پایان حکومت معمّر قذافی، آغازی بر یک نزاع خونین میان انقلابیون شد. گروههایی که در سرنگونی معمّرشاه متحد هم بودند، اکنون برسر میراث وی در حال سلاخّی یکدیگرند.
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو - احمد رضاپور؛ «امروز ما به تمام جهانیان اعلام میکنیم که قذافی به دست انقلاب کشته شد. این لحظه تاریخی است. این پایان استبداد و دیکتاتوری است». این جملات متعلّق به سخنگوی شورای ملی انتقال لیبی در روز مرگ قذافی (روز ۲۰ اکتبر/ ۲۸ مهر | سال ۲۰۱۱ میلادی/ ۱۳۹۰ شمسی) است. از روزی که این نطق ایراد شد لیبی روی آرامش به خود ندید. پایان حکومت معمّر قذافی، آغازی بر یک نزاع خونین میان انقلابیون شد. گروههایی که در سرنگونی معمّرشاه متحد هم بودند، اکنون برسر میراث قذّافی در حال سلاخّی یکدیگر هستند.
آخرین نقطه زندگی معمّرشاه: کانالی در شهر سرت که قذافی درون آن پناه گرفته بود و پس از آن به دست مسلّحین کشته شد
۲۰ اکتبر سال ۲۰۱۱ میلادی | منبع عکس: آسوشیتد پرس
قذافی بر خلاف دو دیکتاتور همسایه خود، یعنی مبارک در مصر و بنعلی در تونس، طی یک قیام مسلّحانه و با پشتیبانی هوایی جنگندههای ناتو سرنگون شد. این را باید اولین نقطه انحراف در قیّام مردم لیبی دانست. قذافی سرنگون شد، اما اسلحه در دست گروههای مبارز باقی ماند. گروههای سیاسی از عقبه نظامی برخوردار شدند. هرجا که باب تعامل بسته میشد، آتشها گشوده میشد. با زرادخانه تسلیحاتی ارتش قذافی، صدها گروه در لیبی مسلح شدند که هرکدام راه و طریق خود را برگزیدند. فیالحال لیبی کشوری با دو دولت، دو پارلمان، دو ارتش و کلکسیونی از گروههای تبهکار و شبهنظامی است. دخالت نظامی کشورهای منطقه و فرامنطقهای نیز در حمایت از طرفین گرهکور اوضاع لیبی را تشدید کرده است. در این وضعیت آشفته، برخی قبایل هم فرصت را مغتنم شمردهاند و در مناطق جنوبی اعلام خود مختاری کردند. اکنون لیبی بدترین وضعیت خود را بعد از جنگ جهانی دوم سپری میکند.
نقطه انشقاق در حاکمیت لیبی شورای ملی انتقالی لیبی نهادی است که از ابتدای شکلگیری اعتراضات علیه قذافی (روز ۲۷ فوریه/ ۸ اسفند | سال ۲۰۱۱ میلادی/ ۱۳۸۹ شمسی) اعلام موجودیت کرد. ترکیب این شورا جمعی از اضداد بود! از سکولار و سرمایهدار تا اخوان المسلمین و تبعیدیهای رژیم در آن حضور داشتند. شاکله اصلی آن را نیز مقامات و افسران ارتشی مخالف قذافی همچون خلیفه حفتر تشکیل میدادند. با سقوط قذافی، این شورا نخستین انتخابات را در سال ۲۰۱۲ برگزار کرد و درپی آن کنگره ملّی لیبی تشکیل شد. با توجه به فضای غالب آن روزها در شمال آفریقا، اکثریت کرسیها به دست نمایندگان متمایل به جریان اخوانالمسلمین (بزرگترین سازمان سیاسی-اسلامی اهل تسنّن در جهان که خواستگاه اصلی آن در مصر است) افتاد.
کنگره لیبی امّا از تشکیل ساختار منسجم جهت اعمال حاکمیت، تامین امنیت و رفع مشکلات معیشت عاجز ماند. برهمین اساس در طی دو سال، لیبی به انبار سلاح گروههای شبهنظامی و تروریستی سراسر جهان تبدیل شد. تسلیحات به جامانده در انبارهای بیصاحب ارتش قذافی با مدیریت وزیر خارجه وقت آمریکا از طریق بندرهای بنغازی و مصراته لیبی به ترکیه و شمال لبنان(منطقه اهل سنّت نشین این کشور)انتقال داده میشد تا تروریستهای ضد اسد در سوریه را تجهیز کنند.
