اگر بخواهیم از تجربه انقلاب اسلامی برای حضور جوانان استفاده کنیم به تشکیل تیمهای چریکی گفتمانی، برنامه ریزی عملیاتی و اجرای میدانی عملیات نیاز داریم.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- میلاد نیازی؛* در یادداشت قبلی، به این پرداختیم که این خود ما جوانان هستیم که باید بسم الله گفته و بلند شویم و آتش به اختیار وارد عمل شده و آیندهای روشن که لایق این منطقه و مردمان با عزتش میباشد، را با دستان جهادی خودمان ترسیم کنیم. همچنین بیان کردیم که شروع این نقش آفرینی میتواند از انتخابات مجلس باشد و نیز راهبردهایی نیز پیشنهاد شد. اما بس است شعار و کلی گوییها و درد و دل و گله مندی.
راه چیست؟ چاه کجاست؟ چه کار میتوانیم کنیم؟ چه بر میآید از یه عده جوانی که جدی گرفته نمیشوند؟ راهکار عملیاتی چیست؟
برای تغییر و شکستن این فضا، اصلیترین موضوع، در میدان بودن است. همین که در میدان باشیم (به علت خالی بودن میدان، متاسفانه) و حضور پیدا کنیم، به طور قطع اثرگذار خواهیم بود. البته نباید دنبال معجزه باشیم. یادمان باشد که فرهنگ سازی و جا انداختن گفتمان، کار یک شب و یک سخنرانی و یک کلیپ و ... نیست بلکه امری زمانبر، فرسایشی و هزینه زا است. اما نا امید نباید شد. میتوان اهداف میان مدت - کوتاه مدت تعیین و عملیاتهای زود بازده طراحی کرد. الحمد الله، امروزه ما در دورانی قرار داریم که یکی از بزرگترین انقلابهای تمدنی را تجربه کرده و در فضای آن زندگی میکنیم.
انقلابی که مبتنی بر اسلام سیاسی بوده و یکی از موفقترین تجربههای گفتمان سازی و فرهنگ سازی را داراست که اتفاقا، پیشبرندهی این انقلاب (در برهههای مختلف و اتفاقات مختلف) نیز جوانان بوده اند. این تجرببات مقابل دیدگان ما قرار دارد.
اگر از پدربزرگان خود، از پیرمردهای اطراف خود به خصوص آنان که در دورهی بروز انقلاب اسلامی، فعالیت داشته اند از فضای آن روزها بپرسید، به یک نکته مشترک خواهید رسید. چند جوان که بحث میکردند، کتاب میخواندند، تبلیغ میکردند، مناظره میکردند و...
بگذارید شفافتر بگویم. اگر ما یک مدل شناسی از سبک مبارزاتی دوران انقلاب اسلامی داشته باشیم به یک الگو بسیار ساده، کم هزینه و بسیار اثر گذار و کارآمد خواهیم رسید که بنده اسم آن را تیمهای چریکی گفتمانی میگذارم. سه یا چهار جوان دور هم، یک مجموعه انسانی ایجاد میکردند که نه نیاز به ساختار خاصی، اساسنامه آنچنانی و تشکیلات گسترده وامکانات هنگفت دارد بلکه بسیار سبک و سریع همراه با نظم خاصی با خط گیری از حضرت امام خمینی، شب و روز عملیات فرهنگی انجام داده و همزمان خود را برای نبرد تمدنی آماده میکردند، یعنی همان رشد و کادرسازی؛ و سپس همین جوانها بودند که در ۸ سال دفاع مقدس تشکیلات بزرگ جنگ را پیش بردند. جوانانی با متوسط سن ۲۲ تا ۲۴ سال که سرلشکر و مغز متفکر یک جنگ بسیار نابرابر شدند و نوآوریهای عجیبی نیز داشتند.
حرف آخر را اول میزنم، تصور کنید سه تا جوان دور هم جمع شوند، یکی آیین نامه داخلی مجلس را مطالعه کند، یکی چندتا از مسائل منطقه را تحقیق و استخراج کند و یکی مقاله ایی دربارهی شفافیت مطالعه کند. این سه جوان، در جلسهی تبلیغاتی یک کاندیدی حضور پیدا کرده، یکی بپرسد که آقای کاندید شما که میخواهید کاندید شوید، آیین نامهی داخلی مجلس را خوانده اید؟ از وظایف خود خبر دارید؟
یکی بپرسد آقای نماینده شما چندتا از مسائل عینی منطقه را احصا کرده و با مشورت کدام تیم تخصصی راهکار برای آن دارید؟ یکی بپرسد آقای کاندید، شما حاضر هستید اموال خود را شفاف سازی کنید؟ هزینههای انتخاباتی خود را شفاف سازی کنید؟ چه اتفاق مبارکی خواهد افتاد؟ این یک مثال ساده بود برای تقریب ذهن.
الغرض اگر امروز، بخواهیم از همان تجربه موفق استفاده و آن را مشابه سازی کنیم به سه قدم کلی و اساسی نیازمندیم.
