خانه دانش، دانشگاه و کسی که مقیم آنجاست، دانشجوست؛ دانشجو نیز از نامش هویداست که چه میجوید و اهل چیست و از آنجایی که «هر کسی را بهر کاری ساختند» نمیتوان دانشجونما را در دانشگاه ساکن کرد و یا به هر طریقی واردش شد.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ سارا سلیمی- برای نشستن روی یک صندلی افراد بسیار زیادی با هم رقابت میکنند؛ این رقابت ناخودآگاه آدمی را به یاد یک سرگرمی کودکانه به نام صندلی بازی میاندازد؛ اما این رقابت بسیار فراگیرتر و سختتر است. ممکن است داوطلبی دوسال برای این آزمون و رقابت، انرژی گذاشته باشد و دیگری یک سال، اما همگی با تمام قوا تلاش کرده باشند و همه فکر و ذکرشان قبولی و نشستن روی صندلی مورد نظرشان باشد.
کنکور برای هر فردی که قصد ادامه تحصیل دارد می تواند سرنوشت ساز باشد؛ سرنوشتی که شخص با اعتماد و اطمینان به سردمداران و گردانندگان این آزمون وسیع، به آن دل میدهد و راه را طی میکند. پرواضح است که زیر بنای چنین آزمونی باید عدالت باشد.
این روزها اگر با پشت کنکوری ها، بخصوص آنهایی که به تازگی از آن فراغت پیدا کرده و در پی مسیر و سرنوشت خود راهی دانشگاهها میشوند، صحبت کنید، خواهید شنید که برای موفقیت باید پدری پولدار داشته باشید! پیگیر که شوید تا دلیل چنین نظری را بدانید دوباره خواهید شنید، برای موفقیت و ورود به دانشگاه های مطرح کشور، باید بسیار زحمت کشید؛ اما وقتی که می شنوی افرادی به جای عرق زحمت، مقصود و هدف خود را با پول می خرند، در حالی که چیزی از آن نمیدانند، و در آخر، کنار تو، بر سر یک کلاس می نشینند، احساسی قریب به پوچی در تحصیلات! یا غوطه ور بودن در عدالتی واهی، یقه ات را میگیرد!
از افراد نام آور در عرصه کنکور همچون رستگار رحمانی، برای بسیاری از دانشآموزان و پشت کنکوری ها اسطوره ساخته شده است، اما شایعاتی تیشه به بدنه این اسطوره میزنند که دیگر نمی شود فقط با تلاش و زحمت و عرق جبین به جایی رسید.
هر که پولش بیش، قدرش بیشتر! ناز دانه هایی که با پول پدری سعی در خرید همه چیز دارند تا کجا پیش خواهند رفت؟ بحث فروش صندلی های دانشگاه، ذهن بسیاری از داوطلبان ورود به دانشگاه را به خود مشغول کرده و چه کسی جواب خدشهدار شدن ذهنیت آن ها را خواهد داد؟
اخیراً صحبت از فردی که دانشجوی قلابی دانشگاه شهید بهشتی شناخته شده است، در همه جا وجود دارد؛ دانشگاه بیانیه می دهد، این دانشجو حرف تازه ای رو می کند، دوباره دانشگاه مدرک دیگری بر روی پرده می آورد و این دانشجو نیز همینطور! این قصه تا کجا پیش خواهد رفت؟! چگونه می شود که حراست یک دانشگاه، هر از گاهی، از برخی دانشجویان سال بالایی، خواستار کارت دانشجویی می شود اما از کنار یک فرد دانشجو نما به راحتی می گذرد؟
مافیای کنکور و سیستم آموزشی در حال اجرا در مدارس، لحظه به لحظه به عدالت آموزشی تنه می زنند و در حال پررنگ کردن مرزی بین داوطلبان ورود به دانشگاه هستند؛ داوطلبانی که حاضر به خرج کردن هرگونه هزینه ای هستند و داوطلبانی که با دست های خالی اما پر از اراده و مصمم، تلاش می کنند. هم اکنون نیز بحث خرید و فروش صندلی های دانشگاه، آشفته بازار کنکور را پیچیده تر کرده است.
پول بیاور، مدرک بگیر! دانشگاه های دولتی و مطرح کشور، با تاسیس پردیس های خودگردان راه را برای افرادی که پول دارند اما حوصله و یا توان زور آزمایی در کنکور را ندارند، هموار کرده است. در پردیسهای خودگردان این مسئله دیگر تخلف نیست که پول پرداخت کنی تا بر سر کلاس بنشینی؛ چون قاعده اش همین است و از نام آن همه چیز مبرهن است: خودگردان. اکنون اما فردی در بخش دولتی آن نشسته است و شایعه پرداخت پول به دانشگاه بابت چنین مسئله ای، پیچیده است؛ شخصی که می گویند تقریبا یکسالی دانشگاه را فریب داده است، و حالا فریاد واعدالتا در تمام جامعه آموزشی پیچیده. ماجرایی که سکانس های مبهم بسیار دارد و باید دید که چگونه یک دانشگاه به مدت یک سال سر خود را زیر برف کرده بوده است؟
پردیس های خودگردان برای چگونه افرادی است؟ افرادی که حاضر به پرداخت هزینه های هنگفت در قبال دریافت مدرک دانشگاهی معتبر هستند. تفاوت این مسئله با بحث خرید و فروش صندلی فقط در بودن نام خودگردان در تابلوی آن دانشگاه است.
بد نیست تا سیستم آموزشی کشور به عدالت آموزشی حاکم بر بدنه خود سری بزند و صحت و سقم هر گونه ادعایی را دربیاورد تا چهره ای تیره در ذهن هر کسی که مجبور است در بدنه آن ورود پیدا کند، نداشته باشد.
این روش که عده ای با پول به مقصد برسند و عده ای دیگر با تلاش و دست آخر هر دو بر سر یک جایگاه بنشینند، نا عدالتی است. با تصور ادامه این مسیر، نا خودآگاه زمانی از گذشته در ذهن عرض اندام می کند که فقط افرادی از طبقه اشراف زادگان حق تحصیل داشتند. باید به داد آشفته بازار شایعات در مورد کنکور رسید.