انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علامه طباطبایی در بیانیهای پیرامون کشتار مسلمانان هند، خواستار ورود سیاست خارجه کشور به این جریان شد.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علامه طباطبایی در بیانیهای در خصوص کشتار مسلمانان هند نوشت: پیشنهاد میشود سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران عملا به این قضیه ورود کند و با رایزنیهای دیپلماتیک بستر همگانی برای اجرای دقیق قطعنامه اوت ۱۹۴۸ و ژانویه ۱۹۴۹ سازمان ملل فراهم سازد.
در این بیانیه آمده است: در میان اخبار ویروس کووید-۱۹، حادثهای تلخ و مظلومانه در گوشهای از جهان رخ داد؛ مسلمانان کشمیر بهدلیل اعتراض نسبت به قانون مصوب حکمرانان هندوستانی مورد ضربوشتم هندوها و نظامیان قرار گرفتند. کشمیر بهدلیل بافت دینی، ژئوپلتیک و تمدنی که دارد، همچون فلسطین مسئله مهم جهان اسلام تلقی میشود؛ نه تنها در تنگناها و شرایط خاص تاریخی مساعدتی ندیده است، در شرایط عادی نیز به معنای واقعی کلمه بخشی از مستضعفین عالم به شمار میآید.
خوانش گزیده و تلخ برهههای تاریخی کشمیر؛ تاریخ بحرانهای حکمرانی و اثرپذیر از استعمار!
کشمیر به واسطه همسایگی مرزی خود با هندوستان، چین، پاکستان و از نظر تمدنی این سه موقعیت در کنار ایران، گویی نقطهای بین اسلام، بودیسم و هندویسم و تلاقی این سهگانه است. به همین دلیل حساسیت ویژهای در این نقطه دیده میشود و از حیث مذهبی و تمدنی خواستگاه ادیان و تمدنهای منطقه شرق محسوب میشود. درکنار این، با تعمق تاریخ سیاسی ایالت کشمیر و جامو ابتدا به ساکن، اولین مسئلهی کشمیر بحران فقدان یک حکمرانی مقبول و معتمداست؛ این کشور در ادوار مختلف تاریخی شاهد حضور شاهچکها، مغولهای هندی، افغانها، سیکهای پنجاب و هندوها به عنوان حکمران بوده و از نبود صورت مردمسالارانه و نظم اجتماعی رنج برده است.
برهه تاریخی اول: نماد استعماردر جامه هندو پس از اشغال کشمیر توسط سیکهای پنجاب، دوره استعمار انگلستان فرا رسید، هنگامی که انگلیسیها نتوانستند بر کشمیر مسلط شوند، با تاجر دوگره هندو جامو معامله کرده و کشمیر پس از خارج شدن از دست سیکهای پنجاب، به مبلغ هفتونیم میلیون سکه رایج آن زمان به تاجر دوگرههای جامو فروخته شد و تا سال ۱۹۴۷ میلادی بر کشمیر حکومت کرد. کشمیر در زمان تسلط بریتانیا بر شبه قاره هند، با وجودی که اکثر مردم آن مسلمان بودند، تحت حکومت فرمانروای هندو مذهب منطقه قرار داشت. هنگام تقسیم مستعمره هند به دو کشور مستقل هند و پاکستان، قرار بود سرزمینهای مسلماننشین به پاکستان و سرزمینهای هندونشین به هند واگذار شود، اما فرمانروای کشمیر شخصاً تصمیم گرفت سرزمین خود را در اختیار هند بگذارد.
برهه تاریخی دوم: بحران ضدیت هندوها با جامعه اسلامی کشمیر خبر کشتار ۱۹۴۷ مردم مسلمان به دست هندوها و افرادی که عناد دینی و آیینی با این مردم داشتند بهسرعت در میان قبایل مسلمان شمال پاکستان گسترش یافت، مردم این مناطق در قالب ۲۰ لشکر قبیلهای که بعدها به ارتش آزاد پاکستان معروف شدند، با همراهی ارتش آن کشور و با رویکرد اسلامی و جهادی در دو دسته به مناطق تحت سلطه خاندان دوگرا حمله کردند. حاکم دوگرا که با توان نظامی خود قادر به مقابله نبود، از دولت هند استمداد طلبید.