ناامنی، گسترش تبهکاری و نابساماتی اقتصاد رایدهندگان لیبی را بر آن داشت که در انتخابات سال ۲۰۱۴، نمایندگان حاضر درکنگره ملی را از قدرت خلع کنند. اینجا نقطه عطفی بر دوپارگی نظام سیاسی لیبی بود.شبه نظامیان موسوم به فجر (شاخه القاعده در لیبی) با اشغال طرابلس مانع تشکیل مجلس جدید شدند و از واگذاری قدرت به منتخبان جدید جلوگیری کردند. نمایندگان جدیدالانتخاب هم به سوی قلمرو تحت حاکمیت ژنرال حفتر که در شرق مستقر بود، فرار کردند و پارلمان طبرق را در مقابل کنگره ملّی در غرب لیبی تشکیل دادند.
ورود ژنرال به بازی: دست اتحاد پارلمان شرق به سوی خلیفه حفتر فوریه سال ۲۰۱۴ بود که نام «خلیفه حفتر» بر سر زبانها افتاد. «خلیفه حفتر» از همراهان معمّرقذافی در جریان کودتای سال ۱۹۶۹ علیه ملک ادریس بود. وی پس از مدتی مغضوب قذافی شد و با کمک C.I.A به آمریکا رفت. سال ۲۰۱۱ برای مقابله با رژیم قذافی مجدداً به لیبی بازمیگردد و از سوی شورای ملی انتقالی لیبی به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش مخالفان قذافی تعیین میشود. پس از سقوط قذافی در سال ۲۰۱۱، افسران سابق ارتش درصدد بودند تا وی را به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح لیبی انتخاب کنند ولی ناکام ماندند.
در فوریه سال ۲۰۱۴، ژنرال حفتر پایان کار کنگره ملی و دولت طرابلس را اعلام و عملیاتی موسوم به «کرامت» را در شرق لیبی آغاز کرد. حفتر هدف از این عملیات را پاکسازی لیبی از اخوان المسلمین و شبهنظامیان وابسته به این طیف عقیدتی اعلام کرد.همزمان با این وقایع نمایندگان تشکیل دهنده پارلمان شرق نیز که در طبرق مستقر شده بودند برای در امان ماندن از حملات نیروهای مسلح مستقر در طرابلس و دیگر گروههای شبهنظامی دست اتحاد به حفتر دادند. حفتر به عنوان فرمانده ارتش ملی تعیین و دارای مشروعیت بینالمللی شد. به این ترتیب لیبی کشوری با دو حکومت موازی شد. یک حکومت در طرابلس که از دل کنگره ملی بیرون آمده و دیگری دولت طبرق که برگزیده پارلمان شرق است و نیروهای مسلح آنان را ژنرال خلیفه حفتر فرماندهی میکند.
با کور شدن گره بحران لیبی، سازمان ملل تعدادی از نمایندگان پارلمان طبرق (شرق) و پارلمان طرابلس (غرب) را گردهم آورد و توافقنامهای را در شهر الصخیرات مراکش (روز ۱۷ دسامبر/ ۲۶ آذر | سال ۲۰۱۵ میلادی/ ۱۳۹۴ شمسی) به امضا رساند. طبق این توافقنامه، مقرر شد که یک دولت وفاق ملّی به ریاست «فائز السراج» به مدت دو سال تشکیل شود تا روند انتقال قدرت و برگزاری انتخابات پارلمانی و پس از آن ریاستجمهوری جهت برون رفت از بنبست سیاسی لیبی فراهم گردد. حفتر از ابتدا با این پیمان مخالف بود و به همین دلیل زیر بار آن نرفت. برهمین اساس، فروردین ۱۳۹۸ به پشتوانه دلارهای ریاض و ابوظبی و تسلیحات مصر و روسیه و اسرائیل خود را تنها رهبر لیبی خواند و عملیات نظامی برای فتح پایتخت دولت غرب را آغاز کرد. نیروهای حفتر با تصرّف سرت و پایگاه الجفره، اقدام به پیشروی در شهرهای نوارساحلی لیبی کردند و در نهایت به مرزهای طرابلس رسیدند امّا با مقاومت نیروهای دولت وفاق ملّی پایتخت سقوط نکرد. بر همین اساس ارتش ترکیه برای جلوگیری از سقوط دولت اخوانی فائزالسراج مستقیماً وارد درگیری لیبی شد. با شروع سال ۲۰۲۰، ترکیه با اعزام ۱۷ هزار تن از تروریستهای شمال سوریه، ارسال تجهیزاتی نظیر سامانه هوای هاوگ و پهپادهای تهاجمی مدل Bayraktar TB ۲ توانست نیروهای حفتر را تا شهر سرت عقب براند.
