پانزدهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم مقاومت این روزها در سراسر کشور در حال برگزاری است و گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجوبه همین بهانه با انتشار گزارشهای اختصاصی به معرفی آثار پخش شده در سینماهای جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت پرداخته است که در ادامه از نظرتان میگذرد:
«لاتاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان
محمدحسین مهدویان بیشک فیلمساز قابل و توانایی است؛انهم کارگردانی که تنها با سه فیلم سینمایی توانسته در این دو سه سال اخیرهم در جشنواره فجر و هم استقبال معقول روی پرده عمومی سینما خودی نشان دهد. پس باید به نبوغ او باور داشت همچنانکه سینما را با تمام ژانرهایش تجربه میکند و در قصه و تکنیک کارگردانی نیز موفق است.
«موفق»؛ هرچند اصطلاحی نسبی است، اما بالاخره حد میانه ای هم دارد که بارقه هایش را میتوان در اثار مهدویان مثل همین «لاتاری» به عینه دید. حتی اگر فیلم ساده تری نسبت به «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» باشد، ولی بالاخره در روایت و سر و شکل سینمایی در حد معقولی نیز موفق عمل میکند.
فیلمسازی جسور است که نمیخواهد خودش را وصله یک قالب خاص فیلمسازی کند و اینگونه هم از دفاع مقدس تا قصص اجتماعی حال جامعه در حرکت است. هرچند که اقبال دو فیلم قبلش را باید فراتر از «لاتاری» دانست.
نگاه و ذوق جوانی در یافتن ماجراهای حساس و نیز تازه و حتی تلخ اجتماعی را به مراتب میتوان در اثر مدنظر هم دید. اما همین «لاتاری» ابدا بی عیب نیست. فیلمسازی که با دوربین مستند اگر کمی دیدش را با لغزش همراه کند؛ ممکن است هم و غمش منجر به فیلمی شعارزده شود، و یا حرفی که سراسر ایدئولوزیک خواهد بود. نه اینکه«لاتاری» عینا این چنین اثری باشد اما به صرف دوربین دست گرفتن در کوچه و خیابان و استفاده از المانهای مختلف جامعه از التهاب گرفته تا بیکاری و فحشا و غیره، نمیتوان گفت کهدقیقا رنگ فیلم را واقع نما کرده است.
دقت کنیم؛فیلم و سینما میتواند ابزاری برای بازجویی از جامعه باشد و نیز برخی که حادث این اتفاقات تلخ هستند، را مورد خطابه قرار دهد و اساسا کار سینما نیز نمایش این تصورات است، اما تصور رئالیستی از جامعه و اتفاقات را باید منهای شعار و عصبانیت در فیلمسازی دنبال کرد. به تعبیری فیلمساز باید هم مثل عکاس باشد و هم در داستانگویی از این و ان خرده بگیرد و حتی طرفین را مورد عتابه قرار داد؛ اما باید حدوسطی را برای اینها در نظر گرفت.
هدف سینما نیز به رخ کشیدن بدبختیها و خوبیهاست؛ دقیقا کاری که «لاتاری» در پی ترسیم ان است در قالب درام شهری و بعدتر قصه ای ملی و اجتماعی، تا بلکه محلی برای هشدار باشد و عتاب و تخطئه. فیلمی همانند «لاتاری» اصلا فیلم بدی نیست حتی اگر نقدهای جدی هم به ماجرایش وارد باشد که هست. بالاخره از این دست اثار باید ساخت تا مسیری برای گفتن ماجراهای حساستر هم باز شود.