دولت هند از کمک به دوگرا استنکاف ورزید و شرط کمک نظامی خود را موکول به پیوستن و الحاق این منطقه به کشور هند کرد؛ به این صورت بود که حاکم دوگرا در حین فرار در روز ۲۷ اوکتبر ۱۹۴۷ قرار داد الحاق به هند را امضا کرد، این قرارداد مبنای ادعای ارضی هند بر منطقه خودمختار کشمیر گردید. در همین روز ارتش هند وارد کشمیر شده و اولین جنگ از سه جنگ میان هند و پاکستان، در ۱۹۴۷ آغاز شد و تا ژانویه ۱۹۴۹ که سازمان ملل به این قضیه ورود و فرمان توقف آن را اعلام کرد، برقرار بود. همچنین در اتفاقی تاریخی، این گزاره نیز تصریح شده است که انگلیسیها به هندیها کمک کردند تا نیروهای نظامی خود را در کشمیر مستقر کنند.
برهه تاریخی سوم: ناکارآمدی قطعنامهها و بحران احقاق حقوق شهروندی و انسانی مسلمانان با توجه به وضع قطعنامههای اوت ۱۹۴۸ و ژانویه ۱۹۴۹ سازمان ملل، میبایست در این ایالت نسبت به برگزاری رفراندوم و بستر خوانش آراء عمومی اقداماتی صورت میگرفت. در این قطعنامه مقرر شده بود مناطق مسلماننشین کشمیر به پاکستان و نواحی هندونشین به هندوستان بپیوندند، جهت مشخص شدن میزان تمایل مردم برای پیوستن به هند یا پاکستان در یک فضای آرام و بیطرفانه به آراء عمومی مراجعه شود، در عمل نه عقبنشینی دو کشور محقق شد و نه برگزاری همهپرسی؛ در مجموع بعد از جنگ ۱۹۴۷ که در آن شمار کشتههای پاکستان تقریبا ۶ برابر تلفات هند بود، بعد از آن نیز شرایط بین هند و پاکستان کماکان حول موضوع کشمیر تا جنگ ۱۹۶۵ متشنج باقی ماند. پس از آن نیز تلاشهایی جهت حل و فصل این مهم صورت گرفت، اما در پایان نتیجه مثبتی برای کشمیر و جامو حاصل نشد.
نکته قابل توجه خوانش تلخ تاریخ از کشمیر، پنجههای هندوها و استعمارگراها بر وجه این منطقه است. کشمیر، صحنه برخورد کاسبانه انگلستان و فرصتطلبی هندوستان در سرکوب و تضعیف مسلمانان و جامعه شده است. کشمیر از دیرباز مورد بیمهری همسایگان خود قرار گرفته و این کشمکش در حقوق شهروندی این منطقه و مردمانش اثر مستقیمی گذاشته است.
کشمیر؛ قربانی ردیف اول سیاستهای ضدانسانی و ضددینی و سرکوبکننده! با گذر از تاریخ تاملبرانگیز کشمیر و اثر قابلتوجه استعمارگران در قواعد بازی هندوستان، حال به بافت دینی کشمیر باید پرداخت. چرا کشمیر در نگاه حکمرانان هندوستان چهره منفی و زشتی دارد؟ بافت اجتماعی و آیینی کشمیر حاکی از آن است که این منطقه مسلماننشین و معتقد به مکتب الهی و اسلامی است و در کنار این مهم، سالیان سال است که حاکمیت هند در اختیار حزب بهاراتیا جاناتا (بیجِیپی) است. این حزب، به واسطه نگرش ملیگرایانه افراطی و گرایشهای نژادپرستانه و هندومآبانه و دیدگاههای ضدمسلمانی که دارد معروف است، حتی رهبر این حزب، آمیت شاه در روزهای انتخاباتی خود هواداران حزب خود در ایالت بنگال در غرب هند علیه مسلمانان مهاجر به صورت صریح و گستاخانهای حمله کرد.