منطقه آبی: قلمرو دولت وفاق ملّی/منطه زرد: قلمرو دولت طبرق/ حفتر منطقه سبز: قلمرو قبایل نظیر قبیله تابو /دایره قرمز: نقطه درگیری در شهر سرت
ژوئن (خرداد-تیر) سال ۲۰۲۰ | منبع عکس: الجزیره
به دلیل بافت سنتی لیبی، قبایل نقش مهمی در حکمرانی آن دارند. منطقه کوچکی که درمیان قلمرو دولت محصور مانده، نیروهای قبیله زینتان واقع در جنوب غرب شهر طرابلس (Tripoli) است که مستقلاً عمل میکند. همچنین خبرها حکایت از آن دارند که قبیله طوارق (مستقر در قسمت غرب و جنوب غربی لیبی)، دست اتحاد به دولت وفاق ملّی داده است. به دلیل اقلیم بیابانی لیبی (قریب به ۹۰ درصد)، اصل درگیریها در نزدیکی نوار ساحلی قرار دارد. با وجود اینکه بخش بزرگی از وسعت سرزمینی لیبی تحت حاکمیت نیروهای حفتر و قبایل متحد آن قرار دارد اما ۶۵ درصد جمعیت لیبی زیر پرچم دولت وفاق ملّی قرار دارند. طبق برآوردها، از جمعیت ۶.۸ میلیونی لیبی، ۳ میلیون نفر در قلمرو دولت وفاق ملی و ۱.۶ میلیون نفر در قلمرو حفتر هستند. باقی نیز در مناطق تحت سیطره قبایل جنوبی قرار دارند.
۶۵ درصد جمعیت لیبی در قلمرو دولت وفاقملی (GNA) قرار دارد ۳۵ درصد لیبی جمعیت در قلمرو نیروهای حفتر قرار دارد
اکنون جنگ لیبی به نقطه صفر رسیده است. سرت همان شهری است که مسلّحین با فتح آن درسال ۲۰۱۱، پایان حکومت معمّرشاه را در آن رقم زدند. در حال حاضر سرت خط قرمز طرفین درگیر شده است. دولت وفاق ملّی به همراه متحدان خود (ترکیه، قطر و ایتالیا) که در مدار پیروزی قرار گرفتهاند، آتش بس را نمیپذیرند و درحال تجهیز نیرو برای حمله به پایگاه هوایی الجفره و سرت هستند. از سوی دیگر ژنرال حفتر و متحدانش (سعودی، امارات، فرانسه، روسیه و اسرائیل) شهر سرت را خط قرمز خود اعلام کردند. ژنرال السیسی، رئیس جمهور مصر هم در پاسخ به ورود مستقیم نظامیان ترکیه به جنگ، دستور آماده باش ارتش مصر جهت ورود به لیبی را صادر کرده است.
دو هدفی که نظامیان ترکیه و نیروهای وفاق قصد حمله برای تصرف آن را دارند: شهر سرت و پایگاه هوایی الجفره|
نقاط قرمز: پالایشگاههای نفتی / مربعهای آبی: پایانه های صادرات نفت | منبع عکس: Africa Center
سرت از جمله شهرهایی است که دارای تاسیسات نفتی است. طبق اعلام دولت وفاق ملّی، هم اکنون این تاسیسات در اختیار مزدوران روسیه موسوم به واگنر و مزدوران سوری و سودانی که از جمله متحدین حفتر هستند، قرار دارد. جنگندههای روسی مستقر در پایگاه الجفره هم امنیت آسمان آن را تامین میکند. اما اهمیت سرت فقط به موضوع نفت برنمیگردد. افسران و مزدوران ترکیه به همراه نیروهای طرابلس درصورتی که کنترل سرت را به دست بگیرند، راه برای تسلط آنان بر منطقه موسوم به هلال نفتی هموار میشود. عمده منابع نفتی لیبی در همین منطقه است. با سقوط این مناطق، کار حفتر تمام خواهد شد.
