابایی ندارد تا کسی که اساسا معصیت کار نیست و اختصاصا در موردی خطایی از او سر زده.
سوم: در عاصی احتمال اثر بدهد.
چهارم: ایجاد مفسده نکند. مفسده در اینجا عبارت است از ضرر جانی یا آبرویی یا مالی قابل اعتنا. اهمیت این شرط بسیار بالاست. باید بدانیم که هدف وسیله را توجیه نمیکند و شارع نمیخواهد مکلف به هر قیمتی امر به معروف کند و لازم نمیداند مکلف برای انجام واجب مرتکب حرام شود. چه بسا در مواقعی امر به معروف و نهی از منکر موجب بی آبرویی یک انسان شود که میدانیم هتک حرمت، آبرو و شخصیت افراد بسیار مضموم است.
نکته قابل توجه این است که در سایر تکالیف گفته نشده که شرط، احتمال ترتیب فایده است و اگر اثر دارد باید انجام شود و میدانیم که در هر تکلیفی فایده و مصلحتی منظور است که تشخیص آن بر عهده مکلف نیست، اما در رابطه با فریضه امر به معروف و نهی از منکر تشخیص مصلحت و اثر و عدم مفسده بر عهده مکلف میباشد بنابراین دقت و توجه بیشتری را میطلبد. ضمن اینکه امر به معروف و نهی از منکر یک واجب کفایی است و اگر نهاد یا سازمان خاصی متکفل امر باشد یا دیگران مثل رسانه، خانواده، مدرسه، دوستان و... به انجام آن مبادرت کنند کافیست و بر دیگران تکلیفی نیست.
در پایان لازم است به بعد دیگری از امر به معروف و نهی از منکر اشاره کنیم که اهمیت بالایی دارد. مولای متقیان علی (ع) در خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه خطاب به مردم میفرمایند «مرا در اداره امور کشور تنها نگذارید و با گفتن حق و شرکت در مشورت و اظهار نظر در جهت مصلحت کشور یاری کنید» در این کلام و خطبههای مشابه حضرت میخواهند میان مسئولین نظام اسلامی با پادشاهان جبار تمییز قائل شوند و مشورت و نظارت عمومی را در اداره امور کشور دخیل کنند تا این سنت و الگوی آیندگان باشد.
در واقع در حکومت اسلامی امر به معروف و نهی از منکر مسئولین نه تنها حق مردم بلکه تکلیف آنهاست چنانکه در اصل هشتم قانون اساسی نیز به این مسئله اشاره شده لذا بر مسلمین است که بر انجام این تکلیف مبادرت کنند و به راحتی از آن عبور نکنند چه بسا اهمیت این بعد از امر به معروف و نهی از منکر بسیار بیشتر از ابعاد دیگر آن باشد.
صادق بشیره- فعال دانشجویی دانشگاه خوارزمی کرج
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.