هندوها و مسئله صهیونیسم مواجهه هابیلانه کشمیر با کنش سخت قابیلانه هندوها به لطف کمک و ارتباطاتی که با اسرائیل از اواسط دهه نود میلادی برقرار کردند نیز قابل گذر نیست. با روی کار آمدن گروههای راستگرا، اسرائیل روابط خود را گسترش داد و از سال ۲۰۱۴ به بعد روابط عمیقی با حزب بهاراتیا جاناتا برقرار کرد. به همین دلیل شدت رویکرد نژادپرستانه این حزب در مواجهه با کشمیریها تا حدودی قابل فهم است. همچنین باتوجه به اشتراکات تمدنی، تاریخی و سیاسی واقع در کشمیر و کشمکش پاکستان، هند و چین در این رابطه، صهیونیستها نیز ورود کرده و به دنبال برقراری روابط حسنه با هند جهت احیای کنشگری سیاسی در آسیای میانه بودند، با تزریق تاکتیک اسلامهراسی از طرق دیپلماتیک و مستشاری نیز در حمایت و افزایش فشارها بیتاثیر نبودند. به همین دلیل میتوان از نفرت و نبود نگاه مثبت به کشمیر بهدلیل بافت دینی آن پی برد.
تصویب طرح اصلاح قانون شهروندی هند و اعتراضات خونین مسلمانان کشمیر اکنون کشمیر صحنه پاسخ نظامیان و نژادپرستان هندویی است که از اعتراض به اصلاح قانون شهروندی هند، مسلمانان این منطقه برانگیخته شدند. براساس این قانون پناهجویان کشورهای بنگلادش، افغانستان و پاکستان در هند که بدون اوراق معتبر پیش از سال ۲۰۱۵ میلادی وارد این کشور شدهاند میتوانند شهروندی این کشور را دریافت کنند، این قانون شامل حال مسلمانان نمیشود.
معترضان معتقدند که این اصلاحات به همراه طرح ملی ثبت نام شهروندان سبب هدف قرار گرفتن مسلمانان و تبعیض علیه آنان خواهد شد. در روزهای اخیر درگیریها در هند شدت گرفته و هندوها حملات و اقدامات بسیاری علیه مسلمانان این کشور انجام دادهاند. حمله به مساجد، فروشگاهها و منازل مسلمانان و آتش زدن آنها از آن جمله است. در این خشونتها دستکم ۴۲ مسلمان کشته و تعداد بیشتری مجروح شدند. در جریان حمله به مسلمانان ۱۲۲ خانه، ۳۲۲ مغازه و فروشگاه و همچنین ۳۰۱ خودرو که متعلق به شهروندان بود از بین رفته است.
همچنین دولت هند اذعان کرده است که تاکنون زخمی شدن ۳۵۰ نفر در جریان حمله مردم (هندوهای افراطگرا) و نظامیان به مسلمانان تائید شده است. همانطور که به ارتباط حزب حاکم هند با جبهه استعماری و صهیونیستی اشاره شد، احتمال اینکه این مسلمانکشی به دستور تلآویو صورت گرفته باشد نیز برقرار است.
نشریه گاردین نیز در گزارش خود از این اتفاق بدین صورت نوشته است که پلیس هند در بسیاری از موارد کنار ایستاده یا حتی به کمک هندوها رفته و در این جنایات به آنها ملحق شده است. این روزنامه همچنین در ادامه گزارش داده است که هندوهای متعصب در خیابانها جلوی مردان را گرفته از آنها درخواست کارت شناسایی میکنند، اگر کسی امتناع کند به زور وی را مجبور میکنند تا کارت شناسایی خود را نشان دهد، در غیر اینصورت در اقدامی توهینآمیز نگاه میکنند ببینند ختنه کرده است یا نه! اگر اثبات شود که مسلمان است شروع به ضربوشتم وی به قصد کشته شدن میکنند.
کشمیر و حقوق بشر کشمیر، نمونه بارز سکوت جامعه جهانی در مواجهه با مقوله صلح، پیشرفت و همگرایی است. کشمیر سالیان سال است پدیده حقوق بشر را تجربه نکرده است. البته نه تنها کشمیر، بلکه هر فردِ مسلمانی که نخواهد در هاضمه جهانی هضم شود، امروز در صفحه حمایت از حقوق انسانی و بشر جایگاه و رنگ ویژهای ندارد. برای بازیگری در دنیایی که حقوق بشر آن، از حقوق حیوانات کم ارزشتر شده و این اصطلاح به ابتذال کشیده شده، سرمداداران حقوق بشر مصداق بارز همان جنتلمنهای پشت میز مذاکره و ادبیات رحمانی و تروریستهای فرودگاه بغداد و سرکوبگری هستند.
