
آتش باغات شیراز و سکوت نگرانکننده مدیریت شهری
به گزارش خبرنگار گروه استانهای خبرگزاری دانشجو، مجتبی داوودیان؛ در دل تابستان، بوی سوختگی در کوچهپسکوچههای قصرالدشت، چمران و شاهد پیچیده است. شهروندان هر روز، خبر تازهای از آتشسوزی میشنوند. دودی که بالا میرود، تنها نشانه سوختن چند اصله درخت نیست؛ نشانه سوختن ریههای شیراز است.
شهرداری شیراز کجاست وقتی باغها میسوزند؟
با این حال شهرداری شیراز، که باید متولی اصلی حفظ بافت سبز شهر باشد، در بهترین حالت مشغول نصب تابلواست ، این نه استعاره است و نه اغراق.
به گفته مسعود زارعی، رئیس کمیسیون محیط زیست شورای شهر، تنها اقدام شهرداری در قبال ناحیه ویژه باغات، نصب یک تابلوی فلزی بوده. نه ساختمانی تجهیز شده، نه نیرویی مستقر است، و نه حتی آبی برای اطفای حریق تأمین شده.
شهری که زمانی به داشتن باغات درونشهری افتخار میکرد، حالا در حال تماشای مرگ تدریجی آنهاست. در یکی از تلخترین نمونهها، در جریان آتشسوزی ۳۱ اردیبهشت، بیش از ۶ هکتار از باغات گروه یک قصرالدشت در یک روز از بین رفت.
این را ابراهیم کمالی، عضو شورای شهر بیان کرده است ، او همانجا هشدار داده بود: ما داریم روزانه بیش از ۲۴ مترمربع از باغات را از دست میدهیم.
این عضو شورای شهر شیراز با انتشار مطلبی در صفحه مجازی خود نوشت: فقط طی دو هفته گذشته ۵ حریق در حوزه باغات گروه یک داشتیم که طبق گفته سازمان سیما منظر متاسفانه بیش از ۵ هکتار از باغات را از دست دادیم و منتظر آمار دقیق درختانی که از بین رفته هستیم.
وی با اشاره به نظر کارشناسان سازمان آتش نشانی نوشت : همه آتشسوزیها عامل انسانی داشته است و مشخصاً برخی از افراد سودجو بنای این دارند که بافت سبز و محدوده سبز را از بین ببرند و زمینه سازی برای تغییر کاربری باغات را فراهم کنند.
طبق قانون محافظت شدهترین گروه باغات باغات گروه یک است و هر نوع دست اندازی در آن جرم است.
اما شهرداری، گویی نه صدا را میشنود، نه تصویر را میبیند، و نه خاکستر باغها را حس میکند.
انکار بحران، از جنس مسئولان
شهرداری شیراز راه سکوت و بیعملی را در پیش گرفته، اما نهادهای دیگر نگران شدهاند؛ آنقدر که بیژن کشاورز معاون دادستان فارس، از تشکیل پرونده ویژه قضایی برای آتشسوزی باغات قصرالدشت خبر داده و گفته است: احتمال عمدی بودن حریق بسیار بالاست.
او به بررسی دوربینهای اطراف، رفتوآمد مشکوک افراد، و جمعآوری مستندات اشاره کرده؛ حرفهایی که نشان میدهد مسئله فقط یک حادثه زیستمحیطی نیست، بلکه ابعاد امنیتی و زمینخواری دارد.
در این میان منابع طبیعی فارس هم ورود کرده است؛ حجتالله مرادی مدیرکل این نهاد اعلام کرده که سه نفر در ارتباط با آتشسوزی باغات دستگیر شدهاند و براساس ماده ۴۵ قانون، حتی سوزاندن علف خشک هم جرم سنگین و مشمول زندان است.
در چنین شرایطی، جای خالی یک پرسش بزرگ خالیست: شهرداری دقیقاً چه میکند؟
آتشنشانی، خسته از مأموریتهای تکراری
هادی عیدیپور رئیس آتشنشانی شیراز، اعلام کرده که تنها در یک هفته ۲۴۵ مأموریت اطفای حریق انجام شده که بخش عمده آن مربوط به باغات و پوششهای گیاهی بوده است .
اما واقعیت این است که آتشنشانی آخرین حلقه زنجیر است ، زمانی وارد صحنه میشود که همه چیز دارد میسوزد پیشگیری، پایش، گشتزنی و تأمین آب، همه وظایف شهرداریست، اما شهرداری، هیچیک از این کارها را انجام نداده است.
سکوت و خیانت دو لبه قیچی
چرا نهادهایی غیر از شهرداری باید پیگیر باشند؟
اکنون دادستانی پیگیر است، منابع طبیعی وارد عمل شده، اعضای شورای شهر هشدار دادهاند، کارشناسان محیطزیست نگراناند. اما نهاد مسئول اصلی، یعنی شهرداری، غایب است.
غیبت شهرداری فقط یک خطای اداری نیست ، نشاندهنده یک نگاه عمیقاً سوداگرانه به شهر است.
نگاهی که باغات را نه یک زیستبوم حیاتی، که زمینهایی «مناسب تغییر کاربری» میبیند و آتش، در این میان میتواند پاککنندهای خاموش باشد ، بدون جنجال، بینیاز از مجوز و در سکوت.
سرنوشت قصرالدشت، پیشنویس سرنوشت شیراز است
اگر قصرالدشت امروز میسوزد، فردا ممکن است نوبت دراک و دروازه کازرون و بلوار استقلال شود، این آتش فقط منطقهای نمیسوزاند، ساختار اعتماد عمومی را میسوزاند و اگر قرار باشد که نهادهای شهری، حتی در سادهترین وظیفهی خود یعنی حفاظت از باغات شهر غایب باشند، دیگر نمیتوان نام این ساختار را «مدیریت شهری» گذاشت.
شهری که نفس نمیکشد، خواهد مرد
شهری که باغ ندارد، هوا ندارد. شهری که مدیریت آن حتی نمیداند درختانش در آتشاند، مدیر ندارد. شهرداری شیراز باید پاسخ دهد با عدد، سند و برنامه ، نه با تابلو و وعده. و اگر نمیخواهد یا نمیتواند، باید کنار برود، پیش از آنکه آخرین نفسهای سبز شیراز بهکلی دود شود و برود در باد.