دانشجوی علوم پزشکی همدان از اقدام سه ساله خود برای جمع آوری کتابهای کمک تحصیلی دست دوم برای دانش آموزان نیازمند میگوید؛ اقدامی که در دانشگاه تبدیل به پویش «طرحی برای لبخند» شده است.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- اعظم ذوالفقاری منظری؛ * کنکور که غول شد، گروهها و افرادی راهکار برای مبارزه با این غول طراحی کردند و به سربازان جبهه این نبرد آموزش دادند. تبلیغ کردند و غول کنکور را مهیبتر و ترسناکتر از آنچه بود، نشان دادند. موسسههای کنکور تأسیس شدند و گردانندگان این موسسات آموزشهای خود را تبدیل به مسئله مهم و دغدغه خانوادهها کردند، به دانش آموزان مشاورههای تحصیلی دادند و برای این مشاورهها هزینههای کلان تعیین کردند؛ این هزینهها تبدیل شد به بخشی از سبد اقتصادی خانواده ها. تبلیغات در صداوسیما اوج گرفت و رقابت دانش آموزان در مدارس به دنبال این تبلیغات بیشتر و بیشتر شد.
دانش آموز هرچه به خانواده مرفه تری وابسته باشد، تلاشش برای هزینه کردن، بیشتر میشود. حالا، اما شرایط به گونهای چرخیده و تاجران کنکور چنان بازار را داغ کردند که در مدارس کتابهای کمک درسی حتما در کنار کتابهای اصلی تدریس میشوند؛ افتخار معلمان این است که سابقه همکاری چند ساله با موسسات کنکوری را دارند و اگر کسی میخواهد از موهبتهای موسسات کنکوری بهرهمند شود، بسیار ضروری است که از والدین خود بخواهد سر کیسه را حسابی شل کند. در این شرایط است که رقابت کنکور ناعادلانه میشود؛ هرکسی پول بیشتری داشته باشد، آموزشهای با کیفیت تری هم میبیند، شاید هم خیلی تفاوت کیفیتی وجود نداشته باشد، اما بالاخره باید به هر شکلی که هست، مشتری از کیفیت راضی باشد؛ حتی غیرواقعی.
غول کنکور حالا پایش را روی گلوی دانش آموزانی که والدینشان توان خرید کتابهای گران قیمت کمک درسی را ندارد، گذاشته است. اختلاف طبقاتی حالا خودش را در مدارس به شکلی دیگر نمایان کرده است و همه اینها باعث شد محرومان احساس کنند از یک امکان اجتماعی و عمومی دیگر هم محروم شده اند.
مبارزه با غول کنکور با دستهای کوچک
اما گروههایی کوچک و متشکل از جوانان شکل گرفته اند که این حس محرومیت را برای دانش آموزان کم بضاعت کمتر کنند. علی صادقی، دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی همدان، یکی از این جوانان است.
صادقی از دوران دبیرستان به این فکر افتاد که کتابهای دست دوم را جمع آوری کند. او با دانشجویان یا دانش آموزان سالهای بالاتر که نیازی به کتابهای کمک درسی خود نداشتند، ارتباط برقرار میکرد و کتابها را از آنان میگرفت. دسته بندی میکرد، دانش آموزان نیازمند را شناسایی کرده و کتابهای مورد نیازشان را تحویلشان میداد، به طوری که در سال اولی که این کار را شروع کرد، حدود ۳۰۰ جلد کتاب جمع آوری کرده که حدود ۲۰۰ جلد را به دانش آموزان یک روستا تحویل داد.
صادقی توضیح میدهد: دانش آموزان سالهای بالاتر یا دانشجویان اغلب کتابهای خود را با قیمت بسیار پایینی به کتابفروشیها میفروختند و کتابفروشهای شهر هم کتابها را با حدود ۷۰ درصد قیمت اصلی دست مشتری میدادند. با آنان صحبت میکردم که کتابها را برای استفاده دانش آموزانی که توان مالی خرید این کتابها را ندارند، به من بدهند.
ترجیح سود بسیار اخروی بر سود اندک دنیوی
در واقع او دانش آموزان و دانشجویان را مجاب میکرد که از پول فروش کتابهای دست دومشان به نفع نیازمندان بگذرند؛ یک کار خیر و کم هزینه که مسلما احساس خوب کمک به دیگران را در نوجوانی و جوانی برای آنان در پی داشت و اجر آن بزرگتر از قیمت واقعی کتابها بود. آنان استقبال میکردند و کتابها را تحویل این نوجوان اسدآبادی تحویل میدادند.
