گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو؛ عباس اسماعیل گل : آثاری که با موضوعات جنجالی چون فساد اقتصادی، اختلاس ها و رانت خوری های برخی آقازاده ها ساخته شود همیشه و تحت هر شرایطی به سریال ها پر سر و صدا بدل میشود، هر چند که طی سال های اخیر با توجه به محدودیت ها و برخی حواشی مدیران صداوسیما خیلی کمتر سمت اینگونه آثار میروند.
در دو دهه اخیر چندین سریال با این موضوعات ساخته شده است که در میان آنها یکی دو سریال بیشتر از همه مورد توجه قرار گرفت و همچنین با حواشی و مشکلاتی مواجه شد؛ سریال «جستجوگران» عنوان سریال تلویزیونی است که در سال 88 از شبکه دو برای اولین بار پخش شد و سپس تکرارش از شبکه آی فیلم هم پخش شد، این سریال که فصل نخست آن در همان زمان با حواشی روبرو شد و در نهایت چند قسمت آن هیچگاه روی آنتن نرفت.
سریال جستجوگران با محوریت پروندههایی که در سازمان بازرسی کل کشور مطرح شده است، در ۶ اپیزود ۱۴ قسمتی روی آنتن رفت. جستجوگران یک داستان پلیسی ناب نبود و کمترین دلیل آن نیز غیر پلیسی بودن آن است بدین معنی که اساسا پای پلیس در میان نیست و محوریت داستان بر اساس جستجو و تلاشی است که دو بازرس و مامور مالیاتی یعنی بهرامی (مسعود رایگان) و مجید مقدم (پیام دهکردی) در هر اپیزود یکی از پروندههای قضایی درباره مفاسد اقتصادی را پیگیری کرده و حوادث و اتفاقاتی که در مسیر این جستجو رخ میدهد عناصر قصه را میسازند.
به هر حال موفقیت نسبی این سریال سازندگان را مجاب به ساخت فصل دوم آن کرد که اوایل سال 90 پیش تولید سریال آغاز شد که به یکباره تولید سریال متوقف شد و محمدعلی سجادی، کارگردان این سریال همان سالها گفت: از اينكه چرا و چه كسي توليد اين سريال را متوقف كرده است اطلاعي ندارم و همچنان در بلاتكيليفي به سرميبرم و پرونده این سریال برای همیشه بسته شد .
اینکه سریال های مختلف سیما طی سالهای اخیر در برخی قسمت ها اشاراتی در بعضی دیالوگ در خصوص این موضوعات داشتتد اتفاقی عادی تلقی میشود اما جای خالی یک سریال تخصصی در حوزه پرداختن به فسادهای کلان اقتصادی به شدت احساس میشود و اینجاست که مسئولین صداوسیما باید با مهیا کردن شرایط مناسب، نسبت به تولید این سریاال ها اقدام کنند .
در مجموع باید گفت، برخی اهمال کاری های مسئولین صداوسیما در خصوص عدم جسارت لازم برای پرداختن به چنین موضوعاتی در قالب سریال ها موجب شده است که هنرمندان برای تولید در این حوزه به شبکه نمایش خانگی پناه ببرند که سریال «اقازاده» به کارگردان بهرنگ توفیقی و نوشته حامد عنقا در این خصوص پیشقدم شده است و طی پخش چند قسمت از فصل نخست سریال «آقازاده» حرف و حدیث های بسیاری درباره این سریال به گوش میرسد.
یک ماهی میشود سریال «آقازاده» آمده، پر ضرب و ریتم و با غافلگیری های فراوان. شعارش این است که «این قصه با خون تموم میشه» اما حتی آغازش هم با خون بوده است. برخی مخاطبان همین را دستمایه نقد قرار داده اند که چرا ابتدای کار، سرانجام شخصیت اصلی فاش شده اما حامد عنقا در تمام کارهایش ثابت کرده خود اتفاق مهم نیست، بلکه چگونه رخ دادنش مهم است و نویسنده این قدرت را دارد که همان ابتدا، انتها را مشخص کند اما همچنان جذاب قصه بگوید.