در هلال نفتی لیبی، بندرگاههای سدره (بزرگترین بندر صادرات نفتی کشور و در نزدیکی شهر سرت)، راس لانوف و برگا قرار دارد
منطقه هلال نفتی با رنگ سبز مشخص شده است | منبع عکس: Defence turk
مناطق سیاه کم رنگ «نواحی نفتی» را مشخص کرده است | عمدتاً در شرق لیبی و در اختیار نیروهای حفتر است
خطوط نارنجی خطوط انتقال گاز و خطوط سیاه خطوط انتقال نفت است| منبع عکس: Petroleum-Economist
با توجه به خطر سقوط سرت و پیشروی به سمت منطقه هلال نفتی، پارلمان طبرق درخواست دخالت مصر را تسلیم قاهره کرد. ژنرال السیسی، در اوّلین گام، اقدام به مسلح کردن قبایل شرق لیبی کرد و تجهیزات نظامی سنگین ارتش مصر را به لیبی انتقال داد و تهدید کرد هر گونه حمله نظامی به سرت با واکنش نظامی مواجه خواهد شد. از طرفی، روسها سامانه ضدهوایی S-۳۰۰ را در شرق لیبی برای محافظت از ۲۵۰۰ نیروی واگنر در مقابل حملات پهبادی و جنگندههای ترکیه در لیبی مستقرکرده است که میتواند موازنه را به سمت حفتر تغییر دهد. همچنین برخی اخبار حاکی از برنامه روسیه برای استقرار S-۴۰۰ دارد که در صورت وقوع، آسمان لیبی به روی جنگندههای بیگانه بسته خواهد شد.
سرت آتش جنگ بین ارتش مصر و ارتش ترکیه را شعلهور خواهد کرد؟
خواستگاه جنبش اخوان المسلمین در مصر است. ژنرال السیسی، با سرکوب سران اخوان، قدرت در مصر را به دست گرفت. حزب حاکم بر ترکیه که اردوغان عضوی از آن است هم از طیف عقیدتی اخوان المسلمین قرار دارد. به همین جهت از زمان سقوط مرسی، روابط ترکیه و مصر تقریباً قطع شده است. اردوغان پس از سرنگونی مرسی، السیسی را کودتاچی خواند و در مقابل هم مصر، سفیر ترکیه را اخراج کرد. همین موضوع، وضعیت لیبی را به بنبست کشانده است. السیسی نگران است با اخوانی شدن نظام حاکم بر لیبی، نیروهای اخوان المسلمین مصر با توجه به شرایط بد اقتصادی حاکم بر قاهره، علیه حکومت پرچم مخالفت بلند کنند. از سوی دیگر، با سقوط اخوان المسلمین از اریکه قدرت در مصر و تونس، دولت فائزالسراج آخرین نقطهای است که حضور نظامی-اقتصادی ترکیه را در شمال آفریقا تضمین میکند. در صورتی که حفتر موفق به فتح طرابلس شود، قرارداد پروژه کریدور آبی که بین السراج و اردوغان برای اکتشاف منابع عظیم انرژی شرق مدیترانه (۱.۷ میلیارد بشکه نفت و منابع عظیم گازی) منعقد شده است، از بین خواهد رفت. ظاهر ماجرا این است دو طرف بر عزم خود استوار هستند. اتاق جنگ ترکیه در مصراته برقرار است و نیروهای دولت طرابلس در تدارک حمله به سرت هستند و از سوی دیگر نیز مصر درحال گسیل ارتش خود به داخل لیبی میباشد. از همین رو تجزیه لیبی بسیار محتمل است. زیرا طرفین نه حاضر به کنارهگیری از قدرت هستند و نه توان نابودی رقیب را دارند.
در این بین، امّا برنده اصلی صحنه لیبی اسرائیل است. صهیونیستها از سال ۲۰۱۱ به خوبی توانستند نزاع بین جهان اسلام با اسرائیل را به نزاع درون امّت اسلامی تغییر دهند. برخی کشورهای به ظاهر اسلامی هم در قامت پیمانکار، این پروژه را به جلو بردند؛ لذا بیشترین نفع درگیری ارتش مصر و ترکیه برای اسرائیل و بیشترین ضرر آن برای مردم عادی لیبی خواهد بود. مردمی که روزگاری با رویای زندگی بهتر علیه قذافی شوریدند و اکنون در سوگ آرزوهای خود به نظاره پارهپاره شدن وطن خویش نشستهاند. امّا اسرائیل بعد از نابودی ارتشهای عربی نظیر عراق در سال ۲۰۰۳ و تضعیف سوریه و لیبی و جنگ ویرانگر یمن، فرصتی طلایی جهت ایجاد درگیری فرسایشی بین نیروهای رقیب خود در منطقه یعنی مصر و ترکیه در بحران لیبی پیدا کرده است.