مدیریت علمی کشور، عدالتخواهی و شخص دانشجو و نخبه سه ضلع مرتبط هستند و در صورتی که هر کدامشان لنگ بزند حیات کشور به خطر میافتد.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، محمد حسین غریبی؛* عدالتخواه یعنی چه کسی؟ برای اینکه عدالتخواه را تعریف کنیم در ابتدا باید بدانیم عدالت یعنی چه؟
رعایت و توجه کردن به حقوق هر ذی حقی، بنابراین باید نخست موجودی را در نظر گرفت که دارای حقی باشد تا «رعایت» آن «عدل» و تجاوز به آن «ظلم» نامیده شود.
[۱]حال اگر عدالت را متوجه شدیم پس کسی که در پی عدالت است مشخصا کسی است که میخواهد حق موجودی را رعایت کند و یا از سایرین بخواهد که حق آن موجود را رعایت کنند ودر مقابل تجاوز به حق آن موجود نیز بایستد که طبیعتا نام این بعد از ماجرا میشود ظلم ستیزی میشود عدالتخواه.
پس عدالتخواهی و ظلم ستیزی دو لفظ اند که دارای یک معنایند.
حالا اگر بخواهیم دانشجو را تعریف کنیم معنایش اینگونه است:
«کلمه دانشجو از لحاظ بارِ معنایی، حامل معنای خیلی جالب توجّه و مهمّی است. دانشجو یعنی جوانِ طالب علمی که آینده در دست اوست. این خصوصیات، در کلمه دانشجو هست. دانشجو، یعنی جوان؛ چون دانشجویی، قهراً مربوط به دوران جوانی است. طالب علم بودن و جستوجوی از دانش هم در کلمهی دانشجو هست. چون فرض این است که آینده کشور، به سمت اداره علمی کشور پیش میرود دیگر؛ یعنی به سمت اداره عالمانه و منطبق بر موازین دانش پیش میرود و هر کشور و هر جامعهای که علم و فهم محاسبه دقیق، در همه شوؤن آن دخالت داشته باشد، وضعش بهتر است».
[۲]پس دانشجو از نظر حضرت آقا کسی است که طالب علم است و فرض بر این است که در آینده، کشور باید به صورت علمی مدیریت شود پس دانشجو تاثیرگذارترین شخص در آینده کشور خواهد بود.
حالا کسی در علم نخبه است آیا وظیفه اش را انجام داده و کارش را به انجام رسانیده و کار دیگری ندارد؟!
از زبان حضرت آقا بشنویم: جامعه نخبگان باید متوجّه هدفهای برتر هم باشد؛ هدفهای برتری وجود دارد: فرد نخبه نباید در فضای تخصّص خودش غرق بشود بهطوری که از فضای پیرامونی، از فضای جامعه، از مردم غفلت پیدا بکند؛ این نباید اتّفاق بیفتد. نخبه نباید مسائل انسانها را فراموش کند؛ مسائل عمده و مهمّ ملّتش را، استقلال را، عدالت را، پیشرفت را، مسائل عمدهی آسیبهای اجتماعی را نباید فراموش کرد.