او میگوید: سال اول که کتابها را جمع آوری کردم، یکی از اتاقهای خانه مادربزرگم پر از کتاب شد. کتابها را دسته بندی میکردم و این برای من بسیار لذت بخش بود. ساعتهای زیادی را لابه لای کتابها میگذراندم، بدون آنکه متوجه گذر زمان شوم.
شناسایی دانش آموزان نیازمند هم مرحله دیگر کار او بوده است. اینطور که با معلمان و مدیران مدارس در روستاها یا برخی اهالی ارتباط برقرار میکرده، دانش آموزانی را که استعداد خود را در تحصیل نشان داده اند، با کمک مردم شناسایی کرده و کتابها را به آنان تحویل میداده است. این روند هنوز هم ادامه دارد.
صادقی میگوید: برای من از همان سال اول مهم بود که کتابها به دست کسی برسد که به آن نیاز دارد؛ برخی از دانش آموزان ممکن بود که این کتابها را مورد استفاده قرار ندهند، به همین دلیل در شناسایی دانش آموزان نیازمند دقت میکردم.
این دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی همدان با اشاره به اینکه خواهر و پسرعمویش هم در این کار خیر به او کمک میکردند، میگوید: یکی از راههای ما برای شناسایی دانش آموزان نیازمند، ارتباط با کانالهای تلگرامی و فضای مجازی محلی در روستاهای مختلف بود.
این روش، شاید به دلیل گستردگی آن و ارتباط همه اهالی یک روستا با کانال محلی آن، از روشهای قبل، یعنی ارتباط با معلم مدرسه یا دهیار و ... اثرگذارتر و البته سریعتر باشد. او توانسته از ویژگیهای فضای مجازی هم در کار خود بهره ببرد.
صادقی میگوید: در سال ۹۶ کار خود را با یک گروه مشاوره ادامه میدهد و در سال ۹۷ هم این همکاری را ادامه دادم. از این طریق هم دانش آموزان بسیاری که به کتابها نیازمند بودند، شناسایی شدند. از طرف دیگر تحویل کتابها به دانش آموزان با ساماندهی بهتری ادامه پیدا کرد.
بهره از ظرفیت دانشگاهها برای کمک به نیازمندان
سال ۹۶ صادقی دررشته پرستاری در دانشگاه علوم پزشکی همدان پذیرفته میشود و از سال ۹۸ تصمیم میگیرد کار خود را در قالب یک پویش دانشجویی ادامه دهد. او در این زمینه توضیح میدهد: طرح پویش لبخند صرفا به توزیع کتاب به دانشجویان اختصاص ندارد. ما این طرح را در سه بخش ادامه خواهیم داد.
به گفته صادقی این پویش در حوزه توزیع کتاب، ارائه مشاوره تحصیلی و همچنین آموزشهایی درباره بهداشت شخصی به دانش آموزان فعالیت خواهد کرد. آموزش بهداشت شخصی در مدارس و با همکاری آموزش و پرورش صورت میگیرد و البته همه مقاطع تحصیلی را شامل میشود.
او میگوید: برای توسعه این پویش در همه دانشگاههای همدان با مسئولان تشکلهای دانشجویی دیگر دانشگاهها نیز ارتباط گرفته ایم، تا الان جامعه اسلامی دانشگاه بوعلی و کانون مهدویت و کانون سلامت دانشگاه علوم پزشکی همدان به پویش ما پیوسته اند. در حال تعامل و مذاکره با دیگر تشکلها هم هستیم.
صادقی بیان میکند: با روسای دانشگاهها نیز قرار است هماهنگیهایی صورت گیرد و البته برای مشاوره تحصیلی نیاز است که با آموزش و پرورش نیز ارتباط برقرار کنیم.
از این دست اقدامات و طراحی پویشهای دانشجویی شاید در بسیاری از دانشگاههای کشور رخ دهد؛ دانشجویان درد اختلاف طبقاتی را درک کرده اند و میخواهند با این کارهای متنوع و منطقه ای، بخشی از این فاصله را پر کنند. این تلاشها چقدر میتواند جای خالی اقدامات اساسی از سوی مسئولان را پر کند؟ احساس فقر را چقدر میتواند در دل دانش آموزان بکاهد و آنان را برای حضور در رقابت نابرابر کنکور آماده کند؟