بعد از آنهمه تخلف پشت تخلف، تصرف ۱۰ متر از خیابان ۳۰ متری «ارم» در هفتسنگان، به نوعی توهین زمینخواران به مردم است؛ مردمی که در هفتسنگان شمالی ایستادهاند، به ساختوسازهای طرف دیگر خیابان خیره شدهاند و کاری از دستشان برنمیآید.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ آنچه تمام پروندههای زمینخواری دارند، هفتسنگان قزوین یکجا دارد! فروش یکپارچه حدود ۱۰۰ قطعه زمین، فروش اراضی غیرمسکونی به یک تعاونی مسکن، تغییر کاربری زمینها از مزروعی به مسکونی (که البته از همان تخلف قبلی قابل پیشبینی بود)، شرکت یک تعاونی مسکن در یک مزایده که تنها برنده خوششانس این مزایده هم است و قبل از عقد قرارداد خرید درحال جمعآوری پول از اعضایش بوده، طولانی شدن روند رسیدگی به تخلفات و خاموشکردن مردم منطقه و عدالتخواهان، تقسیم زمینها بین مسئولین تصمیمساز استان، و از همه جالبتر، مهره مرکزی این بازی تعاونی مسکن دادگستری قزوین!
در سال ۹۳، در یک مزایده ۲۵ هکتار زمین کشاورزی به قیمت خیلی پایین ۱۸ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومانی به فروش رفته تا سالهای بعد، صاحبانش در آن ساختوساز کنند. قیمتی که برای یک زمین به اندازه ۳۰ برابر زمین فوتبال آزادی شبیه به شوخی است: متری ۷۳ هزار تومان! البته برای قیمت تمامشده، باید مبلغی که برای تغییر کاربری سند هم هزینه شده، حساب کنیم و به این مبلغ اضافه شود. شواهد و اسناد زیادی برای اثبات کشاورزی بودن این زمینها وجود دارد و این یعنی نباید فکر کنیم دستبردن در اسناد این اراضی کار چندان راحتی بوده است.
اطلاعیه جمعآوری پول از کارکنان دادگستری برای خرید زمینها در تاریخ ۹۳/۱۰/۱۸، ده روز قبل از اعلام نتیجه مزایده!
تنظیم قرارداد در تاریخ ۹۳/۱۰/۲۸
سندی که نشان میدهد این اراضی کشاورزی بودهاند و مطلقاً غیرقابل ساخت هستند
برای اینکه ماجرای هفتسنگان را از ابتدا دنبال کنید، بخوانید:
یکی از فعالان دانشجویی قزوین می گوید حالا جلوی چشم کشاورزان هفتسنگان شمالی، که در زمینهایشان یک آلونک هم نمیتوانند داشته باشند، در هفتسنگان جنوبی ساختوسازهایی شروع شده. میان این دو منطقه شمالی و جنوبی، خیابان «سیمتری ارم» قرار دارد که محل تردد مردم است. گویا چندنفری که زمینهایشان کنار این خیابان بوده، به همین سهم هم قانع نبودهاند و شبانه، دیوارها و تیر چراغ برقهایی که محدوده خیابان را مشخص میکرد، ده متر جابهجا کردهاند تا چندمتری به زمینهایشان اضافه کنند. البته این چندمتر، خیلی هم عدد کوچکی نیست و باید این عرض ۱۰ متری را در طول ۷۵۰ متری خیابان ضرب کرد تا مقدار دقیق تجاوز به خیابان به دست بیاید.
دیوارچینی متخلفان، به عنوان نشانه حدود زمینهایشان، که ده متر به حریم خیابان تجاوز کردهاست
فقط یک مساله کوچک وجود دارد و آن هم اسناد زمین است که در آن ذکر شده که حریم زمینها، خیابان سیمتری است. البته هر مشکلی راهحلی دارد و به فاصله چند روز، عدد ۳۰ در سندها تبدیل شد به ۲۵ و ۲۰، بدون خطخوردگی!
سند اولیه در هنگام واگذاری اراضی که در آن به عرض ۳۰ متری خیابان ارم اشاره شده است.
سند زمینهایی که هنگام واگذاری با خیابان ۳۰ متری متعین شده بودند، و حالا ناگهان در کنار خیابان ۲۵ متری قرار دارند!
مردم منطقه هم نامهای به مسئولین استانی مینویسند و شهادت میدهند که این خیابان، همانطور که از روی اسمش مشخص است، سیمتری بوده است. کارشناس شورای حل اختلاف منطقه وارد عمل میشود و پس از بررسی تایید میکند که خیابان ارم ۳۰ متری بوده و در حدود ۱۰ متر از آن تصرف صورت گرفته.