سریال روی موضوع حساس و ملتهب این روزها و سالها دست گذاشته؛ تورم غیرقابل کنترل شده، قیمت طلا و دلار ثانیه ای بالا می رود، مردم روز به روز فقیرتر می شوند و در موازات این تراژدی، معدود نفراتی هستند که خود یا پدرانشان دلیل همین تورم اند، شکاف طبقاتی ایجاد کرده اند و با سرمایه همین مردم، لاکچری زندگی می کنند و فخر می فروشند. اما موضوع فقط همین نیست، مفاهیم مغفول مانده سالهای اخیر سینما و تلویزیون و به ویژه شبکه نمایش خانگی که اساس قصه هایش را بر لاکچری بازی گذاشته، حالا مورد توجه قرار گرفته اند. این بار مخاطب با انگشت حیرت بر دهان، زندگی و خوش گذرانی های طبقه مرفه را نگاه نمی کند و آه نمی کشد؛ بلکه حرف او، درد دل او و پچ پچ هایی که در اتوبوس و مترو و تاکسی زمزمه کرده و شنیده، حالا با صدای بلند به گوشش می رسد.
البته که فضای مجازی و صفحات اینستاگرامی، هر حرف و محتوای فاخری را هم به زعم خودشان برای دیده شدن زرد می کنند، اینگونه است که یک روز می بینیم به جای بخش های جدی سریال، نکات دم دستی آن با کاورهای عامیانه برای گدایی پسند و بازدید پررنگ شده و روز دیگر تصاویر امیر آقایی در قامت آقازاده سریال در کنار تصاویر شخصیت فاقد ارزشی چون ساشا سبحانی تدوین شده! همین می شود که فردی که به قولی زالوزاده عنوان برازنده تری برای او است ساخت چنین سریالی را به خودش می گیرد و توییت می گذارد!
در کنار این موضوع، حرکت «آقازاده» بر مدار ارزش های فراموش شده، آن هم در بستری که همواره محتوای صرفا بفروش را مورد توجه قرار داده، به مذاق برخی خوش نیامده و به جای تشویق و ترغیب، به «آقازاده» اتهام می زنند تلویزیونی است. البته که آمار و ارقام و رکوردها چیز دیگری را ثابت می کنند و مخاطب برای تماشای قسمتهای جدید انتظار می کشد اما سوال اینجا است در عرصه ای که همه به هر قیمتی به دنبال فروش بیشتر هستند چرا باید چنین ریسکی کرد و چنین تخریب هایی را به جان خرید؟ چیزی جز دغدغه مندی می تواند عامل محرکه باشد
حالا هر سریالی چهارتا چیز سیاسی نشون بده میشه واویلا و جیغ و دست و هورا... یه سریال دیگه ام بود همینا رومیگفت همین میشد... من انقدر از سریال پدر بدم می اومد حاضر نیستم آقازاده رو ببینم اصلا متنفرم از کاراکترهاش... حالا میخواد بترکون باشه یا هر چی...
سر پدر از طرز فکر حامد عنقا که تو تلوزیون گفت ما پولدارهایی داریم انقلاب مدیونشونه!!!! خیلی بدم اومد... خیلی... چون اولا اون پولدارها!!! عمدتا برمیگشت به هاشمی! مشهورشون اون بود! بعدم پولدار و فقیر... همه مدیون انقلابن خیلی غلط و زشته انقلاب و مدیون یه عده مذهبی پولدار بدونی!!!! کلا تفکر انحرافیه! از کل کارای عنقا هم یه قلب یخی جای حرف داشت... بقیه کاراش چنگی ب دل نمیزد... پدرم ک افتضاح بود.. فقط نک و ناله و غلو! فاقد ظرافت هنری...
حسی از نوشته ی نویسنده ی این متن گرفتم اینه...
چقدر از این روش عنقا که آخر و اول نشون میده بدم میاد...اساسا فلش بک برای این بود که اگر جایی از داستان افت میکنه با یک فلش بک به موقع احیاش کنن ولی اینکه فلش بک سبک مزخرف عنقا شده خیلی مسخره است... یکی از دلایلی باعث میشه دلم نخواد کاراش و ببینم همین کاریه که میکنه! کلی از فضای مانور اثر و با برملا کردن نتیجه از بین می بره... در حالی نمیتونه با چیز دیگری جبرانش کنه در طول قصه!
وقتی میدونی آخرش چی میشه چه لطفی داره بدونی اولش چی شده! لطفش خیلی کمه نسبت به زمانی که از نتیجه هم اگاه نیستی! کی عنقا قراره به این روش لوس پایان بده چندتا کار دیگه میخواد این روش لوس و استفاد کنه نمیدونم!