قدم اول: تشکیل تیم چریکی گفتمانی
جوانان دغدغهمند و فعال و مستعد و البته مخلص را پیدا کنیم. اطرافمان را بگردیم قطعا آنها را خواهیم دید. هر چند کم خواهند بود. یکی از بهترین محیط ها، حضور در جلسات هم اندیشی و ستادهای انتخاباتی کاندیداها میباشد. آنجا جوانان دلسوز را شکار کنیم و دغدغههای خود را بیان کرده و آنها را توجیه و قانع کنیم. نمیخواهد لشکری از این جوانان وجود داشته باشند. حداکثر سه یا چهار نفر برای هر تیم کافیست. البته یادمان باشد که: " انما اعظکم بواحدة ان تقوموا لله مثنى و فرادى ثم تتفکروا " شما را تنها به یک چیز اندرز مىدهم، و آن اینکه دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر براى خدا قیام کنید، سپس بیندیشید. اگر کسی نبود، ما مامور به قیام فردی هستیم.
قدم دوم: برنامه ریزی عملیات
در برنامه ریزی جنگ سخت، هر عملیاتی دارای بخشهای مختلف میباشد از قبیل:؛ واحد اطلاعات عملیات جهت رصد و شناسایی، رزمایشهای تمرینی جهت آمادگی نیرو ها، مشخص بودن مراحل عملیات و داشتن اکشن پلن، مشخص بودن وظیفهی هر یگان و ...
ما نیز میتوانیم همین نظام عملیاتی را در جنگ نرم معادل سازی کنیم. اما این یعنی چه؟
الف) در رصد و شناسایی اولا باید جبهه مقابل را بشناسیم. به طور مثال باید بدانیم هر کاندیدایی چه میگوید؟ برنامه اش چیست؟ نقاط ضعف و نقاط قوتش چیست؟ از کدام طیف است؟ تیم پشت سرش چه کسانی هستند؟ برنامههای تبلیغاتیش کجاست؟ چه قشری از مردم طرفدار او هستند؟ و...
ثانیا جغرافیای عملیات (در واقع نقاط استراتژیک) را بشناسیم مثلا در چه روستاهایی تاثیر گذارتر هستند؟ چه محلههایی جریان سازتر هستند؟ چه مساجدی ضریب نفوذ بالاتری دارند؟ چه دانشگاههایی مستعد فعالیت هستند
ثالثا گروهای مختلف و جریانهای موثر را بشناسیم. مثلا گروههایی از قبیل: یاشولی ها، آبگ، خبرنگاران، نخبگان، روحانیون تاثیر گذار، فرهنگیان، اصناف، شخصیتهای سیاسی، تشکلهای مردمی و گروههای اجتماعی.
ب) آمادگی نیروهانیروهای این تیم باید برای اجرای هر چه بهتر عملیات، آموزشها و تواناییهای لازم را کسب کنند. باید بدانند که چه اهدافی را و چگونه و با چه ابزاری بزنند. به طور مثال باید بداند که چه سوالی از کاندیدا بپرسد؟ چگونه او را به چالش بکشد؟ اگر قرار است جایی صحبت کند، اصول سخنوری بلد باشد. مسائل منطقه را بشناسد. بداند وظیفهی یک نماینده چیست؟ حوزهی اختیاراتش تا کجاست و... که لازمهی اصلی اینها، مطالعه و تحقیق و البته استفاده از تجربیات و مشورت افراد صاحب نظر است.
متاسفانه بنابر دلایلی که قطعا در فرصتهای بعد خیلی دربارهی آن خواهم نوشت، ما در منطقهی خود به کادرسازی و رشد جوانان و تربیت نیروی متعهد و دانا نپرداختیم و از این جهت آمادگی چندانی در نیروهای جوان ما وجود ندارد و الان نیز زمان کافی برای این آمادگی نیز نیست. اما راهکار چیست؟ ایجاد یک هستهی توانمند سازی؟! فقط در همین حد توضیح میدهم، منتظر خبرهای خوب در این باره باشید.
پ) اکشن پلن مراحل عملیات را مشخص کنیم. به طور مثال قرار است مرحلهی اول (ایجاد یک بدنه و قدرت اجتماعی از طریق) به چالش کشیدن کاندیداها در جلسات هم اندیشی باشد. مرحلهی دوم سپس سخنرانی در مساجد و دانشگاهها باشد. مرحلهی سوم (وقتی که یک بدنهی اجتماعی شکل گرفت) زمینه سازی جهت مناظره کاندیداها باشد. مرحلهی چهارم در نهایت پای کار آوردن ائمه جمعه و استفاده از تریبون آنها باشد و...
قدم سوم: اجرای میدانی عملیات
این عملیات میتواند در بسترهای مختلفی از قبیل، سوال و به چالش کشیدن کاندیداها در جلسات عمومی و تبلیغاتی، سخنرانی این تیم در مساجد و دانشگاه ها، برگزاری کرسی آزاد اندیشی (مثلا وسط میل گنبد؟!)، برگزاری مناظرات، فعالیت در فضای مجازی، مکتوبات و نوشته جات، تریبون نماز جمعه و ...
در حقیقت سعی شد که خلاصه ایی از یک راهکار عملیاتی و مقدمات آن گفته شود. انشالله در نوشتههای بعدی، مطالب دقیق تر، مبسوط ترو کاربردیتر خواهد بود. توصیه میشود حتما نوشتههای بعدی را بخوانید.
میلاد نیازی- فعال دانشجوی دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی گرگان
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است