استشهاد محلی مردم منطقه درمورد عرض خیابان و تجاوز زمینداران (بر وزن زمینخواران)
اگر درست یادم باشد سالها پیش داستان کوتاهی خوانده بودم که در آن مرد روستایی فقیری میشنود که در روستای دیگری به افراد مهاجر زمینهایی با قیمت پایین میفروشند. پس داروندارش را میفروشد و راهی سرزمین فرصتها میشود. وقتی وارد روستای مقصد میشود به او میگویند از صبح علیالطلوع تا لحظه غروب آفتاب فرصت دارد دورتادور زمینی را که برای خودش میخواهد با راه رفتن مشخص کند و به نقطه آغاز برگردد و بعد تمام آن زمین منعلق به اوست. مرد فقیر پاچههایش را ورمیکشد و شروع میکند به دویدن. اول نرم نرم و سپس تندتر و تندتر. چند ساعتی از طلوع میگذرد و مرد بدون وقفه ادامه میدهد. تیغ آفتاب ظهرگاهی که بلند میشود، احساس ضعف فشار میآورد، اما باز تصمیم میگیرد به جای استراحت، چندمتری زمینش را بزرگتر کند. هربار به اندازه زمینش فکر میکند از ذوق سرمست میشود و به جای برگشتن، دلش میخواهد چند قدم دیگر هم جلوتر برود و بازهم زمینش را بزرگتر کند. آنقدر جلو میرود که برای برگشتن باید سرعتش را بیشتر از قبل کند وگرنه ممکن است به نقطه شروع نرسد. مرد بدون توجه به خستگی مفرطش از صبح تا نزدیک غروب آفتاب میدود و پس از تاریک شدن هوا، در چند متری محل شروع، جنازهاش را پیدا میکنند، تلف شده و به نقطه پایان نرسیده. از آن زمین رویایی عریض و طویل، یک قبر دومتری، استراحتگاه همیشگیاش میشود. «گفت چشمِ تنگ دنیادوست را، یا قناعت پر کند یا خاک گور»
گر تو نمیپسندی تغییر ده «قضا» را
اوضاع پرونده در پیچ و خمهای قضایی چگونه است؟ به گفته یک منبع آگاه، دادیار پرونده حکم منع تعقیب صادر کرده ولی پس از اعتراض به این حکم، پرونده به شعبه ۱۰۴ کیفری قزوین ارجاع داده میشود و قاضی وقت، دستور بررسی بیشتر میدهد. با تایید کارشناس اعزامی به منطقه و استعلام از اداره ثبت املاک، برای قاضی محرز میشود که خیابان ۳۰ متری بوده است. این بررسی دقیق، نور امیدی را به پرونده میتابد ولی اینبار هم با تغییر قاضی، این پرونده به دست قاضی دیگری میافتد.
لیست تخلفاتی که در نامه به رئیس هیئت بدوی دوم آورده شده. (حاشیهنویسیها دستخط رابط ماست)
رئیس جدید دستگاه قضا جایی گفتهاند در برخورد با فساد داخل قوه قضائیه هیچ رحمی نخواهیم داشت. حالا برای این پرونده حکم منع تعقیب صادر شده و دیگر روزهای آخرش را در دادسرا میگذراند و منتظر حکم نهایی است.
چرا سالهاست که اعتراضها جلو نمیرود؟ متخلفان این پرونده، به اندازه تمام مراحل پیچیده و متنوع تخلفاتشان، حرفهای هستند و چهارسال است که نمیتوان آنها را به پای میز محاکمه کشاند. ۲۵ هکتار و ۱۱۹ قطعه زمین بکر، آنقدر لقمه بزرگی است که از گلوی یک نفر پایین نرود و بشود با بخشی از آن سبیل چند نهادی را که ممکن است یقه متخلفان را بچسبند چرب کرد، و اگر هم جایی کار گیر کرد، با قباله یکی دو قطعه بشود راه را باز کرد. در اسامی مسئولینی که این زمینها بینشان قسمت شده، همه جور عنوانی به چشم میخورد؛ از فک و فامیل کارمندان دادگستری بگیر، تا مسئولین سازمان ثبت اسناد و کارمندان شهرداری و هر کس دیگری که احیاناً جلب رضایتش لازم بوده (لیست کامل اسامی زمینداران نزد خبرگزاری دانشجو موجود و محفوظ است)؛ بنابراین خون مردم است که در شیشه شده و شیخ و حافظ و مفتی و محتسب... اما نه! انگار بین همه مسئولین، چند نفری خریدنی نبودهاند!
امام جمعه قزوین، تمام این مدت را در حال پیگیری برای احقاق حق بوده است. عدالتخواهان و مردم منطقه هم که از روزی که متوجه ماجرا شدهاند کوتاه نیامدهاند و حالا تاثیرات رسانههای متعهدی که با دوربین به این منطقه میروند و تخلفات را نشان میدهند نیز مشخص شده است. رئیس جدید دستگاه قضا جایی گفتهاند در برخورد با فساد داخل قوه قضائیه هیچ رحمی نخواهیم داشت. حالا برای این پرونده حکم منع تعقیب صادر شده و دیگر روزهای آخرش را در دادسرا میگذراند و منتظر حکم نهایی است. چشمهای نگران مردم به این ماجرا و یک آزمون مهم برای هر مسئولی که به این پرونده مربوط است...