به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو،مهدی محمدی در کنال تلگرامیاش نوشت:
اصلاح طلبان و مشخصا محمد خاتمی با وجود تبدیل شدن شورای شهر و شهرداری تهران به نماد تام و تمام ناکارآمدی و مسئولیت ناپذیری هنوز هم دست بردار نیستند.
در این حدود دو سال، نه یک پروژه مفید و اساسی در این شهر کلید خورده –تمام کردن پروژه های پیشین بماند- نه تحولی که شهروندان حس کنند مشکلی از مشکلات آنها حل شده رخ داده، نه کوچکترین بهبودی در مسائلی مانند ترافیک، آلودگی، حاشیه نشینی، چالش های زیرساختی و ... رخ داده، نه مردم شهردار را در برف و زلزله کنار خود دیده اند، و نه حتی امور جاری شهر به نحو اطمینان بخشی مدیریت شده است.
تهران به نمایشگاهی از مدیریت اصلاح طلبانه بدل شده که دائما امروز و دیروز آن مقایسه می شود و نصیب شهروند تهرانی جز حسرت بر گذشته چیزی نبوده است.
آقای نجفی که روزگاری اصلاح طلبان می گفتند رویای آنها این است که فردی چون او در این کشور رییس جمهور شود، از مدیریت احوال شخصیه خود هم عاجز است و جانشین او هم، گرچه به تندروی های سفارشی سران اصلاحات گردن ننهاد، ولی روشن نیست هنوز چیزی از مدیرتی شهر تهران فهمیده باشد. حالا هم نشانی از اینکه اصلاح طلبان تصمیم گرفته باشند خدمتی کنند و خیری برسانند دیده نمی شود.
عباس آخوندی را برای شهرداری تهران نامزد کرده اند که در وزارت راه آجری روی آجر نگذاشت و بزرگ ترین هنرش آن بود که هر روز بر سینه داغ دیده صاحبان مسکن مهر در این کشور زخمی تازه بزند. این اواخر هم، کارش شده بود اینکه در دفاع از CFT مقاله بنویسد در حالی که قیمت مسکن در کشور بویژه شهرهای بزرگ کمر مردم را شکسته و تمدید خانه اجاره ای برای طبقه متوسط در تهران و شهرهای بزرگ تبدیل به آرزو شده، خانه دار شدن بماند! حالا معلوم نیست آقای آخوندی قرار است چه گلی به سر تهران بزند؟
آیا خاتمی با کارسازی برای شهردار شدن وزیری که چند هفته قبل گفت روحانی برنامه کلانی برای اداره اقتصادی کشور ندارد، راهبرد اصلاح طلبان برای رویارویی با دولت روحانی را تکمیل می کند؟
دعوای درونی اصلاح طلبان کم بود، هزینه دعوای دولت و شهرداری را هم باید مردم تهران بدهند؟ آیا بهتر نیست به جای تبدیل شهرداری تهران به میدان تسویه حساب با این و آن، یک بار بیندیشند شاید کسی که دویدن برای مردم را دون شخصیت خود نداند، برای شهرداری پیدا شود؟
از همه جالب تر این است که سخت نگرانند مبادا محمدباقر قالیباف جایی مشغول کاری شود و بابی جدید برای خدمت به مردم بگشاید. فرض کنیم قالیباف تا ابد در خانه بنشیند؛ آیا این مانع از آن خواهد شد که مردم هر روز از خود بپرسند از شهری که او اداره می کرد، چرا مدیران فعلی یک خیابانش را هم نمی توانند شکوفا کنند و از صدها پروژه ای که او در این شهر کلید زد و به سرانجام رساند، چرا اصلاح طلبان توان تقلید یکی از آنها را هم ندارند؟ ما از اینکه چوب ناکارآمدی مدعیان را مردم بخورند لذتی نمی بریم، کاش خودشان اما عبرتی ببرند.