کشمیر در برهههای تاریخی خود در هیچ زمانی مزه مردمسالاری را نچشیده است، هند نیز به لطف حمایتهای مستشاری مستکبران جهان روز به روز ظالمانهتر نسبت به این اقلیم یا جمعیت ۱۵ درصدی مسلمان خود برخورد میکند.
جهان اسلام و مسئله کشمیر آموزههای آیین اسلام همواره بر مقوله حمایت مستضعفین و مظلومان عالم تاکید کرده است، چنانکه خداوند متعال در آیه چهارم سوره نسا بر وجوب حمایت از مظلومین اشاره داشته و یکی از پیامهای آشکار این آیه به نقل از مولف تفسیر نور، این است: «مسلمانان باید نسبت به هم، غیرت و تعصب مکتبی داشته باشند و دربرابر نالهها و استغاثهها بیتفاوت نباشند». قرآن مجید، منبع وحی و بدون تحریف دین اسلام و از اشتراکات مسلمانان، بر این مهم صحه گذاشته است.
امروز وجوب ورود و حمایت از همکیشان خود بر همگان آشکار است. صحنه کشمیر نباید دچار بحران میانمار و مسکوت ماندن آن شود. درواقع سکوتهای متعدد دیروز و امروز است که فردایی نظیر هتک حرمت روحی، انسانی، اجتماعی و آیینی به همکیشان را تصویرگری میکند. آرمانها و ارزشهای متعالی انسانی بنا به تاکید دین اسلام باید مطالبه، تثبیت و تبلیغ شود؛ مسئله کشمیر منفک از این قضیه نیست. هرجا مظلومان و مستضعفان عالم قرار دارند؛ امت اسلامی در کناریکدیگر و متحدانه باید از این افراد و جوامع حمایت کنند، همانطور که خداوند متعال و نبی مکرم اسلام نسبت به این مهم تاکید ویژهای داشتند.
جمهوری اسلامی ایران و مواجهه با حوادث کشمیر مبانی نظری جمهوری اسلامی ایران برآمده از اسلام ناب محمدی و صورت عینی آن، کنشگری انقلابی است. همانطور که ضرورت و تاکید دین اسلام را بیان کردیم، به دلیل اینکه قرآن و سنت، دو ستون اصلی جمهوری اسلامی است، پس با این داشتن این مبانی، پرچمدار حمایت از مستعضفان و مبارزه با استکبار است. استکبار در این صحنه مشخصاً دو وجهه دارد، به صورت گزیده وجهه حمایتی آن در ابتدا انگلیس و در ادامه اسرائیل و ایالات متحده آمریکا بوده و وجه اجرایی آن حکمرانان ضدمسلمان هند است. به همین دلیل، لزوم حضور و کنشگری ایران اسلامی از وجه دینی مشخص است.
از طرف دیگر، به دلیل همسایگی ایران با پاکستان و حضور ایران در نقطه جغرافیایی و قارهای در کنار ضرورتهای دیپلماتیک و سیاسی آن و وزنه ویژه رایزنیهای طرف ایران میتواند در احقاق حقوق کشمیر و عقبنشینی هندوها موثر باشد.
مواجهه عینی رهبر انقلاب اسلامی با مسئله کشمیر کشمیر صحنه مبارزات و حوادث تلخ متعددی بوده است و در طی حیات انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب، نسبت به این مهم واکنشهای جدی و مطالبهگریانه از وزرات امور خارجه جهت ورود به این موضوع داشته است. ایشان در دیدار با رئیسجمهور و اعضای هیئتدولت در تاریخ ۳۰ مرداد ۹۸ نسبت به این مهم فرمودند: «من از وضع کشمیر ناراحتم، حالا این دوستان وزارت خارجه اینجا حضور ندارند، واقعاً به مردم مسلمان کشمیر دارد زور گفته میشود، حقیقتاً دارد فشار وارد آورده میشود، یک سیاست منصفانهای بایستی برای این مردم نجیب که در آنجا هستند، در پیش گرفته بشود از سوی دولت هند.»