نخبه نباید صرفاً به دانشی که در آن نخبه است بپردازد. اگر چنانچه شما کار نخبگی را زیر پرچم عدالتخواهی انجام بدهید، ارزشش مضاعف میشود؛ زیر پرچم استقلال ملّی و هویّت ملّی انجام بدهید ارزشش مضاعف میشود؛ یک جنگ تحمیلی اقتصادی و سیاسی و امنیّتی علیه ما در جریان است؛ شما نمیتوانید در این جنگ بیتفاوت باشید؛ نمیتوانید. آنوقتی که آمدند اطراف امیرالمؤمنین (علیه السّلام) را گرفتند که حتماً شما بیایید خلافت را قبول کنید، فرمود: لَو لا حُضورُ الحاضِرِ وَ قیامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِرِ وَ ما اَخَذَ اللهُ عَلَى العُلَماءِ اَلَّا یُقارُّوا عَلى کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلوم؛ (۱) اگر این مسئولیّتها نبود، من قبول نمیکردم، امّا این مسئولیّت هست. چیست این مسئولیّت؟ اَلّا یُقارُّوا عَلى کِظَّةِ ظالِم؛ «کِظَّة» در عربی به معنای زیادهخواری و افزونخواریای است که آدم را از کار میاندازد -البتّه این کنایه است دیگر، خوردن به معنای غذاخوردن مورد نظر نیست؛ یعنی برخورداریها، یعنی پاداش نجومی، حقوق نجومی- اینها نباید باشد؛ وَ لا سَغَبِ مَظلوم - «سَغَب» یعنی گرسنگی- امیرالمؤمنین میگوید اگر نگرانی من و دغدغهی من درباره مسئولیّت در برابر زیادهخواران، ویژهخواران از یک سو و محرومان از یک سوی دیگر نبود، قبول نمیکردم؛ آنوقت میفرماید: وَ ما اَخَذَ اللهُ عَلَى العُلَماء؛ یعنی مسئولیّت شما دانشمندها فقط درس دادن و درس خواندن و تحقیق کردن نیست؛ یکی از مسئولیّتهایتان هم این است که «اَلَّا یُقارُّوا عَلى کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلوم»؛ توجّه کردید؟ [۳]توجه کردید؟
یعنی اگر شما درس خواندید و به مراتب بالای علمی رسیدید، اما بدنبال عدالت نبودید و نسبت به اطرافتان بی تفاوت بودید و این موضوع باعث شد که حقی، ناحق گردد و شما در قبال آن سکوت کردید یعنی عملا کاری انجام نداده اید.
معنای عدالت را اینگونه تعریف کردیم که «کسی حق موجودی را رعایت کند و یا از سایرین بخواهد که حق آن موجود را رعایت کنند ودر مقابل تجاوز به حق آن موجود نیز بایستد»
مگر مدیریت علمی کشور چیزی غیر از این است که کشور را باید بگونهای مدیریت کرد که حقوق تمام موجودات در آن رعایت گردد.
پس میتوان گفت: مدیریت علمی مدنظر رهبری عین عدالتخواهی و عدالتخواهی عین مدیریت علمی کشور است و کسانی که باید بدنبال سر و سامان دادن به کشور باشند و کشور را به صورت علمی مدیریت کنند همین دانشجویانند.
پس میتوان گفت: مدیریت علمی کشور، عدالتخواهی و شخص دانشجو و نخبه سه ضلع مرتبط اند و در صورتی که هر کدامشان لنگ بزند حیات کشور به خطر میافتد و هدف نهایی که رستگاری و عاقبت بخیری انسان هاست از بین میرود.
رهبری در نخستین نشست اندیشههای راهبردی این موضوع را بیان میکند که «قطعاً عدل هدف است، منتها این هدف میانی است؛ هدف نهائی عبارت است از رستگاری انسان». [۴]پس دانشجویی که امروز در هفت تپه بدنبال احقاق حقوق کارگران است و در ماشین سازی تبریز و هپکو مقابل به یغما رفتن ثروت ملی میماند دانشجویی است که به خوبی در حال ایفای نقش خودش است، حال میخواهند به این دانشجو هر انگ و تهمتی بزنند.
عدالتخواه یعنی همین کسانی که امروز در مقابل ظلم میایستند و نمیگذارند حقی ناحق شود و بالعکس.
امروز فریاد عدالتخواهی باید بر سراسر کشور طنین انداز شود که اگر این اتفاق نیفتد دانشجو به وطیفه خودش عمل نکرده.
۱-مصباح یزدی، محمدتقی؛ آموزش عقاید، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۰ ش، چ. هفتم، ج. ۱-۲، ص. ۱۹۲،
۲-بیانات در دیدار با اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه تهران- ۱۱/۱۱/۱۳۷۶،
۳-بیانات در دیدار با نخبگان و استعدادهای برتر علمی- ۲۵/۰۷/۱۳۹۷،
۴-بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی-۱۰/۰۹/۱۳۸۹
محمد حسین غریبی؛ فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.