اولین جرقههای جدی برای بازگشت سینمای ایران به مسیر فیلمسازی دغدغهمند و مبتکر در این دهه، با تمرکز بر تولید فیلمهایی جدی و موثر در حوزه سینمای دفاع مقدس زده شد؛ از «ایستاده در غبار» گرفته تا «تنگه ابوقریب»...
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو: حسین نوری
دفاع مقدس و البته قصههای انقلاب استراتژیکترین موضوعاتی بودند که سینمای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سالهای ابتدایی خود دست بر روی آنها گذاشت. دورهای که میتوان بخش عمدهای از شاخصترین فیلمهای سینمای انقلاب با چنین مضامینی را در آنها یافت؛ اساسا به همین خاطر هم بود که سینمای ایران در دهه ۶۰ با وجود همه کاستیهایی که در عرصه مدیریت داشت و برخی از تلاشهای تشابه صورت گرفته در سالهای انتهایی این دهه برای سوق دادن سینمای ایران به سمت مسیر سینمای جشنوارهای، اما باز هم توانست زمینهساز ظهور فیلمسازانی بااستعداد در دهههای بعدی شود.
هر چند که همانطور که پیش از این اشاره کردیم در دهه ۷۰ با برگشت تحصیل کردههای هنر از غرب و گرایش فیلمسازان به سینمای روشنفکری به سمت تولید فیلمهایی با مضامین اجتماعی برده شد؛ آثاری که عموماً درونمایی تلخ داشتند و بیشتر از داخل کشور، برای نمایش در جشنوارههای خارجی کاربرد داشتند. البته که در دهه هفتاد فیلمهای باکیفیت و ماندگار زیادی نیز ساخته شد که نمیتوان منکر تولید و نمایش آنها شد؛ اما آنچه روند فیلمسازی برای آینده سینما تصویر میکرد، مسیری خلاف سینمای استراتژیک دهه ۶۰ بود. با گذر از دهه ۷۰ این سینمای روشنفکری بود که تماماً عرصه سینمای ایران را فتح کرده بود و غالبا به فیلمهای اجتماعی رغبت نشان میداد، هر چند که استقبال مخاطب از فیلمهای سینما عکس این مطلب را نشان میداد؛ شاید به همین خاطر هم بود که در دهه ۸۰ سینمای ایران اساسا به سمت الگوی فیلمفارسیهای قبل از انقلاب سوق پیدا کرد تا شاید بحران مخاطب ناشی از دهه ۷۰ در دهه ۸۰ پایان بپذیرد که البته در نهایت نیز اینگونه شد.
البته با این همه دهه ۸۰ نیز فرصتی برای به میدان آمدن یک نسل جدید به سینمای ایران شد؛ نسلی از کارگردانهای جوان که آثارشان خیلی زود تبدیل به فیلمهایی مهم و بحث برانگیز در سینمای ایران شد. کارگردانهایی که سعی کردند با جسارت در فرم و مضمون به سینمای ایران تنوع ببخشند و تا حدودی هم در این راه موفق بودند. راهی که ثمره آن در دهه ۹۰ خود را نمایان کرد. دهه ۹۰ را میتوان شروع عصر جدید سینمای ایران به ویژه در حوزه سینمای استراتژیک دانست. دههای که با ورود استعدادهای تازه و حرفهای به جرگه فیلمسازان همراه بود تا سینمای ایران پس از سردرگمی در سالهای دهه ۸۰ در این دهه یک بار دیگر به سمت دغدغه مندی و انتخاب موضوعات چالشی رفت.
جسارت فیلمسازان جوان در انتخاب موضوعات بکر و البته چالشی از یک سو و ورود جدی موسساتی همچون سازمان هنری رسانهای اوج به حوزه تولید آثار بیگپروداکشن و استراتژیک در سینمای ایران باعث شد تا سینمایی که در دهه ۸۰ به واسطه تمرکز بیش از اندازه بر تولید کمدیهای سطحی به سمت قهقهرا میرفت، این بار به سمت موضوعاتی مهم و مورد توجه مخاطبان قدم بردارد. اولین جرقههای جدی برای بازگشت سینمای ایران به مسیر فیلمسازی دغدغهمند و مبتکر در این دهه، با تمرکز بر تولید فیلمهایی جدی و موثر در حوزه سینمای دفاع مقدس زده شد؛ از «ایستاده در غبار» گرفته تا «تنگه ابوقریب» که آثاری تازه و متفاوت از سینمای دفاع مقدس بودند و اتفاقا هر دو با حمایت موسسه رسانهای اوج تولید شده بودند. آثاری که در زمان حضور در جشنواره فیلم فجر نشان دادند که پس از سالها باز هم موضوعاتی همچون دفاع مقدس در صورت پرداخت درست میتوانند با استقبال مخاطبان عام و خاص سینما همراه شوند.
آثاری که علاوه بر بازگرداندن ژانر سینمای دفاع مقدس به سطح اول سینمای ایران؛ باعث ارتقای فنی و تکنیکی سینمای ایران نیز شدند و از این نظر قابل تامل و بررسی هستند. این مسیر در ادامه با ساخت فیلمهای تاریخی در ارتباط با اتفاقات مهم تاریخ معاصر تکمیل شد و ثمره آن تولید آثاری همچون «سیانور» و «ماجرای نیمروز ۱ و ۲» بود. آثاری که شاید در ارتباط با یک موضوع تاریخی بودند، ولی در واقع برای پاسخ دادن به یک مسئله روز که همان ماجرای فعالیتهای تروریستی منافقین بود، ساخته شدند. تولید فیلم سینمایی «لباس شخصی» از سوی سازمان هنری رسانهای اوج برای جشنواره فجر امسال را هم میتوان ادامهای بر همین مسیر و برای روشنتر شدن مسئله مهم فعالیت نفوذیها دانست.
اما به نظر میرسد با تغییر شرایط اجتماعی جامعه ایرانی در سالهای اخیر شرایط سینمای استراتژیک نیز دستخوش تغییراتی شده است. اگر زمانی تولید آثاری تاریخی برای بررسی بیشتر و گستردهتر موضوعات تاریخی در جهت پاسخ دادن به برخی از شبهات روز به خصوص برای نسل جوان نیاز بود؛ حالا به نظر میرسد مسیر سینمای استراتژیک به سمت سینمای انتقادی-اعتراضی حرکت کرده است. سینمایی که میخواهد علاوه بر طرح اعتراضات و خواستههای مردم، پایبندی و تعهد خود را به چارچوبهای قانونی و انقلابی کشور نیز نشان دهد تا از همین رهگذر هم صدای مردم و جامعه باشد و هم مانع از سواستفاده برخی از جریانات برای تولید آثاری سیاه و ساختارشکن در این حوزه باشد.
تولید فیلمهایی همچون «خروج» و «روز بلوا» برای حضور در جشنواره فجر امسال را هم میتوان از همین منظر تفسیر کرد؛ آثاری از جنس سینمای استراتژیک جدید که در عین داشتن لحنی انتقادی و اعتراضی سعی میکنند؛ متعهدانه به طرح خواستههای اقتصادی و اجتماعی مردم بپردازند.