همچنین ایشان در دیدار با اقشار مختلف مردم در ۲ خرداد ۶۹ نسبت به وضعیت این منطقه و اتفاقات پیشآمده فرمودند: «مسألهی بعدی، وضع مسلمانان کشمیر است. دولت هند، با استفاده از اشتغال دنیای اسلام به مسائل حاد ماههای اخیر، که موجب غفلت عمومی از وضع آن برادران جداافتاده و مظلوم شده، حداکثر فشاری را که توانسته، بر آن مردم وارد آورده و جان و مال و حتّی - بنا بر نقل - ناموس آنان را مورد تعرض و تاراج قرار داده است. اینجانب اکنون درصدد آن نیستم که در ماهیت مسألهی کشمیر قضاوتی بکنم - و مطلعین میدانند که این، یکی از زخمهای کهنهیی است که انگلیسیهای استعمارگر در هنگام خروج اجباری خود از هند، بر پیکر شبهقاره وارد کرده و به وسیلهی آن از مسلمانان هند بزرگ انتقام گرفتند - سخن ما آن است که دولت هند در برخورد با این مسأله، از ابزارهای خشن و نامناسب استفاده کرده و با اطمینان به اینکه دولتهای بزرگ و سازمانهای مدعی حقوقبشر هیچ دفاع واقعی از مسلمانان نخواهند کرد، به روشهای غیر انسانی متوسل شده است.»
ملتهای مسلمان باید بدانند که مسلمان کشمیری از آنان توقع دارند به از او دفاع برخیزند، این وظیفهی اسلامی و برادرانهی مسلمین است، دولت هند اگر تصور کند که میتوان آن جمع کثیر از مسلمانان را بدون هیچ عکسالعمل از سوی مسلمین جهان، برای همیشه تحت فشار نگه داشت، بیشک در اشتباه است.
دیپلماسی توییتری و منفعلانه سیاست خارجه در صحنه عمل باوجود صراحت و بیان تبیینی مقام معظم رهبری، با مراجعه به دستگاه سیاست خارجه شاهدیم این مجموعه کنشگری را صرفا در توییت کردن میداند. امروزه اغلب از اثرگذاری این واکنشهای مجازی آگاه هستیم و بر دیگران پوشیده نیست، اما سوال اصلی این است که آیا در این اتخاذ اکتفا میکند؟ در صحنه نظری و حوزههای عینی دیگر، ایران پرچمداری خود در صف اول سپاه مستضعفین اعلان کرده، اما احساس میشود سیاست خارجه نیازمند تجدیدنظر جدی در کنشگری عینی و قارهای است. سیاست خارجه ایران نباید صرفا سیاست خارجه با تاکید بر حوزه غرب اروپا و شمال آمریکا تقلیل یابد.
انفعال در تعیین قواعد بازی قاره کهن آسیا و نبود واکنش بیرونی محکم و مصلحانه در حل مشکلی نظیر کشمیر، این پیام را به سایر کشورهای منطقهای و قاره آسیا میرساند که ایران به این موارد حساس نیست، این کنشگری ضعیف موجب گستاخی در سطحی میشود که نه تنها به جمهوری اسلامی و مبانی نظری او جسارت شده بلکه در صحنه دیگر به مسلمانان و معتقدان مکتب روحالله اهانت و برخورد سخت میکنند.
راهحل بحران کشمیر پیشنهاد میشود سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران عملا به این قضیه ورود کند و با رایزنیهای دیپلماتیک بستر همگانی برای اجرای دقیق قطعنامه اوت ۱۹۴۸ و ژانویه ۱۹۴۹ سازمان ملل فراهم سازد، کشمیر نیز یکبار برای همیشه از سایه ظلم آشکار هندوها و حکمرانان وابسته به اسرائیل غاصب نجات یابد. پیروزی در این چالش دیپلماتیک، در کنار شیرینی خاص خود، موجب افزایش ضریب نفوذ و اثرگذاری در حوزههای سیاسی، اقتصادی و مکتبی آسیای میانه خواهد شد. ظرفیتی که نباید از سوی حکمرانان جمهوری اسلامی به عنوان شخصیتهای موثر جهان اسلام تلف شود.
کشمیر، میانمار، فلسطین، همگی درد مشترک انسانهای آزاده و فروتن است. امروز این مدیران و جوانان ایران اسلامی هستند که با حفظ، حمایت و تبلیغ ارزشها و آرمانهای انسانی که عینا در ادبیات دینی بیان شده، میتوانند جهان را به سمتوسویی بهتر سوق دهند. ما نیز خواستار کنشگری هستیم که برآمده از گفتمان مستضعفان و عزت نفس باشد، نه گفتمانی که در خدمت مستکبران و التماسی است.